
عثم
امیر محمدی (قسمت اول) ک کل خیابان را سنگ فرش کرده بودند. سر و ته اش را بسته بودند تا مانع عبور و...
Select Page
شهرگان آدمین | 13 بهمن 1398
امیر محمدی (قسمت اول) ک کل خیابان را سنگ فرش کرده بودند. سر و ته اش را بسته بودند تا مانع عبور و...
شهرگان آدمین | 6 خرداد 1398
سفید، سیاه به غایت روشن است. وقتی که دو انگشت بالا تر از لالهی گوش بیایی و دو انگشت دیگر به سمت...
شهرگان آدمین | 4 بهمن 1397
بخش سوم سیگار پشت سیگار. عصبی بود. – رو سیام برادر. رو سیا. بد کردم با خودم. بد کردم با...
شهرگان آدمین | 28 دی 1397
در این میان، علیخان با بهانه و بی بهانه به ده بر می گشت. می آمدند، کت بسته دوباره می بردنش.
شهرگان آدمین | 20 دی 1397
قسمت اول: فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۳۰﴾...