UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

این صدای انقلاب زنانه‌ی ماست

 

یک)
وقتی که جنازه ها را
تحویل گورها می دادند            
شما‌کجا بودید؟
ما بازماندگان سوگ این‌جهان بودیم.
نام‌ دختر ما رمز شب شد.
ما شرمنده ی دو تار مویت شدیم
این شورش نیست
این صدای زنانه ی ماست،
بشویند!
ما بدون ذره ای ترس از آزادی گفتیم.
حالا بگرد تا بگردیم
وقتی که گریه کم آوردیم،
شما‌کجا بودید؟
ما جان‌ جهان بودیم.
پرچم وتن ما دست دخترکی بود
ما شرمنده ی گیسوی بریده ات شدیم
وقتی که باقی مانده ی عمر را مصرف کردیم       
شما‌کجا بودید؟
ما روسری ها را آتش می زدیم
در خیابان ها
شما هم‌ محبت کنید
کمی شجاعت نشان بدهید.
وقتی که باد به سر و صورت گل ها می کوبید
شما‌ کجا بودید؟
ما در باغ چشمان زن‌ می دویدیم
زخم های مان را
با بافه های گیسوان زن می پوشاندیم.
ما نمی مردیم
فریاد می زدیم در خیابان های دنیا:
آزادی
آزادی
آزادی.
وقتی که ترجمه ی خواب های مان را
روی در و دیوارها می نوشتیم،
شما‌کجا بودید؟
ما در نوبت‌مرثیه خوانی بودیم.
حالا به خورشید ما خوب نگاه کنید
وقت آن است
دست یکدیگر را بگیریم در خیابان ها
و همدیگر را محکم بغل کنیم
محکم تر.
وقت آن است.

دو)
جان بر کفان به خیابان ها درآمده اند
تا چهره به آفتاب بسپارند
صبح بر درگاه ایستاده است
شورش در کلام دخترکی ست
که خطابه ی آزادی می خواند.
نام تو معنای زندگی ست
نگاه کن توفانی برخاسته  است
اینک
در خیابان ها
دختران به جانب شب می دوند
و ستارگان در نهایت شهامت بر خاک افتند.
تو نمی دانی نمی دانی
که طلسم سرزمین‌ مرا دخترکی می شکند
که موهایش را
به باد
سپرده است.
تو آوازی می شنوی که از تاریکی می گذرد
شب انکار می شود
و گونه ی ماه به سرخی می گراید.

سه)
من
به خیابان های حادثه
در آمدم
و ترانه‌های خویش را
به دختران آفتاب و باد سپردم.
زمزمه ی جوباران
در من بود.
ابرها
در هر کوچه ی تحقیر شده
چهره خیس شان را
نشان می دادند
و یاس ها
عطر و بوی شان را
با جهان
قسمت می کردند
نگاه کن‌
جای پای دختران من
گیاهی
گلی
روییده است.
و صبح
با سرود آزادی
زیباتر
شده است.

۱۷ آبان ماه ۱۴۰۱

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: