سه شعر از سارا محمدی نوترکی
خودم را میبندم
به گیاهِ لالهی مردار
UA-28790306-1
صفحه را انتخاب کنید
سارا محمدی نوترکی | ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
خودم را میبندم
به گیاهِ لالهی مردار
فرشین کاظمینیا | ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
این مطلب، را چند سال پیش در درشمارهی ۱۰۷ نشریهی «فلسفهی جدید»
زیبا حسینی جیرندهی | ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
میپرد پروانه از شهریور پیراهنم
در هوایت غنچه کرده باغ توت دامنم
ارمغان سیدین | ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
خواب دیدم بهار زیبا بود
زندگی عرصه ی تماشا بود
رضا عابد | ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
ما صدای “نه به جنگ” بودیم
صدا
تا کودکی که لی لی میکرد
رضا حدادیان | ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
تا چشم حسود، با دلم دشمن شد
فیروزه ی چشم تو، پناه من شد
لیلا آرمون | ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
بیتو تمام ثانیههایم شکسته است
بیتو بهار همنفس برگ خسته است
مهسا معین | ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دور سفره نشستهایم و شام میخوریم. تلویزیون تشییع جنازهی شهدا را نشانمیدهد.
عزت گوشهگیر | ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
ساعت کلیسا چند ضربه زد وقتی که از خانه بیـرون آمـدم .
ناصر پویش | ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
پایش را روی پایم گذاشته بود. فشار میداد و همه حواسش به من بود
هدیه سلیمانی | ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
کار سختی بود
دلجویی از دلدار کردن کارِ سختی بود!
مهناز محمودی | ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
مثل جوجهنسیمِ فروردین، لانهای لای خیزران میجُست
مرضیه رشیدپور-کیمیا | ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
بی امان صدای باران
مرا به سینهات میفشارد، آفتاب!