راوی زن و بیان عریان حقایق اجتماعی
راوی زن و بیان عریان حقایق اجتماعی: نگاهی به داستان «یک بلیت برای جهنم» نوشتهی نگین وضعی
یکی از چالشهای نویسندگان زن در ادبیات معاصر ایران بهخصوص در آثار منتشرشده در داخل ایران عدم استفاده از زبان صریح و نقد رادیکال ظلمهای اجتماعی علیه زنان است. دلیل این عدم استفاده هم جو حاکم و مردسالار بر فضای ادبی ایران و نپذیرفتن رادیکالیسم بهخصوص در نوشتار زنانه است. آنچه در این میان اهمیت دارد به چالش کشیدن بنیاد مردسالاری و توجه مضاعف به شخصیتهای زن در یک اثر داستانی است. این ویژگی را میتوان در برخی از آثار منتشرشده در هجرت و در آثار زنان مهاجر دید که نوعی نگاه زنانه و انتقاد بنیادی از نهادهای مردسالاری در این آثار مشهود است.
یک بلیت برای جهنم نوشتهی نگین وضعی که توسط نشر گردون و در آلمان منتشرشده است دارای این خصوصیات است. نویسنده در این مجموعه با نوعی نگاه تیزبین و انتقادی خود به مردسالاری نهفته و آشکار در دودنیای متفاوت توانسته است منتقدانه ستمهای جنسیتی علیه زنان را آشکار سازد. فضا و بافت داستان میان واقعیت و خیال در نوسان است، اما نویسنده ترجیح میدهد که با رسم دنیای واقعی مخاطب را میان خیال و واقعیت و باورپذیری واقعیت نگه دارد. شخصیت اصلی داستان نرگس دختری است که روایت ظلم و تجاوزهای مکرر به او از همان عنفوان کودکی تا پایان داستان بهخوبی به تصویر کشیده میشود. نویسنده در پردازش شخصیت نرگس اغراق نکرده است، گرچه در انتهای داستان مرز میان واقعیت و دنیای خیالی نرگس در هم میآمیزد. شخصیت اصلی زن داستان یعنی نرگس نقش پررنگی در پیشبرد داستان دارد و بهتدریج که داستان جلو میرود زندگی و شخصیت نرگس چندوجهیتر میشود. روایت داستان از یک تاریخ و گذر زمان در کودکی نرگس شروع میشود و هر چه قدر داستان جلوتر میرود کودکی نرگس و اتفاقات بعدازآن لایههای بعدی داستان را میسازند. نویسنده در پردازش شخصیت نرگس توانسته است رنجهای زنان را در خانوادهای فقیر به تصویر بکشد. اما نرگس در نوسانهای زیادی بهصورت یک قربانی در یک خانوادهی سنتی باقی نمیماند، بلکه قادر است رشد کند و این رشد زمینهی حرکت او را تا پایان داستان فراهم میکند، همین رشد موجب میشود که نرگس درعینحال بتواند انتقام خود را در پایان داستان از جامعهی مردسالار بگیرد.
یکی دیگر از ویژگیهای این داستان تفاوت میان شخصیتهای زن و مرد است، شخصیتهای زن در داستان عموماً قربانی هستند و غیر از نرگس باقی شخصیتها نقششان پررنگ نیست، اما شخصیتهای مرد داستان عموماً مردانی هستند که زنان را قربانی میزنند. اغراق در پردازش شخصیتهای مرد و زن داستان هم میتواند بهنوعی بیانگر دیدگاه انتقادی نویسنده و حساسیت او به مسئلهی موجودیت زن در جامعهی مردسالار باشد.
در یک آن از جایش بلند شد، به طرفم آمد و بازویم را با یک دست محکم گرفت. صدای تاپتاپ قلبم را که در اتاق پیچیده بود میشنیدم، ولی هیچ تقلایی نمیکردم. همانطور که بازویم را با دست چپش نگاه داشته بود، موهای نازنین و تا سرشانه بلندم را از ته با تیغ زد. بعد یک لباس پسرانه به طرفم پرت کرد تا تنم کنم. دوست نداشتم لباسهایم را عوض کنم، کزکرده بودم گوشهی دیوار و همانطور که عروسکم را که انگار از پوست و جان خودم باشد، سفت بغل گرفته بودم و مچاله در خودم گریه میکردم. به طرفم خیز برداشت، عروسکم را از دستم کشید و پرت کرد توی شعله پیکنیکی (صفحهی ۱۴)
اگر شخصیتهای مرد داستان، خشونت خاصی دارند بهجز یک شخصیت که نامش رضاست. رضا تنها معشوق حقیقی و شخصیت ایده آل مرد داستان است. نویسنده در پردازش شخصیت رضا بهنوعی زاویهی نگاه خود را به مرد ایده آل در جامعهی مردسالار نشان میدهد گر چه که همانند اکثر مردها، حتی این مرد ایده آل هم درگیر ایدئولوژیهای مردسالار است. اما درعینحال تنها شخصیت مرد داستان که عشق واقعی نرگس است و درنهایت با مرگی خودخواسته از او جدا میشود، جدایی نرگس از عشق حقیقی تنها پایان داستان نیست بلکه با مرگ رضا، یعنی عشق واقعی نرگس، نویسنده سرنوشت متفاوتی را برای شخصیت اصلی داستان طرح میکند. مرگ رضا یعنی تنها شخصیت ایده آل نویسنده بهنوعی تا پایان داستان با زندگی راوی اصلی داستان نرگس گرهخورده است. آن چیزی که در این میان مشخص است خودکشی رضا به دلیل دیدن صحنهی تجاوز به نرگس است، اما از دیگر نکتههای قابلتوجه در این روایت باقی نماندن نرگس بهصورت یک قربانی تجاوز است. نرگس تا پایان داستان انواع دیگری از تجاوز به زنان را تجربه میکند روایت کردن صحنههای مختلف تجاوز بهنوعی پرده از حقایق عریان علیه زنان برمیدارد، حقایقی که در این داستان بهخوبی به تصویر کشیده میشوند و چالشهای زندگی زنان را بهخوبی به تصویر میکشند:
هر سه تایشان بهنوبت دخلم را آوردند. آنهم جلوی چشمهای رضا. یک سیگار هم روشن کردند، باهم کشیدند و در آخر ته سیگار را روی سمت راست سینهی چپم خاموش کردند و راهشان را گرفتند و رفتند. پرو پا و لباسم خونی شده بود. انگار زندهبهگورم کرده باشند. خون گریه میکردم. دوست داشتم نابود میشدم. رضا کمی آنطرفتر کنار دیوار سرش را زیر انداخته بود و بیحرکت نشسته بود. انگار با سیم لخت برق خشکش کرده باشند، مثل عقابهایی که خشک میکنند میگذارند در اتاق مهمانی (صفحهی ۳۷)
این تنها تصویر تجاوز به زنان در این روایت نیست، بلکه برای عریان کردن حقایق اجتماعی نر گس حتی مورد تجاوز و آزار و اذیت ناپدری که او را به فرزندی پذیرفته است قرار میگیرد تا جایی که خود راوی یعنی نرگس هم این تجاوزها را سرنوشت تعیینشدهی خودش میداند:
این اتفاق زندگی من را تغییر داد. اما اگر این اتفاق هم نمیافتاد دیر یا زود تجاوز دیگری در سرنوشت من نوشتهشده بود. این تقدیر من بود. هرکجا پدر باغیرتی نباشد که از ناموسش دفاع کند نامردان شهر برایش سرنوشتش را تعیین میکنند (صفحهی ۳۷)
بااینکه نرگس بابیان دیدگاهش بهنوعی به تقویت نهاد غیرت مردسالاری میپردازد، اما نویسنده بهجای مقصر ساختن کلیشهای زنان در تجاوز مردان یک جامعه را گناهکار میپندارد و همین کافی است تا بتواند دیدگاه انتقادی خود را به تجاوز و تن زنان گسترش دهد. نگاه انتقادی نویسنده به مردان تنها در یک منطقهی خاص جغرافیایی و در ایران باقی نمیماند، بلکه نویسنده با طرح فضای مهاجرت و تأکید بر تبعیض علیه زنان حتی در مهاجرت بهنوعی دو فضای مختلف را به تصویر میکشد. نشان دادن رنج زنان در مهاجرت نیز از دیگر ویژگیهای این داستان است که به گسترش نگاه انتقادی زنان در دودنیای متفاوت کمک کرده است. نویسنده برای نشان دادن این تبعیضها پناهگاهی در آلمان را به تصویر میکشد که سه زن ایرانی و آلمانی هرکدام به نحوی دچار تجربهی خشونت خانگی شدهاند:
ناهید خانم شیرازی بود و گفت نزدیک به چهار ماه است که با شیرین در پناهگاه زندگی میکند. از دست شوهر دائمالخمرش فرار کرده بود. شوهری که شبها مست به خانه میآمد و آنقدر ناهید را کتک میزد که باید آمبولانس خبر میکردند و آژیرکشان طول خیابانهای برلین را دور می زندند تا به بیمارستان برسند و شیرین تماممسیر راه مادرش را نگاه میکرد و قلپ قلپ بغض قورت میداد و گریهکنان جلو بیمارستان بسته بسته سیگار دود میکرد (صفحهی ۵۹)
ترسیم وضعیت زنان در مهاجرت و ارتباط آن با ایران بیارتباط با پایان داستان نیست، بهاینترتیب نویسنده توجیه راوی را برای پایانبندی داستان فراهم میکند. قتل نمادین و صحنههایی از قتل مردهای داستان بیارتباط باتجربههای زنانهی راوی نیست، قتلهایی که نوعی انتقام راوی از مردان جامعهی مردسالار است. گرچه پایانبندی کتاب نوعی حالت افراط گونه گرفته است و درنهایت روایت راوی را مسئلهدار کرده است. در پایان میتوان گفت که فضا و شخصیتسازی در داستان یک بلیت برای جهنم بهخوبی توانسته است از معضلات زنان و تبعیض جنسیتی پرده بردارد و درنهایت با انتقام خود از مردان، انتقاد و بدبینی خود به این جامعه را به تصویر کشیده است. بااینکه برخی از فضاسازیها تخیلی هستند، اما نویسنده توانسته بهخوبی در فضای میان واقعیت و خیال از حقایق اجتماعی پرده بردارد و در فضاسازی واقعیتها و شخصیتهای داستان تا حد زیادی موفق عمل کرده است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia