UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

ترجمه‌ی چند شعر از پیتر تابیت جونز

ترجمه‌ی چند شعر از پیتر تابیت جونز

پیتر تابیت جونز نویسنده چهارده کتاب  که چندین نسخه از آنها به چاپ مجدد رسیده  و چهار کتاب او در رومانی چاپ شده و اشعارش به بیش از بیست زبان ترجمه شده است. وی دریافت کننده جوایز اریک گریگوری برای شعر ( انجمن نویسندگان لندن)  جوایز انجمن نویسندگان ، جایزه صندوق ادبی سلطنتی (لندن) وجایزه  شورای هنری ولز است. وی برای خدماتش به شعر در سال ۲۰۱۶ جایزه Slade Award  Ted از شعر کیت، در سال ۲۰۱۷ جایزه ادبی Shabdaguchha  ، و در سال ۲۰۱۷ جایزه Homer: نشان اروپایی برای هنر و ادبیات را دریافت نمود.

اشعار اپرای مجلسی پیتر ، Ermesinde’s Long Walk  نخستین بار برای آهنگساز اهل لوکزامبورگ ، آلبنا پتروویچ ، در سال ۲۰۱۷ در فیلارمونی لوکزامبورگ اجرا شد. و اشعار اپرای کاملش برای او با سوتلا جورجیووا ، عشق و حسادت ، در ماه می سال ۲۰۱۸ در خانه اپرای استار زاگورا در بلغارستان به نمایش درآمد. Ermesinde’s Long Walk در دسامبر سال ۲۰۱۸  در خانه اپرای استارا زاگورا به نمایش درآمد. عشق و حسادت نیز در دسامبر سال ۲۰۱۹ در Théâtre National Du Luxembourg اجرا شد.

پیتر از سال  ۲۰۱۰ تا به این تاریخ هر تابستان به عنوان نویسنده میزبان در Big Sur ، کالیفرنیا اقامت دارد.

شعر او  “صلح” در نخستین جشنواره بین المللی شعر صلح ۲۰۰۷ که به همت  ری را  عباسی در ایران ترتیب داده شده بود، جایزه نخست را دریافت کرد.  این شعر به فارسی ترجمه شده و در وب سایت آنها منتشر شده است. جایزه نخست عبارت بود از یک شمشیر که کلمه صلح به فارسی و انگلیسی  روی آن نوشته شده است.

 

STONES

Stones take to each other naturally,
Like a family of sleeping creatures,

The large ones accommodate little ones,
To create a colony of hardness;

They rest in centuries of stark stillness;
They are elephant-heavy to lush grass.

Their colours employ the afternoon sun;
They are as warm as loaves from an oven.

Each one embodies its personal death;
They are cobbled memories of the sea;

They are the solid language of labour:
Each one weathered to a perfect image.

They rest, innocent of their history,
Like a grey display of featureless skulls.

They have tasted our sweat and absorbed our blood.
They rise and fall, symbols of man’s conscience.

Their persistence has sculptured their silence;
They hint that their souls haunt other planets.

They are magnets for our primitive thoughts;
They are the armour of truths beyond us.

They shape our built fears of an afterlife,
They could tempt us into acts of worship.

 

سنگها

سنگ‌ها به‌طور طبیعی به یکدیگر می‌گرایند،

مانند خانواده‌ای از موجوداتی در خواب،

بزرگترها کوچکترها را زیر پروبال می‌گیرند،

تا جامعه‌ای نفوذناپذیر بسازند؛

آنان در قرن‌ها سکوت و سکون آرمیده‌اند

همچون فیلی سنگین بر علف‌های آب‌دار.

رنگ‌هاشان تداعی‌گر غروب است؛

و به گرمی نان تاره از تنور درآمده اند.

هر یک تجسم مرگ خود است؛

آنها خاطرات سنگفرش از دریایند؛

آنها زبان سختِ کار و تلاش‌ اند:

هر کدام  تصویری کامل پدید می‌آرند.

آنها در استراحتند، فارغ از تاریخ‌شان،

چون رخِ بی رنگ و روی جمجمه‌ای بی‌جان.

عرق‌هامان را چشیده‌اند و خون‌مان را به خود کشیده‌اند.

بالا و پایین می‌روند، این نمادهای وجدان بشری.

پایداری‌شان سکوت‌شان را تجسم بخشیده؛

به‌اشاره اما می‌گویند روح‌شان در سیارات دیگر است.

آنان آهنربایند برای افکار بدوی‌مان؛

آنان سپر و زرهِ حقایقِ ورای مایند.

آنان تجسم ترس‌های ساختگی‌مان از دنیای پس‌ از مرگ اند،

آنان همواره ما را به پرستش خود وسوسه کرده‌اند.

THE GREEN BIRD

(for Vince and Annie Clemente)

You were born glowing
And when the green bird
Landed on you
It left all its songs.

But you preferred silence,
The raindrop of a thought
Shining on a leaf,
A shadow statued in prayer.

The crowds waited like a river,
The poetry of your soul
Would silver the desert,
The aeons of poverty.

You sent them a stone,
They built you a tomb.
You pointed to the moon,
They broke all their mirrors.

Words shone like stars in your mind;
They were not to be sung.
Silence surrounded you
Like the perfume of flowers.

You breathed in the universe,
As you shed each moment
As stiff as a snake
That’s mesmerised by light.

On the edge of morning,
They found you perfected.
You’d made it to god.
They cut down a tree.

You died in the darkness
But glowing inside:
The bright songs of the green bird
Had flown from your mouth.

سپیده زمانی – مترجم

پرنده‌ی سبز

(برای وینس و آنی کلمنت)

تو درخشان متولد شده ای

و هنگامی که پرنده‌ی سبز

نشست روی تو

همه‌ی آوازهایش را سر داد.

تو اما سکوت را ترجیح می‌دادی،

شبنمِ اندیشه‌ای

بر برگی می‌درخشید،

سایه‌ای خشک شده در حال نیایش.

جمعیتی در انتظار، همچون رودی،

شعرِ روح‌ت

بیابان را نقره‌گون می‌کرد،

این نمادهای ازلی فقر و فقدان.

سنگی برای‌شان فرستادی تو،

گوری برایت ساختند آنها.

تو ماه را نشان‌شان دادی،

آنها تمام آینه‌هاشان را شکستند.

واژه‌ها در ذهن‌ت همچون ستاره‌ها درخشیدند؛

 آنها برای خواندن نبودند.

سکوت احاطه ات کرد

مانند عطر گل‌ها.

تو در جهان نفس کشیدی،

همچنان هر لحظه پوست  انداختی،

بی حرکت، مانند ماری

سِحر شده با نور.

در لبه‌ی بامدادان،

تو را کامل‌شده یافتند.

تو برای خداوند انجام داده بودی‌ش،

آنها درختی را بریدند.

تو در تاریکی جان دادی

اما در درون‌ت می‌تابیدی:

آوازهای نورافشان پرنده‌ی سبز

از دهان‌ت به پرواز برآمدند.

HERON: MONTEREY WHARF, CALIFORNIA

Heron, hunch-backed,
Drab chapel-grey,
Bedraggled loner,
Still as a statue
On guard, staring
Away and stood
In a calmness
Perfected since birth.

What is a moment
In unbothered composure?
The ridiculous legs,
The ungainly posture,
The dagger of a beak
Too big for its head,
A bit of a tramp,
A second-hand bird.

Yet the flap into flight
Becomes an expert glide,
A serious focus,
A hunting ride,
A visual beauty
Snapped by the tourists,
As his wide wings seem
To dream across

His stretch of heaven.

حواصیل: اسکله‌ی مانتری، کالیفرنیا

 

حواصیل، گوژ پشت،

خاکستری مایل به خرمایی،

گل آلود، بریده از دنیا،

بی‌حرکت چون مجسمه‌ای

نگهبانی می‌کند، خیره

به دوردست‌ها و ایستاده

با آرامشی

کامل شده از لحظه‌ی تولدش.

کدامین لحظه است که این

 آرامش فرو بشکند؟

پاهای مضحک،

حالتی ناخوشایند،

منقار خنجری،

 بسیار بزرگ برای سرش،

کمی آواره،

پرنده‌ای دست‌دوم.

آن بالی که می‌زند برای برخاستن

یک گلایدر حرفه‌ای می شود،

تمرکزی جدی،

جستِ شکارچی،

یک زیبایی بصری

شکار شده با دوربین توریسیت‌ها،

گویی بال‌های گسترده اش

رؤیا می‌بینند در

امتداد بهشت‌ش.

Peter Thabit Jones

Translated into Persian by Sepideh Zamani

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

سپیده زمانی؛ شاعر و مترجم

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: