تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

شعری از سعید کرمی

شعری از سعید کرمی

 

تنم داغه دارم تبخیر میشم

ببین با هرم عشقت پیر میشم

میان تار تار موج موهات

اسیر و زخمی و زنجیر میشم

شبیه خواب صبح صادقم من

از این رو دائما تعبیر میشم

همیشه مثل یک بخت بدم من

که اسیر پنجه تقدیر میشم

تو رفتی و فقط عکس تو مونده

همیشه مات این تصویر میشم

تو در فالم نبودی و دوباره

خودم تسلیم این تقدیر میشم

کنار سفره ی  سرد نگاهت

نخورده شهد عمر و سیر میشم

دیگه چیزی نمونده  از وجودم

به مرگ تن به تن درگیر میشم

 

#سعید-کرمی

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

Verified by MonsterInsights