رسانههای کانادایی و خبر ممنوعالخروجی پرویز تناولی
شهرگان: نام پرویز تناولی باری دیگر در رسانههای محلی بریتیش کلمبیا شنیده میشود، هرچند این مرتبه علت نه آثار هنری او یا مستندهایی در موضوع او هستند، بلکه رسانههای کانادایی در تلاش درک چرایی ممنوعالخروجی پرویز تناولی هستند.
تناولی و خانوادهاش بیش از ۲۵ سال است که مقیم بریتیش کلمبیا هستند و تناولی خود در سفر مابین کشورهای مختلف، از جمله خانه تهران خود است. هفته اول جولایی او قصد سفر داشت که جلوی خروج او را در تهران گرفتند.
هفتهنامه نورث شور نیوز خبر ممنوعالخروجی او را با عنوان «پاسپورت مجسمهساز برجسته را ضبط کردهاند» منتشر کرد، برخی رسانهها یک گام جلوتر از صرف این خبر رفتند و به عنوان مثال روزنامه ونکوور سان در تحلیل آن نوشت نوشت: «دفنی برامهام میگوید: ایران از شهروندان کانادایی مثل گروهایی در بازی پر تنش سیاسی استفاده میکند.»
این خبر با اشاره به ممنوعالخروجی پرویز تناولی در کنار بازداشت شهروند ایرانی کانادایی، دکتر هما هودفر در ایران۷ میگوید در جنگ قدرت مابین تندروها و میانهطلبهای سیاست داخلی ایران، شهروندان کانادایی ایرانی گرو تنشهای داخلی در موضوع ارتباط دو کشور شدهاند.
روزنامه گلوب و اند میل در مقاله «مجسمهساز، متاسف اینکه ایران مانع سفر او برای ارتقاء هنر است،» در کنار بازگویی خبر ممنوعالخروجی تناولی، در مصاحبهای با او علت را جویا شده و در کنار نقلقولهایی از او، کتاب تازهاش را کنار آثار پیشین او معرفی میکند.
تازهترین خبر را سیبیسی منتشر کرده: گفتگویی با تندیس تناولی، دختر مجسمهساز نامآشنا با عنوان «دختر پرویز تناولی میگوید ضبط پاسپورت مجسمهساز توسط ایران تبدیل به یک معما شده» و در آن دختر آقای تناولی میگوید پدرش نه یک مشکلساز، بلکه یک گنج است.
مهمترین مجموعههای تناولی، مجموعههای «هیچ»، «دستها»، «قفل و قفس» و «شاعر» هستند.
اتهامی فرهنگی: مجموعه آثار مصداق تشویش اذهان عمومی
پرویز تناولی در اولین هفته ماه جولایی برای رونمایی کتاب تازهاش، «زنان فرنگی در خانههای ایرانی» راهی لندن بود تا در رونمایی اثر در موزه بریتانیا (بریتیش میوزیوم) شرکت کند که مامورهای فرودگاه بینالمللی امام خمینی شهر تهران، مانع از خروج او از کشور شدند.
او چندین سال است با شهرداری تهران برای حق مالکیت سی و شش اثر هنری خود در دادگاه به دادخواهی مشغول است، ولی این مرتبه علت ممنوعالخروجی او نه علتی سیاسی و نه اقتصادی داشت، بلکه ریشهاش را موضوعی فرهنگی اعلام کردند.
https://youtu.be/olIWneSMPc4
ده جولایی، وقتی تناولی همراه با وکیلاش به دادگاه مراجعه کرد، مطلع شد که به «تشویق اذهان عمومی و نشر اکاذیب» متهم شده و بر همین اساس جلوی خروج او از کشور را گرفتهاند.
بیبیسی فارسی به نقل از او میگوید: «این اتهامات را بر اساس مجموعه کارهایی که تاکنون انجام دادهام، به من وارد دانستهاند. به گفته آنها مجسمههایی که ساختهام مصداق تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب است.»
موارد اتهامی تناولی را مجموعه کارهای کاخ موزه نیاوران، مجموعه تناولی و ۵۰ سال هنر پاپ و مجموه شخصی خود او اعلام کردهاند. دادگاه قرار است تا مصداق تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب را برای تناولی و وکیل او مشخص کند.
روزنامه کیهان: توپخانه بر علیه هیچ
تناولی در ادامه صحبت خود در خبر بیبیسی فارسی میگوید: «۵۰ سال است که کار میکنم و تاکنون هیچکدام از آثارم چنین مشکلی را نداشتهاند، قطعا کسی پشت این ماجرا قرار دارد اما من نمیدانم که چه کسی و با چه قصدی این کار را انجام میدهد؟»
در ادامه تناولی اشاره به مقالههای اخیر روزنامه کیهان علیه خود کرد: «حدود چند ماه پیش نیز روزنامه کیهان اتهاماتی مانند همین اتهامات اخیر را به من وارد کرده و ادعا کرده بود مجسمههایی که در کاخ موزه نیاوران وجود دارند؛ برخی قسمتهای خاص بدن در آنها مشخص است که پاسخ آنها را دادیم و مشخص شد این ادعا بیاساس بوده است. در آن زمان وزارت ارشاد از من خواست اطلاعاتی درباره آنها ارائه دهم و موضوع ختم به خیر شد. اما امروز دوباره همان مسائل را با جملات و موارد دیگری مطرح میکنند.»
کیهان در مطالبی مانند «افرادی که از هیچ بزرگ رونمایی کردند ۴۰ سال به عقب برگشتند!»، «هتاک و پوچانگار»، «اصلاحطلبان شورای شهر وکیل مدافع مجسمهساز بدنام دفتر فرح پهلوی»، «رونمایی از کتاب خالق تندیسهای غیراخلاقی!»، «هیاهوی مدیران فرهنگی برای هیچ!»، و «مسولان فرهنگی باید پاسخگوی دلیل رونمایی از مجسمه پوچگرایانه باشند» به پرویز تناولی، آثار او تاخته و مرتب عنوان میکند او برای دفتر فرح پهلوی کار کرده است.
به عنوان مثال در مطلب «هتاک و پوچانگار» آمده: «پرویز تناولی از نقاشان و مجسمهسازان مطرح در روزگار پهلوی بود که از رهگذر ارتباط و حمایت فرح پهلوی به ثروت و مکنت فراوان رسید. هنگامی که ساختمان تئاتر شهر در حال احداث بود، تناولی با بهرهگیری از دوستی و رفاقتی که با بیژن صفاری، مجری این طرح داشت، تعدادی از مجسمههای به اصطلاح مدرن و چند مجسمه رئالیستی خود را با قیمتهایی گزاف به وزارت فرهنگ و هنر فروخت که از آنها برای تزیین محوطه بیرونی ساختمان این تئاتر و آبنماهای پارک دانشجوی کنونی استفاده شد و هنوز چند نمونه ازآنها در اطراف ساختمان تئاتر شهر وجود دارد. دین ستیزی و غربزدگی ویژگی بارز آثار تناولی بود…»
برخلاف روزنامه کیهان، وبسایت هنرگردی ریشههای آثار تناولی را در فرهنگ کهن شرق میشناسد: «او هیچ را برگرفته از اشعار مولانا میداند. تناولی هم این گفته را تایید کرده و میگوید: دلبستگی من به شعر کهن شرق، از جمله علایق دیرپایی است که همیشه نسبت به شرق پر بار داشتهام.»
این وبسایت در ادامه مینویسد: «هیچ در واقع اعتراض تناولی به دو جریان عمده مسلط آن روز هنر ایران بود: یکی افرادی که هرچه از غرب میآمد را میپرستیدند و دیگر افرادی که خط و خطاطی را در نقاشیهای مکتب سقاخانه ستایش میکردند. اگرچه تناولی خود یکی از پایهگذاران آن مکبت به شمار میرفت، اما به گفته خودش هیچ ندای این اعتراض بود.»
دشمنیها با تناولی بعد از آن اوج گرفت که مجسمه «پرسپولیس» او در حراج کریستی در شهر دوبی به ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار امریکا فروخته شد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سیدمصطفی رضیئی، مترجم و روزنامهنگار مقیم شهر برنابی است. او نزدیک به سه سال است در کانادا زندگی میکند و تاکنون ۱۴ کتاب به ترجمه او در ایران و انگلستان منتشر شدهاند، همچنین چندین کتاب الکترونیکی به قلم او و یا ترجمهاش در سایتهای مختلف عرضه شدهاند، از جمله چهار دفتر شعر از چارلز بوکاووسکی که در وبسایت شهرگان منتشر شدهاند. او فارغالتحصیل روزنامهنگاری از کالج لنگرا در شهر ونکوور است، رضیئی عاشق نوشتن، عکاسی و ساخت ویدئو است، برای آشنایی بیشتر با او به صفحه فیسبوکاش مراجعه کنید.