از تصویر حجاب جعلی مجید توکلی تا کمپین نه به حجاب اجباری
وقتی که تصویر جعلی مجید توکلی را روسری به سر در رسانه ها پخش کردند، پیامی روشن از طریق این تصویر در جامعه ملتهب آن زمان به سرعت پخش شد. این پیام حاوی چنین مفهومی بود:حجابی که ما بر سر شما کرده ایم حقارتی است که پذیرفته اید و حال این حقارت، بر مردان شما نیز روا شده است.
کسانی که این تصویر و پیام پشت آنرا پخش کرده بودند انگار از یادشان رفته بود که این پیام با آنچه از سی سال پیش برایش تبلیغ کرده بودند متفاوت است که: حجاب صدف است و زن مروارید … حجاب کرامت زن است و آبروی مرد… حجاب فلان است و زن بهمان…
این بار، در شلوغی های پس از انتخابات، علیرغم تمام شعارهای پرهیاهوی این سالها ماهیت واقعی تفکر رسمی و غالب، نسبت به زنان برملا شد. یک روی سکه این تصویر در واقع کوچک شمردن و حقیر دانستن زن بود و روی دیگر آن خوار کردن مردی چون مجید توکلی از طریق “زنانه” نشان دادن او. طرفه آن که در این میان تنها نماد حقارت زنانگی برای گروه جعل کنندگان این تصویر ” حجاب” بود.
تصویر به سرعت در فضای اینترنت پخش شد. و پیام نیز روشن بود. چندین ماه از انتخابات خرداد می گذشت و شهر هنوز شهر مردمان بود و زمان، زمان شور و امید بود. پس گروه زیادی از مردان ایرانی به سرعت کمپینی در دفاع از مجید توکلی به راه انداختند و همگی با روسری مقابل دوربین نشستند و عکس گرفتند.
همان زمان برای خیلی ها این ابهام پیش آمد که این کمپینی است در اعتراض به حجاب اجباری که نبود. هر چند که این حرکت ماهیتاَ حرکتی اعتراضی بود اما اشاره مستقیمی به حجاب اجباری نداشت. در تعریف و موضوع این کمپین، سخن بسیار بود . مردان زیادی به این کمپین پیوستند و هرکس به تأویلی از این کمپین حمایت کرد. به هرروی، هرچه بود به یاد ماند و جریانی اعتراضی را برای مدت کوتاهی پیش برد.
آنچه این حرکت را نهادینه کرد و حتی زمینه گفتگو برای اعتراض به حجاب اجباری را در آن مقطع گشود، روش و نحوه اجرای آن بود. روشی مبتنی بر نهادسازی با تکیه بر سرمایه اجتماعی موجود در گروه های همگرادر دوران خیزش مردمی. یکایک این عوامل توانایی تبدیل این جریان را به جریانی ماندگارتر داشت حتی در قالب کمپینی در فضای مجازی. اما موضوع حاکم بر این کمپین که حمایت از مجید توکلی بود قاعدتاَ نمی توانست مدت زمان زیادتری بپاید.
این روزها دوباره به همت مردان و زنان ایرانی کمپینی در اعتراض به حجاب اجباری (نه به حجاب اجباری) شکل گرفته که با توجه به اوضاع به غایت وخیم مردم ایران در مواجهه با تحریم ها، گرانی سرسام آور ارزاق، وضعیت زندانها و زندانی ها، بیکاری و سرگردانی جوانان، ناموفق بودن مذاکرات هسته ای، خطر جنگ و قحطی، عوارض جانبی مصیبت مردم سوریه برای مردم ایران، سرگرمی جدید آقایان در باب “سوچی” ستیزی، فجایع انسانی ناشی از زلزله آذربایجان و… اما جای خود را در میان اخبار باز کرده که این نشان از اهمیت و ضرورت این مسئله دارد.
پیش از این نیز در مقاله ها، مصاحبه ها و اظهارنظرهای اکثر کنشگران اجتماعی اعم از زن و مرد نشانه های روشن و واضح اعتراض به حجاب اجباری به کرات دیده شده. اما این بار این حرکت با توجه به تجربه های پیش، به شکل کمپین و نهادی مشخص و شناسنامه دار آغاز به کار کرده که با اتکا به سرمایه اجتماعی که طی سالها حول این تفکر شکل گرفته اعلام موجودیت می کند.
تفاوت این حرکت با حرکت های اعتراضی که پیش از این از بدو انقلاب تا کنون شاهد بوده ایم استفاده از روش نهادسازی و استفاده از فضای مجازی برای ادامه حیات است.
رفتارهای نهادینه در قالب کمپین هایی مانند کمپین اعتراض به حجاب اجباری در پایداری و پویایی خود توان تبدیل شدن به گفتمان اصلی در جریان برابری خواهی را خواهند یافت. و در غیر این صورت بعد از مدتی همچون حرکت های تبلیغی بدون پشتوانه، تاریخ مصرف اش سپری خواهد شد.
در این راه، و برای حفاظت از این جریان اعتراضی، ایجاد ارتباط دوسویه میان مؤسسان اولیه کمپین با کنشگران و افرادی که از این کمپین استقبال کرده و یا با ارسال مطالب؛ عکس و یا مصاحبه به آن پیوسته اند و حتی به قول فیس بوکی ها با ” لایک” زدن به آن توجه نشان داده اند امری ضروری است. همچنین طراحی روش هایی برای ترویج گفتمان این کمپین در میان مردم عادی جامعه از طریق رادیو ها و تلویزیون های پرمخاطب نیز امری مفید خواهد بود.
در دورانی که زنان و دختران جسور ایرانی تحت فشارهای مختلف زندگی روزمره و زندگی اجتماعی و فرهنگی هر روزه در خیابان های داغ شهر در دفاع از حداقل آزادی های فردی خویش خشونت های مختلف را متحمل می شوند حرکت هایی از این دست نه تنها نباید نیمه تمام رها شود بلکه با پیوستن به حرکت های مشابه دیگر قاعدتاَ باید بتواند تبدیل به یک جریان مستمر و پویا در اعتراض به حجاب اجباری شود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید