Advertisement

Select Page

سرزمین هیولاها

سرزمین هیولاها

ماه سوم

روز پانزدهم

بازار بزرگ شهر

ساعت ۷ صبح

وقتی با چاپ قدیمی کتاب بوف کور صادق هدایت به طرف نانوایی سربازارچه قدم زنان می رفتم ژاندارم ها در حال چرت زدن بودند. روبروی نانوایی کنار پیاده رو دورگرد دستفروشی با کلاه حصیری بر سر و لباس آشپزها بر تن ایستاده بود. چند شانه تخم مرغ را روی هم چیده و پلاکارد قیمت را کنار شانه ها چسبانده بود. تمام تخم مرغ ها سیاه بودند. چشمان دوره گرد به من گره خورد و ناگهان یکی از تخم مرغ های سیاه را به پیشانی زده و شکاند. زرده ای از آن بیرون نریخت جز قیر غلیظ سیاه رنگ.

هنوز دوره گرد در بند سیاسی حبس است و تمام تخم مرغ ها جوجه شده اند آنهم سیاه رنگ.

 

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights