Advertisement

Select Page

پشت هر کلمه تاریکی ست

پشت هر کلمه تاریکی ست

 

حسن فرخی



زنی از راه مخفی می‌آید

مردی را تیرباران کرده‌اند

در چهار راه حروف

پشت هر کلمه تاریکی‌ست.

گفتم:

–نفس‌ام گرفته است

موهایم را شانه بزن

این هوای خوبی نیست

مرده می‌برند

نفس بکش حالا 

از خیر همه چیز می‌گذرم

متوجه هستید که؟

خبری از مرده نیست

هیچ چیز حالت عادی ندارد

– وقت پرنده شدن

اغوا شدم سنگ‌ها را پر بدهم

تا حالا نمرده بودم

صدای گورکن‌ها اضافی است اینجا

چه می‌توانم‌ بگویم

از صدای گلوله

که نگفته باشم

من ساده بودم

صدا می‌زدم از پشت کلمه

صدها فرسنگ از مرده دور شده‌ام

حواس‌ام به باران بود

در ایستگاه اتوبوس 

شب را به سکوت گذراندم.

– زن در حافظه‌ی من تاریک بود

دست‌هام‌ می‌لرزند

فکر و خیال من این است:

-ماه روشن

و در ادامه

شانه‌های زن را تکان می‌دهم

-به نبودن‌ات عادت کرده‌ام

از هر سو

پشت کلمه تاریکی ست.

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights