دو شعر از آتوسا مولوی
۱
سوز زوزهیمان بر ماه عمود شده
اینجا حتی اگر با چشم باز بخوابی
تاریکی ستارهها را میبلعد
ذره در حین عبور از سیاهچال اطلاعاتش را از دست میدهد
داخل پرانتز بنویس
اطلاعات یعنی توانمندی
عین عبور نوزاد از…
آسمان دهانش را باز کرد
در حال سقوط مصدوم شدیم شدید
زخم را هم توان با ما بودن نیست
بهتر است
وفت لیز خوردن در سوراخ بعدی “سفید” بپوشیم
دعا کنیم آنجا “سفید” تنها رنگ روشنی نباشد
پناهمان بدهند
قبل از اینکه به جای بدتری پرتاب شویم
۲
غافلگیری ها در تقویم
«دوستت دارم»ها در دهان
پلاسیده شدند
…هیچ شوالیهای هیچ …
در کشمکش شمشیرهای نجنگیده خراش برداشتیم
شکاف طعم خاک را عوض میکند
شکاف طعم قلب آدمی را عوض میکند
به ما بگو :«نا دیدنی»
این خط ها که نمی بینی
نه سند خنده ایست نه طرح گل!
خار خوشبختی معشوقه ها دور چشم هایمان را شکافته
در هجوم بیتوجهی پوست تنمان شاخی شده
آیینه ی جانمان غنیمت هیچ جنگی نیست
چه عشق ها و سوار ها از این دوران طلب داریم
بی تعلق به بازوان عمیق
بی تکیه بر زره پوشان نجیب
خو گرفته به بغض های نشکن
هیچ دستی لای موهایمان نیست
حتی دست خالی باد
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید