آنگاه که احمدینژاد خطاب به خامنهای میگوید: هیچکس بالاتر از مردم نیست
«زنده باد بهار» شعار دائمی احمدینژاد از زمان ورودش به مواجهه مستقیم و آشکار با اصولگرایان و ضمنی با رهبر آیتالله علی خامنهای بوده است. تکرار این شعار موجب نارضایتی طرفداران خامنهای شده تا حدی که محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس و از کاندیداهای ریاست جمهوری او را به زیرپاگذاشتن قانون انتخابات متهم کرده است، ولی آنطور که پیداست باهنر دلیلی برای اتهام خود نیافته جز اینکه بگوید احمدینژاد با این شعار در حال زمینهسازی برای کاندیدای خود اسفندیار رحیم مشایی است که محافظهکاران تندرو وی را راس جریان انحرافی و پرچمدار جریان ملی مخالف ولایت فقیه به حساب میآورند. حتا تفسیر ساده شعار «زنده باد بهار» نیز خطرناک به نظر میرسد، زیرا بدین معنی است که ایران در زمستان سیاسی بسر میبرد، اما از آن خطرناک تر اینکه این شعار اشاره به بهار عربی دارد، آن هم در زمانی که هشدار نسبت به وقع فتنه جدیدی مانند آنچه در سال ۲۰۰۹ رخ داد خوراک روزانه مسئولین سیاسی و امنیتی و فرماندهان سپاه پاسداران شده است.
خطر دیگر برای اصولگرایان این است که احمدینژادیها تهدید کردهاند در صورت محرومیت از حق کاندیداتوری، به کاندیدای اصلاحطلب رای خواهند داد. به زبان دیگر اگر وضع از این بدتر شود هیچ چیزی مانع پیوستن آنها به مردم در خیابان نخواهد شد. بنابراین واضح است که خامنهای باید سریع و قاطعانه تصمیم بگیرد، زیرا با توجه فضای انتخاباتی موجود و آمادگی نیروهای سیاسی برای ارائه برنامههای خود، زمان زیادی برای او باقی نمانده است.
مشکل نظام با احمدینژاد حتا از شعار «زنده باد بهار» هم فراتر رفته است، زیرا او در ایام تعطیلات نوروز تعمد به خرج میداد که بگوید: «هیچکس حق ندارد معتقد باشد که فراتر از ملت است یا میتواند بر دیدگاه مردم موثر بوده و نظر خود را بر آنها تحمیل کند. همه در برابر قانون مساوی هستند.»
این سخنان در هر نظامی دیگر غیر از جهموری اسلامی ایران طبیعی و عادی است، اما در ایران مانند بمبی خطرناک با وزنی بسیار سنگین است، بخصوص اینکه این سخن در سالروز رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ (که با موافقت ۹۸٪ مردم همراه بود) که اصل ولایت فقیه قلب و محور نظام قرار میداند بر زبان آورده شود.
در دورههای پیشین رد صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری برای شورای نگهبان آسان بود، اما در بنبست کنونی که رهبر مجبور به تعامل با او از طرفی و نشان قدرت و قاطعیت از طرف دیگر است آیا کاندیدای اصلاحطلبان و احمدینژاد اجازه ورود به رقابت انتخاباتی را مییابند؟ اگر یکی از این دو پیروز شود چه پیش خواهد آمد؟ اگر هر دوی آنها یا یکی از آنها منع شوند چه خواهد شد؟
اصل ولایت فقیه همانطور که افراطیون از آن برداشت میکنند ولی فقیه را بالاتر از قانون و سخن او را نهایی و فصل الخطاب امور قرار میدهد. بدون تردید احمدینژاد از زمان وقوع اختلاف و جدایی بین او و رهبر تبدیل به خاری در خاسره او شده که نه میتواند او را تحمل و با او به آرامی رفتار کند و نه میتواند آن را بکند و دور اندازد، زیرا واضح است که او شاخه تنها و بریده از درختی نیست، بلکه مراکز قوی، ولی نامرئی، در داخل نظام او را حمایت میکنند. مهمتر اینکه او اسناد و پروندههایی از فساد شخصیتهای کلیدی نظام در اختیار دارد. همانطور که به عمد از بخشی از آن در مجلس علیه رقیبش علی لاریجانی استفاده کرد. لاریجانی برای دفاع از برادرش در مقابل اتهامش به دریافت رشوه دلیلی در اختیار نداشت جز اینکه بگوید رفتار احمدینژاد توهین به شان مجلس است. او (لاریجانی) همچنین با اشاره به نواری صوتی که احمدینژاد در مجلس پخش کرد او را متهم به بیدینی کرد.
در دورههای پیشین رد صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری برای شورای نگهبان آسان بود، اما در بنبست کنونی که رهبر مجبور به تعامل با او از طرفی و نشان قدرت و قاطعیت از طرف دیگر است آیا کاندیدای اصلاحطلبان و احمدینژاد اجازه ورود به رقابت انتخاباتی را مییابند؟ اگر یکی از این دو پیروز شود چه پیش خواهد آمد؟ اگر هر دوی آنها یا یکی از آنها منع شوند چه خواهد شد؟
رهبر در دو جبهه میجنگد: با واسطه حامیانش و مستقیم. از یک جهت اشاره میکند تا زمانی که اصلاحطلبان معتقد به نظام هستند مخالفتی با کاندیداتوری آنها ندارد و از جهت دیگر به احمد خاتمی، یکی بارزترین شخصیتهای افراطی اجازه میدهد که که نماز جمعه اعلام کند رهبر توصیهای برای رای دادن به احمدینژاد در سال ۲۰۰۹ نکرده است. بنابراین باب برخورد همچنان با مخالفین مفتوح است.
خطر دیگر برای اصولگرایان این است که احمدینژادیها تهدید کردهاند در صورت محرومیت از حق کاندیداتوری، به کاندیدای اصلاحطلب رای خواهند داد. به زبان دیگر اگر وضع از این بدتر شود هیچ چیزی مانع پیوستن آنها به مردم در خیابان نخواهد شد. بنابراین واضح است که خامنهای باید سریع و قاطعانه تصمیم بگیرد، زیرا با توجه فضای انتخاباتی موجود و آمادگی نیروهای سیاسی برای ارائه برنامههای خود، زمان زیادی برای او باقی نمانده است.
اصلاح طلبان در این زمینه از بقیه پیشی گرفته و تاکید کرده اند که کاندیدای اصلی آنها محمد خاتمی رییس جمهور سابق است و برنامه اصلاحی کاملی برای نجات کشور بخصوص در زمینه اقتصادی با امضای ۴۸ شخصیت برجسته اصلاحطلب نیز ارائه کردهاند. به نظر میرسد خاتمی بتواند کاندیدای پیروز باشد، زیرا خاتمی کنونی مثل خاتمی گذشته ضعیف نخواهد بود و این دوره با دورههای قبل تفاوت اساسی دارد. اما اگر کاندیدای اصلاحطلبان رد صلاحیت شد، خطر جنبش سبز جدیدی کماکان پابرجاست. این جنبش بدون شک قویتر از سابق خواهد بود، زیرا ناامیدی مردم نسبت به اصلاح نظام عمیقتر و گستردهتر شده و یاس تمام وجودشان را فرا خواهد گرفت و با توجه بحران اقتصادی موجود، خواهان جراحی نظام برای نجات کشور خواهند شد.
خطر دیگر برای اصولگرایان این است که احمدینژادیها تهدید کردهاند در صورت محرومیت از حق کاندیداتوری، به کاندیدای اصلاحطلب رای خواهند داد. به زبان دیگر اگر وضع از این بدتر شود هیچ چیزی مانع پیوستن آنها به مردم در خیابان نخواهد شد. بنابراین واضح است که خامنهای باید سریع و قاطعانه تصمیم بگیرد، زیرا با توجه فضای انتخاباتی موجود و آمادگی نیروهای سیاسی برای ارائه برنامههای خود، زمان زیادی برای او باقی نمانده است.
به نظر میرسد مشکل بزرگ خامنهای ناتوانی در تصمیمگیری سریع و قاطع است. محافظهکاران تندرو از درون از هم پاشیده و چنددسته شدهاند. نیروهای موجود از توان مساوی برخوردار، و هرکدام نه فقط برای ریاست جمهوری برای بدست آوردن نفعی در آینده با هم درگیری دارند. ائتلافهای موجود به نظر نمیرسد منجر به انصراف گروهی به نفع دیگری شود، بویژه اینکه همه آنها ادعای قدرت و توان پیروزی دارند. ائتلافی که باهنر رهبری آنرا برعهده دارد و ۱۵ کاندیدای دیگر از جمله منوچهر متکی وزیر سابق امورخارجه او را همراهی میکنند تاکید دارند که از حمایت جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برخوردار خواهند شد. در مقابل اینها ائتلاف اصولگرایان است که بارزترین اعضای آن علی ولایتی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل هستند و ادعا دارند در صورت توافق بر کاندیدای واحد ۶۰٪ آرای مردم را کسب خواهند کرد. میماند کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی که به اعتراف باهنر در صورت حضور همه محاسبات را بر هم زده و برگهها را قاطی خواهد کرد، ولی آن گونه که پیداست هاشمی تاکنون خواهان کاندیداتوری خاتمی است و خود کاندیدا نخواهد شد مگر اینکه کاندیدای اجماعی و مورد اتفاق همه محافظهکاران و اصلاحطلبان باشد.
در حالی که این خامنهای است که باید شاه بلوط از درون آتش بردارد، چون تصمیمگیری نهایی با اوست،سپاه پاسداران با دقت تحولات را رصد میکند. آنها مطمئناند که در نهایت سود اصلی نصیب آنان خواهد شد، زیرا که بازی در زیر عبای خامنهای را بخوبی آموخته بدون اینکه هزینههای آن را متحمل شوند.
منبع اصلی: میدلایست انلاین / اسعد حیدر (نویسنده لبنانی)
* [ایران در جهان]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید