
چهار شعر از نرگس الیکایی
(ابری تلوخوران مست) اشک هایم طعم آب و در یا را از یاد برده است بر چهره ام شیاری تلخ نشست...
بیشتر بخوانیدصفحه را انتخاب کنید
نرگس الیکایی | ۲۵ فروردین ۱۳۹۸
(ابری تلوخوران مست) اشک هایم طعم آب و در یا را از یاد برده است بر چهره ام شیاری تلخ نشست...
بیشتر بخوانیدنرگس الیکایی | ۲ فروردین ۱۳۹۸
«محوطه سکوت» آفتاب را با پیراهنش تاق می زنم این چشمها تابنده ترند در تاریک و...
بیشتر بخوانیدنرگس الیکایی | ۱۰ اسفند ۱۳۹۷
سه شعر از کتاب: این النگوها را کجا میبری زنان هزاران سال با آن رقصیدهاند از نرگس الیکایی به...
بیشتر بخوانیدنرگس الیکایی | ۱ بهمن ۱۳۹۷
۱ (هزار زاویۀ متغیر) من آن نیستم که باید زندگی گاهی کم میآورد سخت میشود بودن ...
بیشتر بخوانیدنرگس الیکایی | ۱۵ آذر ۱۳۹۷
Daytime alphabet The daytime alphabet taught me how to w R I T E I let loose all letters in a word...
بیشتر بخوانیدنرگس الیکایی | ۲۸ تیر ۱۳۹۷
۱ (عدالت و ماه) تقویم را ورق می زنم چشم های انتحاری ام در خون می غلتند کجا خود را از آب...
بیشتر بخوانید