زبان و تن زنانه
زبان و تن زنانه : نگاهی به مجموعهی اشعار «بوی استروژن سوخته» اثر هانیه بختیار
سانسور و ممیزی در حوزهی ادبیات که از سالهای بعد از انقلاب شدت بیشتری گرفته است، همواره تاثیر مخربی بر آثار منتشر شده در داخل ایران داشته است. این اثر حتی تا به اکنون به قوت خود باقی مانده است و به یکی از چالشهای فرهنگی نویسندگان مبدل شده است . اما از سوی دیگر و با حضور نسل جدید مهاجر نویسندگان و شاعران بسیاری از آثار خلق شده برای در امان ماندن از سانسور در خارج از ایران منتشر شدهاند ، بسیاری از این آثار توانستهاند تاثیرات بسزایی در تغییر و ارائهی تئوری های ادبی و به طور کلی ادبیات مدرن ایران داشته باشند؛ اما با با وجود این تاثیر، بسیاری از منتقدان آن چنان که باید و شاید به بررسی این آثارو ارتباط آنها با ادبیا ت امروز ایران نپرداختهاند. در عین حال فضای مجازی و اینترنتی که در سالهای اخیر به یکی از عمدهترین ابزار برای شاعران و نویسندگان در داخل و خارح و به خصوص به را ی مبارزه با سانسور رشد یافته است ؛به پیدایش ادبیاتی منجر شده است که توانسته است پتانسیلهای خود را در مقابله با سانسور نشان دهد. نشر الکترونیکی آثار یکی از ابزاری است که گرچه هنوز میان نویسندگان ایرانی شهرت نیافته است، اما به ابزاری برای ارائهی آثار بدون سانسورو بکری تبدیل شده است. بسیاری از اثار و نوشتههای زنان هم در زمرهی همین گروه میباشند که متاسفانه به دلیل حجم آثار ارائه شده در سالهای اخیر به خصوص در خارج از ایران آثار بسیاری از شاعران زن ، که اکثر آنان جای نقد و توجه بیشتری دارد؛ مورد بررسی چندانی قرار نگرفتهاند. یکی از آثار منتشر شده به صورت الترونیکی مجموعه اشعار استروژن سوخته اثر هانیه بختیار است، که توسط انتشارات نشریه سه پنج به صورت الکترونیکی منتشر شده است. این کتاب ازویژگی های زبانی و روایی زنانهی بارز و برجسته ای برخوردار است که میتواند نشان دهندهی حضور فعال شاعران زنان مهاجر در مباحث جدی ادبیات به خصوص در حوزهی شعر با شد . به خصوص که در این مجوعه شاعر جهان بینی زنانه ای دارد ، جهان بینی که از دیدگاه زنانهاش به روایتهای پیرامون مینگرد .
نام کتاب که به طور کامل نامی زنانه است و اشاره به هورمونی زنانه است ، خواننده در همان ابتدا با این پرسش روبه رو میشود که آیا قرار است فرم جدیدی از هویت زنانه در این مجموعه ارائه شود ؟ ایا شاعر قرار است که با ارائهی این محتوا کلیشههای جنسیتی زنانه را بکشند؟ در عین حال این نام به نوعی چرخش شاعر از کلیشههای جنسیتی و تاکید بر هویت زنانه است ، شاید همین تاکید در ابتدای این مجموعه مخاطب را به این فکر وادارد که در این مجموعه چه فرمی ازهویت زنانه قرار است ارائه شود:
شب بوطیقا خوابی مجهول . طاق بزن روی تنم
سایه بنداز . طاق بزن که نور تشویش بودگی ست.
شب بوطیقا خوانی مجهول .
تیغ بکش بر انحنای تن. (صفحهی ۶)
گزینش کلماتی که با ذهن مخاطب آشنا نیستند، یکی از استراتژی هایی است که امروزه به طرق مختلف به خصوص در آثار شاعران زن مورد استفاده قرار میگیرد. اما این کاربرد غیرعادی کلمات تاکید نویسنده بر ذهنیت اعتراضی و شکل دهی و قوام دهی فرم جدیدی از کلمات در ذهن مخاطب خود است .به نوعی شاعر این ساختار جنسیت گرا را که در ابتدای شعر مطرح کرده بود در اینجا بسط میدهد . اما این جنسیت گرایی در فضای غیر عادی کلمات سیرمی کند.
برگشت خورده به موزهها. به ابناری مانکنهای بی سر. مبالغه گردن .
و انحنای نسنجیده سینهها. به خط باریک شکم (صفحهی ۷)
تن زنانه در بافتها و استراتژی های مختلفی در سطرهای شعر ظاهر میشود؛ اما از مهمترین خصیصههای این تن حضور چندگانه و چند وجهی است که به صورت مستتر در بازیهای زبانی بازنمود میشود . با این حال ممکن است این تن مثل شعرهای بسیاری از شاعران زن که از استرتژی مشابهی بهره جستهاند نتواند باز نماد حقیقی و در واقع انتقادی به استفادهی ابزاری از تن زن تبدیل شود ؛گاهی این تن علیه خود عمل میکند ، تفاوت بروز تن در اشعار بختیار تمرکز بر ارتباط این تن با نمودهای زبانی است .
میسوزاند پوست تن را.
روی نگاتیوهای آتش گیر.
سلولوئیدها . بوی استروژن سوخته میدهند.
زن روی پرده سقوط میکند. و همه میدانند. آماتور. زیان بیهوده حقه بازی است (صفحهی ۸)
اما زبان در این مجموعه سیر متفاوتی را طی میکند کلمات ساده نیستند و در رد پای بازیهای زبانی تبلور بیشتری مییابند . با این حال زبانی که شاعر به کار میبرد تبلور نمادین زبان زنانه و اصله گرفتن از تکرار در استعارهها و کلمات عادی و ساده است . جانشینی کلمات شاعر هم در پیروی از همان تاکید بر استراتژ ی های زبانی شعر است ؛اما گاهی این جایگزینیها صرفا یک آشنا زدایی است و گاهی هم میتواند حامل پیام خاصی باشد مثلا حسودی حلقهی این ریسمانم که مشخصا یک نوع آشنا زدایی در کاربردهای طبیعی کلمات است و گاهی نمیتواند متضمن پیام خاصی باشد.
کبود کرده است طناب دار
جای بوسههایم را
دور گردنت .
حسود حلقهی این ریسمانم
که گودی گلوی تو را
بیشتر از لبان من فشرد (صفحهی ۹)
استفادهی شاعر از اسطورههای صرفا زنانه ؛ شاعر را در در بیان ماهیت فمینیستی خودش موفق ساخته است ، اما از سوی دیگر این اسطورهها فرصت این را دارند که در فضای متفاوتی در زبان دوباره خلق شوند.
هزار رودخانه
در کف دستهایم
جدامی شوند از هم
هزار اوفلیای غوطه ور
به گاو خونی دهان تو میریزد (صفحهی ۱۰)
زبان تکه تکه شده و جاگزینی کلمات نه به ترتیب معنایی خاص ؛ بلکه به عنوان بازنمودهای زبانی گاهی فهم مخاطب را با مشکل مواجه میسازند ، اما از سوی دیگر هرچه قدر این زبان از عادی سازی در سطح فاصله میگیرد به سمت پیشبرد هدف خاصی نزدیک میشود این هدف در لایههای زبانی شعر نهفته است . این هدف تلاش شاعر برای بازنمود تن خود است .
تو شروع کن ! زبانت را . موج بده.
زخمهای بی آب . لذتم را جذامی میکنند.
من آسیب را مرطوب میخواهم. که خیسیاش دهان تو باشد. (صفحهی ۱۲)
برای مثال وقتی شاعر میگوید من به نه سالگی مردهام، در سطح عادی کلمه بر هم زدن روابط عادی کلمات را داریم؛ اما هرچه قدر بیان این کلمات سخت تر میشود شاعر تلاش بیشتری را برای برهم زدن نظم عادی کلمات میکند تا بتواند منظور خود را درسطور شعری پنهان کند.
من شادی و حظم
سرسام و هذیان شد، آخر به نه سالگی مردهام من. (صفحهی ۱۳)
استفادهی مستمر از کلمات خاص در شعر که در بسیاری از اشعار شاعران رواج یافته است ؛ نیز در این مجموعه تلاش شاعر برای نقد زیرساختهای حقیقی و شکل گرفته در عمق شعر است .تفاسیر و استعارهها حالت عادی ندارند و استفادهی متفاوت از آنها میتوانند حاوی نقد شاعر از یک رویداد خاص باشد.
دل من
پمپ بنزین است
لب به سیگار که میشوی
منفجر میشود
روی نگاتیوهای فلینی
وقتی جلسومینا منتظر زامپانوست ( صفحهی ۱۴)
دادن ویژگیهای زنانه به عناصر طبیعی نیز از دیگر تلاشهای شاعر برای بر هم زدن نظم کلمات است ، اهمیت این گسیختگی استفادهی شاعر از آنها و به نفع زبان زنانهی خود است تا هر چه بیشتر بتواند بر زبانی که تماما در تسلط مردان بوئده است؛ غلبه کند.
آتش حامله نمیشود
زبانه نمیزاید.
تخمها از زبان تف میشوند. ترش و گس (صفحهی ۱۵)
اکثر کلمات عادی نیستند و یا حداقل در سطخ چیدمان متفاوتی دارند. اما دادن صفات زنانه به اکثر روایتها موجب شده است تا شاعر بتواند بستر مناسبی از زبان زنانه احداث کند، زبانی که در خدمت شاعر است.
سگی در من . زوزه میزاید . زوزو.
پوزه به حلقم میگیرد.
گردن میکشد زوزه. زوزه میکشد (صفحهی ۱۶)
روایتهای خطی کلمات و در عین حال کوتاه و شکستهی کلمات در سطح اما در عمق با یکدیگر ارتباط دارند . این ارتباط گاهی از یک جمله به جملهی دیگر میرود و گاهی حاوی جهان بینی و فلسفهی خاص شاعر و نگاه او به پیرامونش است .
سهل – انگار دهان خشک آدمی. که بی بوسه. قحط میرود.
باید در شیار شور خاک. عنبیههای زنگاری کاشت.
ترکهای خشک نمک سوز. حفرهها چشمها را پر آب کنند. (صفحهی ۲۰)
اعتراض شاعر حتی به پدیدههای حقیقی و طبیعی که نشات گرفته از فسلفه ی او به پیرامونش است هم زنانه عمل میکند، و به این ترتیب شاعر را در مواجه با مردسالاری موفق میسازد . این کلمات هستند که با خارج شدن از کارکردهای عادی خود درارتباط با محیط شکل میگیرند و از کارکردهای اصلی خود خارج می شون.
من صحیح نیستم.
گوشت جنبده آدم. دهان تشنجم را کف آلود میکند.
رعشه دار ، به خون شکم غلت میزنم. و کسی نمیتواند. دور جدار وارون تنم . خط گچی بکشد. (صفحهی ۲۱)
شاعر به راحتی به حقایق اجتماعی اعتراض نمیکند؛ اعتراض او محرض نیست، اما وقتی شاعر در شعر تن خود را به تصویر میکشد ، فرم جدیدی از روایت زنانه را در شعرشان میدهد، فرمی که از تمامی ظرفیتهای کلامی برای تکرار زنانگی استفاره میکند تا کارکرد عادی کلمات را مختل کند و تصویرهای متفاوتی از کلمات ارائه دهد.
جفت دیوار افتاد.
خشت، از بند ناف میچکید
و سیمان ، تبله شکافته را پر کرد.
پستان دیوار را مکیدم
جنین آجر بودم
حمل به وضع محبوس
در طبیعت طاق. (صفحهی ۲۳)
از دیگر ویژگیهای مجموعه شکل گیری فرم جدیدی از کلمات در بستر آشنا زدایی است که نشان میدهد دایرهی لغات شاعر وسیع است و از همهی ابزارهای زبانی بهره برده است، اما در عین حال شاعر برداشتهای تفسیری از شعر را با هر روایت به عهدهی خواننده میگذارد که این گزارهها بر حسب دریافتهای خواننده میتواند متفوات عمل کند.
پنجرههای آستیگمات
خطوط را حل میکنند
خیابان از جدول
به خط عابر میپرد (صفحهی ۲۸)
چرخش میان روایتها و در عین حال وارد کردن گردشی روایت دست مخاطب را در تعاویل متنی باز میگذارد، اما این چرخشها گاهی بومی هستند و گاهی نه، در عین حال میان دو دنیای مختلف در جریان هستند.
سگ از نگاتیو
به قلم پرید،
لای ورقهای کافکا
در چمدان هدایت
از پاریس به تهران آمد
و در ورامین گم شد ( صفحهی ۳۱)
با نگاهی به اشعار این مجموعه میتوان گفت که شاعر در بیان و ارتباط محتوا با بازیهای زبانی موفق عمل کرده است. گاهی این بازیهای زبانی و یا به عبارت دیگر زبان شعر از تعاویل مخاطب باز میمانند. اما شاعر در این مجموعه بازنمود حقیقی تن خود را نشان داده است، تنی که در میان کلمات و زبان مقاومت میکند و میتواند درک جدیدی از هویت زنانه در زبان را به نمایش بگذارد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia