آنقدر ننویس، من نمیخوانم
یازده اشتباه متداول در مقالهنویسی
بدانید کجای دعوا ایستادهاید: پیش از آن که شروع به نوشتن کنید بدانید که چه نوع مقالهای قرار است به نگارش در آورید. آیا مقالهای تحقیقی و توضیحی است؟ و یا مقالهای تحلیلی و مقایسهای؟ و یا مقالهای مجادلهای؟ هر یک از این انواع مقاله کاربرد مخصوص خود را دارند. درست مانند سیمهای رابطی که شما را به مغز خواننده متصل میکنند. گاهی نیاز به کابل سه شاخه دارید، گاهی این سیم تنها به یک نرینگی نیاز دارد و بس، و در برخی اوقات نیاز به استفاده از یک تبدیل آنالوگ به دیجیتال است. مهم آن است که بدانید برای چه کاری به کدام یک از این سه نوع سیم نیاز است. شما نمیتوانید در یک مقالهی توضیحی ( دیسکریپتیو) به یک باره به تحلیل بپردازید. یا از میانهی تحلیل و مقایسه یک موضوع شروع به جدل و جهتگیری کنید. نوع مقاله شما باید از ابتدا تا انتها خود گویای آن باشد که چه توقعی از خواننده دارید. مثلاً اگر قرار است در مورد تاریخچه حزبالله بنویسید، مقالهی شما توضیحی خواهد بود، تنها به بازگویی تاریخ بپردازید نه نقد آن. اما اگر قرار است عملکرد حزبالله را مورد تحلیل قرار دهید آنگاه علاوه بر توضیحات تاریخی باید بتوانید از دو وجه مخالف به ترسیم عملکرد آن بپردازید، بااینحال همچنان نباید نقد کنید. تنها زمانی باید به نقد و جهتگیری بنشینید که قرار است در نفی یا له حزبالله مجادله کنید. مقالات توضیحی و یا مقالات تحلیلیای که جهتگیری داشته باشند از اعتبار و ارزش ساقطند.
حوصله خواننده را سر نبرید: بدترین نوع نوشتن مقالات توضیحی روش “تقدم زمانی” (کرونولاجیکال اوردر) است. شما دارید مقاله مینویسید نه کتاب. به خصوص اگر این مقاله توضیحی درباره تاریخچهی واقعه یا چیزی است. از آدم و حوا شروع نکنید. مهمترین بخش آن تاریخ و نقطه عطف (ترنینگ پوینت) را اول بیاورید. باید خواننده در ابتدای مقالهی شما متقاعد شود که نیاز دارد این مقاله را بخواند. عموم خوانندگانی که به خاطر عنوان مقالهی شما، آن را برای خواندن برگزیدهاند اطلاعاتی کلی در آن مورد دارند. پس به دنبال جزئیات بر انگیزش هستند. گرچه شما قرار نیست نقد کنید، اما، باید بتوانید در ذهن خواننده او را به نقد وادارید تا نیاز خود را به خوانش کل مقاله احساس کند. مثلاً اگر قرار است در مورد مارتین لوتر کینگ و انقلاب سیاهپوستان آمریکا بنویسید از واقعهی اتوبوس آلاباما شروع نکنید، بلکه مثلاً از سخنرانی جنجالی “من رویایی دارم” یا ترور مالک وم ایکس یا مارتین لوتر کینگ شروع کنید. آخر به اول. این روش را در طول مقاله دنبال کنید یعنی دائما فلاش بک و فوروارد بزنید. در مورد مقالات توضیحی علمی هم به همین ترتیب. اگر قرار است در مورد بیماری گری در زنان بنویسید از ابتدای تاریخ و اولین زنان گر و روشهای درمانی کهن شروع نکنید بلکه مثلاً از یک نمونهی بحثبرانگیز معاصر و یا شیوع روزافزون این بیماری شروع کنید. خواننده را متقاعد کنید که خواندن این متن، چه توضیحی چه تاریخی، همچنان نیاز روزمرهی اوست.
دو کفه ترازو را برابر کنید: مقالهی مقایسهای/تحلیلی به معنای کوباندن یک سویهی موضوعی نیست. شما تنها مقایسه میکنید و قضاوت را بر عهدهی مخاطب میگذارید. اینجا خط باریکی بین یک مقالهی قیاسی با مقالهی جدلی است و آن در توازن نگهداشتن دو کفهی ترازو است. مهم آن است که چه وجه موضوع مورد تحلیل را اول بیان میکنید. قطعاً آن وجهی که در آخر میآورید سمت و سوی نویسنده را نشان میدهد و مقاله را از قیاس به جدل تبدیل میکند. مثلاً اگر قرار است موضوع تدخین در مکانهای عمومی را تحلیل کنید، چنانچه نظر دموکراتها را که ممنوعیت استعمال دخانیات را در مکانهای عمومی نقض حقوق شهروندی و دموکراسی میدانند در آخر مقاله بیاورید به طور غیرمستقیم به خواننده القا کردهاید که این نظر صحیح است و جهتگیری شما هویدا میشود. برای آنکه از این اشتباه در مقالات مقایسهای/ تحلیلی حذر کنید باید در هر پاراگراف هر دو وجه را همزمان بیان کنید. و البته آن گونه نباشد که هر پاراگراف با نقطهنظر “الف” شروع و نقطهنظر “ب” پایان یابد، که باز هم جهتگیری شما را عیان در ذهن خواننده غالب میکند.
جدل کنید نه دعوا: در مقالات مجادلهای شما باکسی دعوا ندارید. یک دعوای شخصی که به زدوخورد و نابود کردن موضوع مورد بحث بیانجامد در مقاله نمیگنجد. اگر باکسی دعوای شخصی دارید او را دعوت کنید تا با زد و خوردی جانانه حق خودتان را از او بگیرید و حسابتان را با او صاف کنید! اگر با روند یا موضوعی سر عداوت دارید و میخواهید به زمینش بزنید، یک نامهی سرگشاده بنویسید و در سرتی تر آن بنویسید “۱۸+”! مقالهی مجادلهای مقالهی توهینآمیز نیست. شما هم قاضی نیستید که به جرائم و شکایات رسیدگی کنید و در آخر هم حکم صادر کنید. شما روزنامهنگار و/یا نویسندهاید. به بهانهی روشنگری اجازه ندارید قضاوت کنید. گرچه در مقالهی مجادلهای باید و حتماً باید جهتگیری خود را واضح و عیان بیان کنید، حق توهین و صدور حکم ندارید. بلکه در طول مقاله باید بتوانید خواننده را متقاعد کنید که برداشت شما از موضوع صحیح است. و این تنها در دو صورت ممکن است: ۱. ادلهی کافی و بسط یافته (ریزنینگ و ساپورت) ۲. ترتیب صحیح بیان ادله.
به منطق خود اعتماد نکنید: در بین روشهای مجادله بهترین را انتخاب کنید. ضعیفترین نوع ادله، روش انتاج منطقی (لاجیکال دیداکشن) است. زیرا منطق افراد بر اساس بر داشتهای شخصی آنها در محیطی که محرکها را دریافت کردهاند شکل میگیرد. آنچه در فرهنگی که شما در آن بزرگ شدهاید و تجربیاتی که در محدودهی زمانی و جغرافیایی خاصی کسب کردهاید منطقی به نظر میرسد ممکن است از نظر شخصی که در شرایطی متفاوت است غیرمنطقی به نظر برسد. در مقالات مجادلهای میتوانید از یکی یا چند تا از این ۹ روش استدلال استفاده کنید:
انتاج منطقی
مثال
تجربیات شخصی
نمونههای آزمایشگاهی
اعداد و ارقام
نقلقول (از اندیشمندان آن حوزه)
تحقیقات میدانی
و ۹. تشابه و تفاوت (مقایسه)
توجه کنید که اهمیت و قدرت استدلال در بهکارگیری این ۹ روش از یک به نه بیشتر میشود. پس بهترین روش همان روش مقایسهای است. با این تفاوت از مقالهی مقایسهای که این بار با ذکاوت نقاط قوت موضوع مورد بحث را در اوایل مقاله بیاورید و نقاط ضعف آن را در انتها. در واقع به گونهای ترتیب ادله را میچینید که نظر شخصی شما در اواخر مقاله بیاید. در اغلب موارد حتی لزومی ندارد که صراحتاً بگویید که این نظر شماست و اگر ادله را به ترتیب درستی چیده باشید خواننده ناخودآگاه و غیرمستقیم وقتی به انتهای مقالهی شما میرسد آن گونه متقاعد شده است که با شما هم نظر میشود. اینگونه شما هم جانب انصاف را نگهداشتهاید هم در خواننده حس مخالفت و جبههگیری نسبت به نوشتهی خود را کاهش دادهاید. از تأثیر جادویی «مثال» و «اعداد و ارقام». «نقلقول» غافل نباشید. هر چقدر که تعداد این نوع ادله، حتی در روش تشابه و تفاوت (مقایسه)، بیشتر باشد قلم شما قدرتمندتر میشود. حوصله کنید و از اینکه مقالهتان ممکن است طولانی شود هراس نکنید. به خوبی محل بحث را بسط دهید و هیچ ادعایی را بدون ذکر مرجع ذکر نکنید.
«با کی بودی؟ با من بودی؟»: باید پیش از آنکه خوانندهی شما این سؤال را از شما بپرسد، خودتان از خود بپرسید که برای چه مقاله مینویسید؟ آیا برای اطلاعرسانی یا روشنگری؟ اگر چنین است که البته همین است نباید با ایماواشاره و ایهام و استعاره و دو پهلو سخن بگویید. کلیگویی نکنید. روشن، ساده، صریح و بیپرده بنویسید. خوانندگان شما باید بدانند که شما مشخصاً درباره چه کس، چه چیز و یا چه جریانی صحبت میکنید. اگر معذوراتی دارید _ مثلاً در مورد شخصی باید بنویسید که منافع شما به خطر میافتد، فیالمثل قرابتی بین شماست یا عداوتی که این به مثابه تخلف روزنامهنگاری محسوب میشود_ اصلاً درباره آن موضوع ننویسید. توجه داشته باشید که این صراحت لهجه به معنای هتک حرمت، برچسب زدن، توهین، تهمت، ادعاهای بیپایه، یا القای برهنه آرا و نظرات شخصی شما به مخاطب نیست. نه شاعر و رماننویس باشید، نه لمپن و نه قاضی. در بیان اسامی، تاریخها، مکانها، رخدادها، دقیق اما بدون سانسور عمل کنید. نقطهی ابهامی باقی نگذارید.
ریتم را حفظ کنید: مخاطب شناسی را جدی بگیرید. مهم است که برای چه نوع مخاطبی مینویسید تا بر آن اساس سبک ادبیات نوشتهی خود را انتخاب کنید. آیا برای تبلویدی مینویسید، یا یک ژورنال محلی، یا یک رسانه جمعی؟ اگر قرار است که از ادبیات کوچه استفاده کنید باید در تمام طول متن این سبک ادبیات را حفظ کنید. اگر متنی جدی برای رسانهای پر مخاطب مینویسید باید ادبیات شما در سطح درک میانگین مخاطبان آن نشریه یا رسانه باشد و اگر متنی تخصصی برای نشریهای تخصصی مینویسید نباید ادبیاتی به کار ببرید که از سطح دانش مخاطبانتان پایینتر باشد. آنچه در هر یک از این موارد مهم است این است که متن شما روی هوا چرخ نزند؛ یعنی به یک باره در متنی جدی از ادبیات کوچه استفاده نکنید و یا در متنی تبلویدی از عبارات و واژگان ثقیل استفاده نکنید. سعی کنید طول جملههای شما زیاد بلند نباشد. استفادهی بیشازحد از جملات ناقص و مکمل، ضمایر نسبی، بدل و جملات معترضه و عبارات ترکیبی طولانی متن شما را به متنی «نخواندنی» تبدیل میکند. روانی کلام در حفظ سطح سختی ساختاری متن شماست. شعر ننویسید. از گزارههای پر ایهام و استعاره و واژگان ادبی استفاده نکنید. فراموش نکنید شما مقاله مینویسید نه اینکه اثری ادبی-هنری خلق کنید.
به قدرت تحلیل مخاطب «تجاوز» نکنید: به خود عادت دهید که تعدادی از واژگان را از فهرست لغات کاربردی خود حذف کنید. این واژگان همان کلماتی هستند که نوعی برچسب به حساب میآیند. کلماتی چون خوب، بد، بزرگ، عظیم، عالی، سخیف، عقبمانده، ستمگر، مظلوم، فلاکت، حماقت، مزدور، پلید، بدبختی، بیپناهی، رستگاری، شریف، اعلیحضرت، مخلص، فجیع، گستاخ و… و هر واژهای که شاید بهخودیخود صفتی ذاتی را بیان نکند اما در مورد شخص یا جریانی که مینویسید نوعی برچسب به حساب بیاید. شما نباید در توصیفاتتان جهتگیری داشته باشید. باید اجازه دهید که خواننده خود به نقد بنشیند. استفاده از این الفاظ نهتنها نوشتهی شما را سبک و بیاعتبار میکند، نه تنها ادعایی بیپایه است که به آسانی نخواهید توانست آن را اثبات کنید و حتی ممکن است شما را به دردسرهای قضایی بیندازد، نه تنها تخلف روزنامهنگاری به حساب میآید و ممکن است شغل خود را از دست دهید، بلکه شما به قدرت تحلیل مخاطب تجاوز کردهاید. زبان شما گنجینهای از واژگان و صفتهای نسبی دقیق دارد که نیاز شما را به استفاده از صفتهای ذاتی که ماهیت افراد، اشیا، موضوعات یا روندها را هدف قرار میدهند به حداقل میرساند. اگر بر زبانی که به آن زبان مینویسید تسلط داشته باشید چنین اشتباه بزرگی نمیکنید.
ادعا نکنید، سند بیاورید: احترام به مخاطب تنها در ادبیاتی که استفاده میکنید نیست. ذهن تحلیلگر خوانندهی شما قادر به تشخیص درست از غلط است. این احتمال را بدهید که جمعی از مخاطبین شما شاید بیش از شما بر موضوعی که مینویسید تسلط داشته باشند. آنگاه ادعاهای شما چنانچه سندیت نداشته باشند شما را در مخمصه میاندازند. برای هر یک جملهای که مینویسید باید مرجعی داشته باشید. البته لازم نیست که خط به خط مقالهتان را رجوع دهید؛ اما در اطلاعات و جزئیاتی که بیان میکنید و همچنین ادعایی که به عنوان استدلال ذکر میکنید باید مرجع معرفی کنید. درست مانند همان کاری که در رسالههای تحقیقی انجام میدهید. توجه داشته باشید کثرت نقلقولهای مستقیم یا غیرمستقیم به نوشتهی شما صدمه میزند و این تصور را به ذهن متبادر میکند که شما از روی چند نوشتهی دیگر نکته برداری کرده و کپی کردهاید. درعینحال که چنانچه اطلاعاتی که در متنتان میآورید مرجعشان ذکر نشود تخلف کردهاید و البته این که بدون سند ادعا کردن شما متنتان را به سطح گپی خیابانی تنزل میدهد، تعداد بیشازحد مرجعها خود مقالهی شما را از تملکتان ساقط میکند. اعتدال را حفظ کنید. برای این کار کافی است تعداد مثالها، فا کتها، اطلاعات و ادعاهای خود را محدود کنید، بهترینها و مهمترینها را انتخاب کنید و مجال پژوهش بیشتر برای نویسندگان دیگر یا خوانندگانتان را فراهم آورید.
به روز باشید: ممکن است موضوعی که شما انتخاب کردهاید موضوع داغ روز نباشد؛ اما حتماً دلیلی برای نوشتن در این باب داشتهاید؛ مثلاً نیاز جامعه را به باز شدن دوبارهی این مبحث احساس کردهاید، یا حتی سردبیر به مصالحی از شما خواسته که در مورد سوژهای کار کنید که چندان هم مربوط به مسائل مطرح روز نیست. کار شما حالا دشوارتر است. چرا خواننده باید در زمانی که برای انتخابات پارلمانی آماده میشود در مورد تاریخچه اختصاص خطههای شمال کانادا به بومیها بخواند؟ یا ممکن است دربارهی موضوعی مینویسید که بسیاری دیگر پیش از شما یا همزمان با شما بر آن موضوع مقالهها نوشتهاند. وقتی در مورد نقش تحریم پروازی آمریکا بر آسمان عراق میتوانند در نیویورکتایمز مقالات پرمخاطب به قلم نویسندگان شهیر بخوانند چرا باید مقالهی شما را که در یک هفتهنامهی استانی به چاپ میرسد بخوانند؟ با انتخاب تیتر مناسب میتوانید بر این ضعف به راحتی فائق آیید. اهمیت تیتر مقاله گاهی بسیار بیشتر از متن آن است. گاه میتواند ضعیفترین مقاله را تبدیل به پر خوانندهترین و گاه قویترین مقاله را به مهجورترین تبدیل کند. همیشه تیتر را در آخر کار انتخاب کنید. اگر در نشریه یا رسانهای بزرگ مینویسید عمو ما این کار بر عهدهی تیتر نویس است؛ دبیر بخش در رسانههای بزرگ عمو ما کسی را در کنار ویراستار و تصحیح کننده (پروف ریدر) به عنوان تیتر نویس دارد. اما در بسیاری از نشریات به خصوص روزنامهها این روزها کمتر چنین پستی وجود دارد و سرعت عمل در آمادهسازی مطالب برای چاپ بیشترین وزن کار را بر دوش نویسنده میگذارد. در هر دو صورت در تیتر نویسی از همکارانتان کمک بگیرید. بگذارید آنها با حدس تیتر به شما از مخاطبان آیندهتان ایده دهند. بدانید که بیان چه نکتهای در تیتر میتواند توجه مخاطبان را به آن جلب کند. فراموش نکنید که مقالهی بی مخاطب مثل آواز در حمام است.
آچارفرانسه باشید: یک مقالهنویس، مانند یک روزنامهنگار حرفهای، باید هم روانشناس باشد، هم مردمشناس، هم جامعهشناس، هم زبانشناس، هم سیاستمدار، هم فرهنگ شناس، هم دانشمند! باید بر تمام زوایای جامعهای که مخاطبان شما را در بر میگیرد تسلط داشته باشید تا بتوانید موضوعات، استدلالات و حتی ادبیات مقالهی خود را به درستی انتخاب کنید. این بدین معنا نیست که باب میل مخاطبان بنویسید. شما باید در نوشتن اصل اول استقلال قلم را حفظ کنید. بلکه این بدین مفهوم است که با در نظر گرفتن تمام زوایای جامعهی مخاطب روش صحیحی را برای بیان آنچه میخواهید و باید بگویید اختیار کنید.
*** توجه کنید، موارد فوق گرچه غالباً به طور خودآگاه یا ناخودآگاه و عادت رعایت میشوند، عدم رعایت هر یک از آنها تخلف روزنامهنگاری محسوب شده و چنانچه شما برای رسانه، نشریه یا مطبعهی معتبری مینویسید، میتواند برایتان گران تمامشده، حتی به از دست دادن شغلتان و بعضاً پایان عمر ژورنالیستی شما بیانجامد. پس جدی بگیرید.
ترجمه بخشی از رسالهی: ۱۱۰ Mistakes You Always Make
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید