
یک شعر از فریده نادی
از خیابان غزل تا کوچه چشمان تو آمدم آهسته آهسته شوم مهمان تو کفتری گم کرده راهم خسته از راه دراز...
Read MoreSelect Page
فریده نادی | 26 اردیبهشت 1404
از خیابان غزل تا کوچه چشمان تو آمدم آهسته آهسته شوم مهمان تو کفتری گم کرده راهم خسته از راه دراز...
Read Moreفریده نادی | 20 مرداد 1403
باغ پیر و خسته سرسبز و جوان می شد اگرباد با گل های پر پر مهربان می شد اگر بلبل سرمست زندانی نمی...
Read Moreفریده نادی | 8 خرداد 1403
بین بودن یا نبودن مانده ام من بارها
در فشارم مثل خشتی مانده در دیوارها