افغانستان را تنها نگذاریم!
به بهانه دومین جشنواره بین المللی فیلم حقوق بشر افغانستان
زمان طولانی نیاز است تا نسلی پرورش یابد که به عشق و زندگی بها دهد. این نسل الان در حال تکامل است، نسلی پویا و پراز امید که اکنون در تمام عرصههای فرهنگی، آموزشی و ورزشی فعالیت می کنند و دستاوردهای خوبی نیز دارند.
شهرگان: تصویری که از افغانستان داریم با توجه به میزان اطلاعات ما نسبت به این کشور فرق می کند، خیلیها افغانستان را کشور جنگ میدانند. بسیاری کسان هم به این کشور بهعنوان یک قربانی باقیمانده از جنگسرد بین شرق و غرب نگاه میکنند. بعضیها هم که از نزدیک حوادث افغانستان را دنبال می کنند، آنرا محل تنازع شدید بین سنت و مدرنیته، جنگ و صلح و مبارزه نفسگیر طرفداران حقوق بشر و ناقضین آن میدانند. بعضیها نسبت به آینده افغانستان بهدلیل تداوم نابسامانیهایش ناامید شدهاند و اما خیلیها افغانستان را مناسبترین کشور برای پیروزی در عرصههای دانش و فرهنگ و هنر و دموکراسی میدانند که اگر آنجا پیروزی نصیب شود، تاثیرگذار برتمام منطقه خواهد بود. منهم باوجودیکه مجبور شدم برای مدتی افغانستان را ترک کنم ولی نسبت به آینده آن امیدوارم، زیرا افغانستان در مسیر رشد قرار دارد. اگر حمایتها بهصورت هدفمندانه ادامه پیدا کند ما بر فرهنگ جنگ باقیمانده از شکاف بین غرب و شرق و تقابل کشورهای منطقه چیره خواهیم شد. در این نوشته به بهانه برگزاری دومین جشنواره فیلم حقوق بشر افغانستان تنها تصویر کوچکی از سینما و فضای فرهنگی افغانستان میدهم.
تصویری از گذشته
سابقه هنر در افغانستان به درازای دیرینگی این کشور است، جغرافیایی که امروزه بنام افغانستان میشناسیم یکی از قدیمیترین مکانهای زیست انسانها بوده است و بههمین خاطر نشانههای فراوانی از آثار گذشتگان در این کشور یافت می شود. باوجود جنگ و ناامنیهای فراوان در طی سدههای آخر، هنوز افغانستان از لحاظ آثار تاریخی و باستانی و ساختمانهای برجای مانده از گذشتهگان یکی از غنیترین کشورهاست. این آثار در طی سالهای ناامنی همواره در معرض تاراج بودهاند. با این وجود، بخشهایی همچنان پابرجاست که اگر آنها را در دسته آثار هنری بشری قرارداهیم یکی از مکانهای مهم در زمینه آفرینش هنری در عرصههای مجسمه سازی، مینیاتور، معماری و منبتکاری بوده است. گفته میشود رنگهای به کار گرفته شده در سقف بوداهای بامیان، اولین رنگ ثابت در تاریخ بشر است که با آنها چهرههای مینیاتوری کشیدهشده است و بعد از بیش از دوهزار و چهارصد سال همچنان نشانههای آن باقی است. داشتن آثار باستانی و قدیمی تنها مربوط به افغانستان نیست، معمولا اکثر کشورهای خاور میانه و آسیای میانه ویژگیهای اینچنانی مشترک دارند که این مساله باعث دوگانگی نگرش راجع به نسبت جامعه و فرهنگ در این کشورها شده است. اکثر این کشورها به گذشته فرهنگی و تاریخی خویش افتخار میکنند ولی متاسفانه سهم چندانی در آفرینیش هنر معاصر ندارند.
افغانستان روبه رشد است!
سینما هرچند در میانه دهه پنجم قرن بیستم وارد افغانستان شد ولی هیچگاه در دست هنرمندان مستقل و آزاد قرار نگرفت. از اینرو تاریخ سینمای افغانستان به مثابه یک جنبش هنری از سال ۲۰۰۲ شروع می شود، یعنی دقیقاً بعد از سقوط طالبان. از این مرحله است که تعداد زیادی فیلمساز آماتور فیلم را ابزاری برای بیان دیدگاه، نگرش و دغدغههای خویش قرار میدهند و سعی میکنند اکثراً موضوعات مختلف اجتماعی را بادید انتقادی و گاهی اصلاحگرایانه پوشش دهند. میزان تولید فیلمهای داستانی، مستند و اینمیشن در مجموع بعد از سال ۲۰۰۲ از صفر تا به سال بین صد تا صدو پنجاه فیلم رسیده است که با توجه به ویژه گی تجربی بودن سینمای افغانستان و غیر تجاری بودنش رشد نسبتاً خوبی را نشان میدهد.
رشد سینمای افغانستان چه به لحاظ کمی و چه کیفی،( کیفی به این خاطر که در سالهای اخیر سینماگران افغانستان چه بصورت مستقل یا کار مشترک جوایز مهمی را از جشنوارههای جهانی از جمله کن، ونیز و روم را بدست آوردهاند و در اسکار نیز شرکت کردهاند) تنها نمونهای از رشد در یکی از بدترین زمینههای کاری است. بد به این معنی که در دوران طالبان سینما ممنوع بود و سینماگران مستوجب مرگ قلمداد میشدند و هنوز هم همین نگاه در بخشهایی از سطوح جامعه وجود دارد؛ بنا براین رشد در یک چنین موردی مثال خوبی از رشد در بقیه زمینههای آموزشی و فرهنگی نیز است. در عرصه آموزشی تعداد دانشگاهها از دو سه دانشگاه دولتی به بیش از هشتاد و سه دانشگاه دولتی و خصوصی رسیده است و میزان رسانههای صوتی و تصویری نیز به همین نسبت از چندتا رادیو و تلویزیون صرفاً دولتی به بیش ازصدو پنجاه شبکه در سراسر افغانستان گسترش یافته است که بعضی از این شبکهها حتی مخاطبینی درآنسوی مرزهای افغانستان نیز دارند. در عرصه موسیقی نیز رشد چشمگیری دیده میشود، موسیقی به مثابه امری که تا همین ده سال پیش حرام قلمداد می شد اما اکنون جوانان برای شرکت در برنامههای آوازخوانی شبیه برنامه آمریکن آیدل دست و پا میشکنند. همهی اینها نشانه ایناست که نسل جدید افغانستان از مجرای درست در حال باز تولید محصولات فرهنگی و هنری هستند که می تواند بهترین ابزار مقابله با فرهنگ جنگ و دگم اندیشی باشد.
جشنواره حقوق بشرافغانستان تنها یک جشنواره نیست
در جهان بیش از سی و سه جشنواره حقوق بشر وجود دارد که هیچ یک از این جشنوارهها در کشورهای بحران زده خاورمیانه و آسیای میانه برگزار نمی شود. قبل از افغانستان تنها جشنوار حقوق بشری منطقه در کشور بحرین برگزار می شد که آنهم بدلیل حوادث این کشور و کشورهای عربی ظاهراً تعطیل شده است. دلیل برگزار نشدن جشنوارههای حقوق بشری در این بخش از جهان ایناست که دامنه نقض حقوق بشر در اینکشورها بیشتر است و با هر فیلمی که نشان داده شود، چهره دیکتاتور، زورمند یا تبهکاری برملا می گردد و در بعضی کشورها هم اصولا حقوق بشر را یک فرآورده غربی میدانند و بصورت بنیادی با آن مخالفت می کنند، بنا براین جشنواره حقوق بشر افغانستان فعلا تنها جشنواره موجود در منطقه است که اهمیت خاصی دارد. این جشنواره زمینه نمایش طیف بسیار گستردهای از موضوعات مرتبط با حقوق بشر مخصوصاً جنگ، خشنونت، تبهکاری و بیعدالتی را فراهم میکند. امسال قرار است حدود هفتاد و سه فیلم از سراسر جهان در بخشهای مختلف شهر کابل و یکی دو ولایت دیگر همزمان به نمایش در آید. جمعآوری طیف گستردهای از فیلمهای حقوق بشری جهان در یکی از بحرانیترین نقطه این جهان – أفغانستان – نشانی از عزم روح جمعی بشر برای کمک به بهبود وضعیت افغانستان دارد. افغانستان هم به لحاظ قانونی تمرین میکند تا ظرفیت خویش را برای نشاندادن این فیلمها نشان دهد؛ فیلمهایی که تعدادی از آنها بهدلیل محتوا و یا نوع نگاه فیلمساز و یا مشکلات موجود با کشور تولیدکنندهی فیلم، در بسیاری کشورهای منطقه امکان نمایش نمییابد که اینها همه نشانه خوبی از فراهم شدن زمینهی باز و مثبت تعامل در افغانستان است.
چرا افغانستان نباید فراموش شود؟
هرچند نگاه مردم جهان نسبت به افغانستان و اخبار و حوادثاش مثل نگاه کردن به یک فیلم حادثهای پرماجراست، ولی واقعیت هم همیناست! در افغانستان فعلی نسلی در حال رشد است که در حال مبارزه با فرهنگ بازمانده از سه دهه جنگ هستند، سه دهه جنگی که هنوز سربازان خویش را تولید میکند، سربازانی که به مرگ فکر میکنند و به نابودی ولی این فرهنگ به راحتی جایش را به فرهنگ زندگی و عشق نمیدهد، زمان طولانی نیاز است تا نسلی پرورش یابد که به عشق و زندگی بها دهد. این نسل الان در حال تکامل است، نسلی پویا و پراز امید که اکنون در تمام عرصههای فرهنگی، آموزشی و ورزشی فعالیت می کنند و دستاوردهای خوبی نیز دارند. وضعیت افغانستان شبیه وضعیتی است که شخصیت خوب داستان بعد از شکست برخاسته است و در حال مبارزه با شخصیت بد داستان است. این داستان هرچند نفسگیر است و گاهی ناامیدمان می کند و هزینههای زیادی دارد ولی امیدوار کننده است. شخصیت خوب داستان افغانستان باید پیروز شود، پیروزی زندگی در افغانستان به معنی بازگشت امید و زندگی در سراسر جهان است. افغانستان نباید در چنین مرحله نفسگیری فراموش شود. میتوان با حمایت از نسل جدید و فرهنگیان و دانشآموختگان افغانستان توانایی آنها را در مبارزه با نیروی بازمانده از جنگ افزایش داد. پیروزی در افغانستان به معنی ختم داستان با پایان خوش است و این خوشی نصیب سراسر جهان خواهد شد.
———————
ملک شفیعی؛ دبیر جشنواره فیلم حقوق بشر افغانستان – ونکوور
@basafilm
6043662156
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید