همجنسگرایی را برای مذهب توجیه نمیکنم، در گفتگو با فردریک پدرام
فردریک پدرام در ایران به یک ایده ساده فکر میکرد.
تخصصش آیتی است و فکر میکرد چه میشود اگر وقتی افراد به زبان فارسی در موتورهای جستجوگر همجنسگرایی، همجنسخواهی، یا موارد مشابه در موضوع گرایش یا هویت جنسی را مینویسند، به یک صفحه راهنمایی بشوند که اطلاعاتی به زبانی ساده و در عین حال مفید در اختیارشان بگذارد.
«وبسایت همجنسگرا» عاقبت همان ایده است که بعد از نزدیک به شش سال فعالیت، این روزها تبدیل به یکی از بزرگترین مرکز دادههای به زبان فارسی در موضوع گرایش و هویتهای جنسی است.
این وبسایت تلاش میکند تا جامعه متوجه باشد که فراتر از رابطه سنتی مبتنی بر ازدواج بین یک مرد و یک زن، گسترهای گوناگون از انواع روابط عاطفی، جنسی و احساسی مابین افراد (یا گروهی از افراد) بالغ و عاقل وجود دارد.
پدرام در این گفتگو از شکلگیری وبسایت همجنسگرا میگوید، همچنین توضیح میدهد که برنامههای آیندهاش چیست.
در نسخه آنلاین مصاحبه در وبسایت شهرگان، میتوانید فایل صوتی کامل این گفتگو را گوش کنید:
https://soundcloud.com/user-38247854/e6qtlerskzwo
این مصاحبه، در کنار چند مصاحبه دیگر، به پیشواز هفته پراید دگرباشان جنسی (شامل بر همجنسگرایان، دوجنسگرایان، تراجنسیها، ترنسجندرها، میانجنسیها، کوییرها و دیگر اقلیتهای جنسی) در شهر ونکوور، منتشر میشود.
هفته نخست ماه آگوست، ونکوور میزبان مجموعهای از برنامههای مختلف برای این بخش از جامعه ماست که پرطرفدارترین آن، راهپیمایی غرور دگرباشان جنسی است که صدها هزار نفر برایش به داونتاون شهر میروند.
هرچند ایرانیتبارهای کانادا، بخش عمدهای از فعالهای اقلیتهای جنسی فارسیزبان را در خود دارند. بخصوص در شهر تورنتو، که افراد، گروهها، سازمانها و پروژههای گوناگونی در جریان هستند.
در هفتههای پیش رو همراه شهرگان باشید تا بیشتر با جامعه دگرباش جنسی ایرانیتبار کانادا آشنا از قبل آشنا بشویم.
اینترنت کمکم کرد، حالا راه آموزش را باز گذاشته
پدرام میگوید وبسایت هومان که دیگر نیست، همچنین گروههای چت و دیگر منابع موجود، به او کمک کرد تا سالها پیش خودش را بشناسد. همان موقع از همین هم استفاده کرد تا با کمک اینترنت، به بقیه کمک کند تا خودشان باشند و آنچه هستند، باقی بمانند و تسلیم فشارهای موجود جامعه نشوند.
اینکه «خودم را شناختم، باعث شد زندگیام خیلی تغییر بکند. نگرانیهایم برطرف بشود و این دین را احساس میکردم تا بیایم و برای دیگران هم همین کار را بکنم. این را احساس میکردم که جای خالی یک وبسایت هست تا آن اطلاعاتی را که من گرفتم، دیگران هم بتوانند بگیرند.»
آن موقع که شبکههای اجتماعی به شکل کنونیاش موجود نبود، ولی پدرام با استفاده از گروههای چت و همچنین وبلاگنویسی، زیربنای مجموعهای را میریزد که امروز به «وبسایت همجنسگرا» تبدیل شده است.
«آن وبلاگ هم اسمش وبلاگ همجنسگرا بود و مستقیم باعث میشد تا افراد بتوانند پیدایش بکنند و بر رویش هم صفحاتی برای ارایه اطلاعات اساسی بود که مثلا همجنسگرایی چیست و ما به چه چیزهایی در این زمینه احتیاج داریم و چه مشکلاتی وجود دارد. به اضافه اینکه یک سری اخبار و تحلیلهای روزانه مینوشتم راجع به مسایلی که در ایران اتفاق میافتاد و فکر میکردم این دنبال کارهایی بود که دیگر سایتها قبلا شروع کرده بودند و من باید ادامهاش میدادم.»
پروژه همجنسگرا
پدرام میگوید از واژه همجنسگرا استفاده میکند، چون این کلمه خودش را راحت تعریف میکند و مستقیم هم از گرایش و هویت جنسی میگوید، هم اشاره به رابطه جنسی میکند.
«افراد عادی که شاید پنج یا ۱۰ دقیقه در طول عمرشان وقت بگذارند تا بیایند یک مقالهای را توی یک وبسایت یا ویکیپدیا (در موضوع اقلیتهای جنسی) بخوانند، برای اینکه سردربیاورند دگرباش چیست و چه طیف گستردهای دارد، برایشان سخت است و فکر نمیکنم اتفاقی باشد که در ۱۰ یا ۱۵ دقیقه بیافتد. در مقابلش همجنسگرا تعریفش در خودش هست و از طرفی خیلی رک است و سعی نمیکند خودش را پشت یک تعریف ادبی پنهان بکند.»
همچنین پدرام معتقد است دگرباش جنسی عبارت درستی است، ولی همه استفادهای درست از آن ندارند و بیشتر از آن استفاده میکنند، چون آن را مودبانهتر از بقیه کلمهها یافتهاند.
«احساس میکنم یک عده قابلتوجهای حالت شرم نسبت به استفاده از واژه همجنسگرا دارند، برای اینکه اشاره به یک گرایش جنسی میکند. همجنسگرا واژه خود-تعریفی است و (آنها) میخواهند بهجایش از یک واژه شیک استفاده کنند. مثل کسانی که برای اشاره به اندامهای جنسی، از واژههای کلی استفاده میکنند. چون فکر میکنند جالب نیست تا مستقیم اسم آن اندام را ببرند.»
پدرام البته محدود به ایده نخستینش نشده، وبسایت او هماکنون یکی از جامعترین کتابخانههای فارسیزبان در موضوع گرایش و هویت جنسی را در دسترس عموم جامعه قرار میدهد.
همچنین با تکیه بر امکانات ویکیپدیا، یک دانشنامه به زبان فارسی در موضوع اقلیتهای جنسی تهیه کرده است.
بخش دوستیابی سایت هم قرار است تا تبدیل به یک نرمافزار فارسی بشود تا افراد این جامعه بتوانند در هر کجایی همدیگر را پیدا کنند.
این گام بعدی پدرام است، میگوید تا ۹۰ درصد کار هم انجام شده، ولی از نظر او تا وقتی پروژهای عرضه نشود، انگار هیچی از آن انجام نشده باشد.
اداره همجنسگرا در تنهایی
پدرام وبسایت همجنسگرا را تنهایی اداره میکند، چون به قول خودش، هرچند خیلی دوست داشته تیمی همراه او باشند، ولی حالا پایش را به اندازه گلیمش را دراز میکند.
«خوشبختانه تا الان هم چون توقعم را پایین نگهداشتم، از جانب اینکه چه پروژههایی قابل انجام است و چقدر میتوانم بلندپروازی داشته باشم، آن کارهایی که میتوانستم بکنم، کردم، ولی فکر میکنم اگر یک سنگ بزرگی برداشته بودم که نیاز داشت تا کمک بگیران و دیگران وقت بگذارند و از اینها، حتما من هم شکست میخوردم.»
نتیجهاش البته این است که پدارم میگوید، کار وبسایتش ممتد شده. چون کارهای گروهی فارسیزبان اغلب مبتنی بر حمایتهای سازمانی هستند که بالاخره تمام میشوند و همچنین اینکه درنهایت تیمها هم یک روزی از هم میپاشند، هرچقدر هم که کار ارزشمند باشد.
بخصوص برای جامعه فارسیزبان دگرباش جنسی که مرتب در حال جابهجایی است و مجبور است تا در بیشتر موارد، کشور مادریاش را به امید امنیت و آیندهای بهتر رها کند. چون داخل ایران یا با بنبست جرمانگاری رابطه خارج از ازدواج رسمی دو فرد عاقل و بالغ روبهرو میشود، یا در مقابل فشارهای جامعه، سنت و مذهب قرار میگیرد.
همجنسگرایی را برای مذهب توجیه نمیکنم
پدرام در ایران مدرسه رفته است و در آنجا، در کلاسهای تعلیمات اجتماعی در موضوع جنس، جنسگونگی و آموزشهای جنسی، آموزشی دریافت نکرده بود. ولی در تعلیمات دینی بود که نگاههای مذهبی همراه واژگانی که به رابطه جنسی مرتبط میشد، به ذهن او منتقل شدند.
نگاهی که هر گونه رابطه خارج از ازدواج سنتی بین زن و مرد را محکوم میکند، حتی مواردی مفید برای بدن همانند خودارضایی را هم رد میکند، هرچند که در کتاب مقدس مسلمانان، این امر رد نشده است.
«تمام چیزی که در نوجوانی در ذهن ما شکل گرفت و بعد در دانشگاه هم همراهمان بود، سرچشمه از دین گرفته است و اگر بخواهیم این (ذهنیت) را تغییر بدهیم، نگاه کردن به دین به عنوان یک چیزی که برداشت ما را از جنسیت تعریف کرده، خیلی مهم میشود. فکر هم نمیکنم که ممکن باشد دین را جدا کنیم و مستقل از دین به مساله جنسیت بپردازیم.
از طرفی احساس میکنم که نهاد مذهب در ایران و هم در همه جای دنیا، یک خود بزرگبینی دارد و یک دست پیش را به سوی همجنسگرایان گرفته و از یک دیدگاه برتر سعی میکند تا از ما بخواهد خودمان را ثابت کنیم. یعنی ما باید بیاییم به قشر دینی یا کسانی که دین را سرچشمه اخلاق میدانند، ثابت بکنیم که آدمهای خوبی هستیم.
انگار این وظیفه بر دوش ما گذاشته شده که موظف هستیم تا خودمان را ثابت بکنیم که از لحاظ دینی قابل توجیه هستیم.»
هرچند پدرام میگوید که اهالی دین باید این موارد را توجیه کنند، نه فعالهایی همانند او. آنها باید «توجیه کنند چرا این ارزشهای اخلاقی که بهش اعتقاد دارند، برای جامعه مفید است و چرا این تئوریها درست است. نه اینکه توقع داشته باشند تا دیگران خودشان را به دین تطبیق بدهند.»
پدرام میگوید فقط دیگران نباید جواب سوالهای دینداران را بدهند و «ما هم خیلی سوالهای به جایی داریم که شما باید جوابگوی آنها باشید.»
جای خالی صحبت از ازدواج همجنسگرایان در ایران
پدرام میپرسد چرا مجلس شورای اسلامی ایران بحث میکند که «ازدواج با فرزندخوانده کار قابلقبولی است، میشود قانونی بشود یا نه، ولی راجع به این صحبت نمیکند که آیا همجنسگرایان هم میتوانند با هم ازدواج بکنند یا که نه.
یا اینکه میتوانم بپرسم چرا یک کودک ۹ ساله میتواند در ایران با یک مرد مثلا ۶۰ ساله ازدواج بکند، در صورتی که در اکثر دنیا این به عنوان پدوفیلا یک امر کاملا غیر اخلاقی است و اگر با مردم صحبت بکنیم، فکر نمیکنم برداشت خوبی از ازدواج یک بچه ۹ ساله داشته باشند.
در صورتی که این چیزها خیلی عادی شده. در مقابل ما باید جواب بدهیم که چرا یک فرد عاقل بالغ مثلا همجنسگرای ۳۰ ساله (چطور) تصمیم گرفته با همجنس خودش زندگی کند.»
پدرام بهرغم اینکه در کانادا زندگی میکند، هنوز دلمشغول ایران است. ولی به فضای حاکم بر اینجا هم نقد خودش را دارد.
هنوز وارد جامعه نشدهایم
برای پدرام، کانادا آزادی، امنیت، دسترسی به امکانات را آورده است، «ولی مساله این است که از جامعه دور هستیم و مطلبی که انتزاعی نباشد و مرتبط به مسایل روز باشد،» کمتر کار میشود.
حالا او بر اساس تجربیات سابقش از ایران کار میکند، هرچند فضای ایران قاعدتا متفاوت از گذشته شده. چون هر جامعهای درنهایت منتظر کسی باقی نمیماند و پیشرفت میکند. برای همین هم از نظر پدرام، کار کردن از اینجا برای جامعه داخل کشور، کار خیلی سختی شده است.
«الان که خارج از ایران هستم، اگر مطلب دست اولی بنویسم، معمولا مطالب خیلی انتزاعی است که ایده اصلیاش هم از دوران زندگی ایرانم گرفتم و با همان پیشزمینهها دارم مطلب مینویسم – این خیلی خیلی مهم است، فکر میکنم از این نظر کار کردن در اینجا خیلی سختتر است.»
بهرغم تمامی اینها، پدرام بر پروژه تازهاش کار میکند. یک پاتوق برای جامعه همجنسگرا – و یا اقلیت جنسی – فارسیزبان که بتواند رقیب اپهای دوستیابی باشد. او منتظر است تا کار این پروژه را تمام کند و بعد ببیند استقبال چطور خواهد بود، شکست میخورد یا یک گام بزرگ دیگر در کنار وبسایت همجنسگرا و صفحههای ضمیمهاش توانسته به سرانجام برساند.
در هفته آینده، گفتگوی شهرگان با ساقی قهرمان، از اعضای هیات مدیره سازمان دگرباشان جنسی ایران (ایرکو) را خواهید خواند که قدیمیترین سازمان اقلیتهای جنسی فارسیزبان در کانادا است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سیدمصطفی رضیئی، مترجم و روزنامهنگار مقیم شهر برنابی است. او نزدیک به سه سال است در کانادا زندگی میکند و تاکنون ۱۴ کتاب به ترجمه او در ایران و انگلستان منتشر شدهاند، همچنین چندین کتاب الکترونیکی به قلم او و یا ترجمهاش در سایتهای مختلف عرضه شدهاند، از جمله چهار دفتر شعر از چارلز بوکاووسکی که در وبسایت شهرگان منتشر شدهاند. او فارغالتحصیل روزنامهنگاری از کالج لنگرا در شهر ونکوور است، رضیئی عاشق نوشتن، عکاسی و ساخت ویدئو است، برای آشنایی بیشتر با او به صفحه فیسبوکاش مراجعه کنید.