نام من لیلا
تا بیدار میشدم، آب یخ به صورتم میپاشیدم، کنارش میخزیدم، از پشت در آغوشش میکشیدم و زیر لحاف...
بیشتر بخوانیدصفحه را انتخاب کنید
شهرگان | ۲۶ خرداد ۱۴۰۰
تا بیدار میشدم، آب یخ به صورتم میپاشیدم، کنارش میخزیدم، از پشت در آغوشش میکشیدم و زیر لحاف...
بیشتر بخوانیدشهرگان | ۲۶ خرداد ۱۴۰۰
جنگ زبان بر شقیقهتفنگ سَرپُری ستکه جهان را به خون می کشدو چشم ها بی اعتمادبه عهدنامه هابه اشک...
بیشتر بخوانیدشهرگان | ۲۵ خرداد ۱۴۰۰
غروب با سرماى درون خو کرده ام گرماى عشق دیگر خاطرم نیست قرار را مى پسندم بیقرارى پسندم...
بیشتر بخوانیدشهرگان | ۱۴ خرداد ۱۴۰۰
یادداشتی بر «نـشـانـهها ونـمـادها» از ولادیـمـیر ناباکـوف “همه ی ما از زیر شنل گوگول در...
بیشتر بخوانیدشهرگان | ۳ خرداد ۱۴۰۰
دکتر زهرا سدیدی شاید عهدنامهی فینکن اشتاین یک خوبی در خودش داشت، از علتهای تاسیس اولین مدرسه...
بیشتر بخوانید