قیمه دوست میدارد
با وجود رکود جهانی، بورس تهمت و افترا همچنان نمودارش رو به بالا است.
این بار دیواری از دیوار شیخنا کوتاهتر پیدا نکردند. کسی که با صد من سریش، این وصلهها نمیچسبدش به ریش.
شاخ را از سلمان پارسی به سلمان عربستان بند کردند.
آقا تنبانش دو تا شده به فکر تجدید فراش افتاده، رفته توی کنسولگری، خدا عالم است، شاید خیلی خوش گذشته آنجا جا خوشکرده، شاید همانجا یکی بهترش را پیدا کرده و از کنسولگری بیرون نیامده است. حالا شیخ ما شده متهم به قتل، آنهم متهم به قتل کسی که خودش سی سال این کاره بوده است.
متهم شد به قتل قاشقچی (۱) توبه توبه، وصله خورده به کی؟
هر کجا کارد هست و سلاخى اتهامش شود نثار اَخی؟
پدر داعش و خطا کاری؟ بر نیاید ازو جگرخواری
سلفی را نکرده دست آموز زین معما دو دیدهات بر دوز
طالبان را نبوده او طالب مینگنجد قدش در این قالب
این فرشته ز عرش افتاده از پس خر به فرش افتاده
کار سلاخی است با چاقو پول چاقو ندارد اصلا او
با همه تنگدستی وعسرت در کف او فتاده این فرصت
او نتانیاهو را بارى کرد چند میدان ترامپ سواری کرد
کار دنیا شدست خر تو خر شیخنا شد بر آن دو تا رهبر
حالا بعضی میخواهند فشار خون شیخ را بالا ببرند، آن دیگرامری علیهده است. ما هم دکتر ترامپ خودمان متخصص در حجامت را داریم که کار را میزانِ میزان میکند.
حال که مستطاب، شیخ سلمان از تبار جناب شیخ شیطان
او فتاده به درد بی درمان ککش افتاده است در تنبان
شرق الاوسطى عزادار است چون خداوندگار تبدار است
پنجره رو به خانهى پدرى منظرش منجلاب و دربدرى
هر بلایى رسد ز چشم شور بخورد کاش بر سر مزدور
کار مسلخ نموده بیمارش قیمه کردن فقط شده کارش
در عوض خوب اشتها دارد چه کند قیمه دوست میدارد
گر که خواهد ازین بلا برهد قدری از خون خورده پس بدهد
شیخنا قلب مهربان دارد از سرا پاش مهر میبارد
شاید از این دلیل بیمار است فهم علت ز درک بیطار است
چون خصوصی پیام داده به من عشق من هست کودکان یمن
زین سبب شعر کودکان خواند این جوان عشق کودکى دارد
***
کی بود، کی بود، من نبودم سولم (۲) بود، تقصیر کنسولم بود.
.………………………………………………
(۱) نام ایشان قاشقچى هست، چون ترک تبار هستند. قاشقچى = کسى که در کار ساخت یا خرید و فروش قاشق مىباشد.
(۲) سول = سور، خر، الاغ
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید