روایت دانشگاه آزاد ایران
در سال ۱۳۵۱ بنا به پیشنهاد موسسه تحقیقات و علوم اجتماعی و ریاست دکتر احسان نراقی مقرر شد یک دانشگاه مکاتبهای جهت ادامه تحصیل کارآفرینان، شاغلان و کسانی که فرصت کلاس رفتن ندارند، براساس الگوی (London open university) با مدیریت دکتر عبدالرحیم احمدی و معاونت دکتر شاهرخ مسکوب تاسیس شود. این مؤسسه در سال ۱۳۵۵ خورشیدی تعدادی از فارغ التحصیلان ممتاز کشور را با بورس تحصیلی به دانشگاههای ممتاز جهان اعزام کرد تا فعالیت خود را با کادری نخبه آغاز کند. پذیرش دانشجو در این دانشگاه در سال ۱۳۵۷ بطور محدود آغاز گردید که پس از چندی با رخداد انقلاب و رویدادهای پس از آن و نهایتاً انقلاب فرهنگی ایران از فعالیت بازایستاد. برنامه درسی این دانشگاه متفاوت از دانشگاههای دیگر بود. برنامههای این دانشگاه بر پایه آموزش از راه دور قرار داشت. بر این اساس دانشگاه آزاد ایران اقدام به تهیه کتابهای بسیار با طرح و اندازه واحد و کیفیت عالی و نیز فیلمهای آموزشی و نوارهای صوتی نمود. دانشگاه آزاد ایران برای تهیه منابع دیداری و شنیداری خود با سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران همکاری داشت. در کنار استفاده از روش آموزش از دور، این دانشگاه دارای یک سازمان مرکزی در تهران و چند مرکز منطقهای در شهرهای بزرگ بود. هر مرکز منطقهای در شهرهای کوچک ایران دارای چندین مرکز آموزشی بود. رشتههای تحصیلی در این دانشگاه عمدتاً شامل تربیت معلم و بهداشت بود. هر دانشجو پس از انتخاب واحد، کتابهای خودآموز آن درس را از مرکز آموزشی دریافت میکرد. هر کتاب چندین مرحله خودآزمایی داشت. از آنجایی که کتاب خودآموز بود، باید در نهایت دقت و بدون کوچکترین ابهام و در کمال سادگی نوشته میشد. وظیفه اعضای هیئت علمی این دانشگاه در واقع تهیه همین منابع آموزشی بود. طبق برنامه دانشجو جهت مشاهده فیلم آموزشی مربوط به درس نیز به مرکز مراجعه میکرد و در صورت نیاز از راهنماییهای مشاوران مرکز هم بهره میبرد. در نهایت آزمون پایان ترم برگزار میگردید. برنامه درسی “عروج انسان” که یکی از دروس عمومی آن دانشگاه بود، از برنامههای درخشان و ارزشمندی است که موضوع نحوه تکامل انسان و سیر تاریخ علمی بشری را مطرح کردهاست. ولی پس از انقلاب اسلامی تدریس اینگونه مطالب ممنوع گردید.
در سالهای پس از انقلاب و در پی انقلاب فرهنگی، دانشگاه آزاد ایران نیز مانند دانشگاههای دیگر چندین سال تعطیل شد. سپس در سال ۱۳۵۸ مدیریت آن، به سبب دارا بودن رشتههای علوم انسانی به دانشگاه علامه طباطبایی که خود در همان زمانها از تجمیع بیست و هفت دانشکده و دانشگاه مستقل دیگر تشکیل شده بود، واگذار شد، و نهایتاً با تأسیس دانشگاه پیام نور در سال ۱۳۶۷، واحدها و مراکز آموزشی این دانشگاه تحت پوشش دانشگاه پیام نور قرار گرفتند. انتشارات و چاپخانه پیشرفته این دانشگاه که دارای واحدهای حرفهای مانند سازمان ویرایش فنی بود و توسط ویراستاران حرفهای موسسه انتشارات فرانکلین اداره میشد، پس از انقلاب به مرکز نشر دانشگاهی تبدیل شد.
اولین رئیس دانشگاه دکتر عبدالرحیم احمدی (مترجم کتاب موشها و آدمها) و تا آنجا که خاطر دارم سایر اعضای عالیرتبه آن شامل رئیس گروه شیمی (دکتر عبدالجلیل مستشاری مرد بلندآوازه شیمی ایران) به همراه دکتر جبار نفیسی موقر و شروین اسفندیاری، رئیس گروه ریاضی (دکتر بهمن وحیدی معاون دانشگاه آریامهر) رئیس گروه ادبیات – احمد شاملو رییس بخش ریاضی و کامپیوتر (دکتر ابوترابیان).
ذیحساب: سیداحمد مکی؛ معاونت مالی- اداری (دکتر ارسطو فخرشفاهی ).
مدیر مالی- فریدون عبادیان فارغ التحصیل موسسه عالی حسابداری- رئیس حسابداری (حمیده رفعتی همسر عبادیان).
قسمت بودجه: دکتر علوی طبری همسر خانم ویدا مجتهدزاده و ویدا مجتهدزاده
کارکنان بخش مالی- غلامحسین دوانی- ایرج صائبزاده- جواد صدقی – مسعود غلامرضا (بعدها رئیس هیأت مدیره شرکت ملی نفت). از دیگر همکاران دانشگاه نام مینا قدسی ( ریس دفتر دکتر عبدالرحیم احمدی) و خانم نصری نصراصفهانی ( مسول دفتر دکتر فخر شفاهی ) بیادم مانده است. با ورود دکتر ارسطو فخرشفاهی که مدیرکل تشریفات وزارت کشور و از استادان دانشکده محل تحصیلم بود (موسسه عالی حسابداری) و از آنجا که در جریان اعتصابات دانشجوپی من و فریدون عبادیان که عضو کمیته دانشجویی بودیم و با ایشان برخورد داشتیم و چون میدانستم دکتر فخر شفاهی اجازه ماندن ما را نخواهد داد، پپیشدستی کردم و دو هفتهای بعد ورود ایشان استعفا دادم و خوشبختانه توانستم در شرکت شهباف از زیر مجموعههای شرکت برک با حقوق ۲۵۰۰ تومان استخدام شوم و فریدون عبادیان و حمیده رفعتی هم چندی بعد بمن پیوستند و در شرکت ایران پوپلین از دیگر شرکتهای گروه برک مشغول کارشدند.
مرکز این دانشگاه در خیابان کاخ (فلسطین) روبروی قنادی رضا که در حال حاضر محل شورایعالی انقلاب فرهنگی است، قرار داشت.
ساختمان شماره (۲) آن در خیابان کریمخان- اول آبان شمالی که در حال حاضر در تملک دانشگاه علامه است.
قرار بود یک کانال اختصاصی تلویزیونی که از ساعت ۹ صبح تا ۹ شب بود به برنامههای آموزشی دانشگاه تعلق گیرد. که روزانه و بصورت ساعتی دروس دانشگاهی تدریس و دانشجویان از طریق study self در امتحانات شرکت نمایند. ضمناً قرار بود یک خط تلفن خاص نظیر ۱۱۸ نیز به دانشگاه تعلق گیرد که دانشجویان از طریق تماس تلفنی با دانشکدههای مختلف ارتباط برقرار و رفع مشکل نمایند. اداره دروس دانشگاه توانست در مدت کوتاهی تعداد بیشماری کتب درسی دانشگاهی براساس تحصیلات مکاتبهای تدوین و منتشر نماید که در حال حاضر در بازار سیاه کتاب جلوی دانشگاه تهران احتمالاً قابل یافت باشند.
من دانشجوی سال دوم و بعنوان کارآموز در تابستان سال ۱۳۵۲ در شرکت ملی گاز ایران درخیابان ولیعصر روبروی سینما آفریقا مشغول کار بودم که فریدون عبادیان (از رفقای دوره تحصیل و از اعضای اصلی کمیته دانشجوئی موسسه عالی حسابداری) با من تماس گرفت و ضمن حال و احوال گفت حاضری بیائی اینجا؟ من از چند و چون دانشگاه و حقوق پرسیدم. او از من پرسید الان چقدر میگیری؟ منهم به دروغ گفتم ۷۵۰ تومان (در حالیکه حقالزحمه کارآموزی ماهانه ۳۰۰ تومان بود)، او گفت با ۱۲۰۰ تومان چطوری؟! من را می گوئی؟! بال درآوردم و بدون تصفیه حساب یکراست رفتم دفتر مرکزی دانشگاه آزاد ایران واقع در خیابان کاخ. عبادیان گفت از همین امروز مشغول کار میشوی. او مرا به مسعود غلامرضا (پسر خواهر شادروان استاد مصطفی علیمدد) که او نیز دانشجوی مدرسه عالی بازرگانی بود، معرفی و گفت باید با آقایان جواد صدقی و ایرج صائبزاده و خانم حمیده رفعتی (همسر فریدون عبادیان) کار کنم و مسئولیت من شد تهیه لیست حقوق. عده زیادی از دانشجویان تازه فارغالتحصیل از طریق دانشگاه آزاد ایران جهت تکمیل دورههای آموزشی فوق لیسانس و دکترا به انگلستان و آمریکا اعزام شدند که من بهمن دوانی- (برادر پیروز دوانی) و ویدا مجتهدزاده را یاد دارم.
در سال ۱۳۵۸ در بحث ادغام دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، دانشگاه آزاد ایران (که در آن هنگام دکتر عبدالجلیل مستشاری ریاست آنرا بر عهده داشت)، در دانشگاه علامه طباطبایی ادغام و مأموریت آن خاتمه یافت.
بعدها دانشگاه آزاد اسلامی با اهدافی کاملاً مغایر دانشگاه آزاد ایران تأسیس که متأسفانه هدف اولیه آن صدور و مدرک تحصیلی برای دولتیها و سیاسیون بیسوادی نظیز باند مؤتلفه بدون مدرک و سایر حضراتی شد که در آرزوی مدرک تحصیلی بدون درس میسوختند.
این کجا و آن کجا. دکتر عبدالرحیم احمدی کرمانی بود و دکتر عبداله جاسبی هم کرمانی، اما آن کجا و این کجا؟!
عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی بیشتر از آن جهت قابل تأمل است که بهرحال با رسوخ دانشگاه به اقصی نقاط کشور بافت و ساختار شهرها بویژه ساختار جنسیتی سنتی شهرها را در هم پیچید که اگرچه موجبات برخی بیاخلاقیها را فراهم آورد؛ اما در مجموع مناسبات نوینی را در بافت سنتی کشور برجای گذارد. البته باید تاکید نمود فارغ از هر هدفی که مؤسسان دانشگاه آزاد اسلامی داشتند بهرحال کسانی هم در این دانشگاه فارغ التحصیل شدند که جزو نخبهگان کشور تلقی میشوند!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
غلامحسین دوانی؛ پژوهشگر اقتصادی و عضو انجمن اقتصاددانان حرفهای بریتیش کلمبیا و از اعضای حسابداران خبره آمریکای شمالی