شعری از صحرا کلانتری
همیشه نفسهای رفته بر نمیگردد
و قلهای مراتبِ دره را میچیند
در درگاهِ رمیدهی “باز” تا “دم”
چه فرق میکند رفیقِ کدام قله باشی
و رفاقتِ کدام دره را پس بزنی
که فاصله سرنوشتِ نبضهاست
شبیهِ خوابهای متورمی در موجودیتِ پلک
وقتی به کارکردِ فریبی دلخوش است
و ابطالِ ذوقزدهایست بر عناصرِ بصری
چه فرق میکند روی کدام چشم خیره شوی
و محققِ کدام ردپا باشی
که نشانهها سرگرمیِ دایرهوارند
و هیچ خطی را ابتدایِ دقیقی نیست
و “انتها” صورتِ عقربهایست مثلا” روی ۱۴ به وقتِ جایی
بیشتر بخواب که روز به تکههایِ نبودن محتاج است
و آن روزها یادمان نیست
و آن روزها که “روز” نبودند
و آن روزها که “روز” نام گرفت
و قابلهی”شب” شدیم از رحمِ دایرهها
فاصله خوب است
فاصله برهان میزاید
عمق میزاید
و ژرفا معنا میگیرد
ببین چگونه سطوح به فاصله محتاجند
شبیهِ عصرهایی که “عصر” نیست
اما فاصله “عصر” میزاید
بیشتر بخواب
وقتی”فردا” از هراسِ نبودن
روی تنِ “امروز” سنگین است
چه فرق میکند دایره را فهمیدن؟
پس بیشتر بخواب
خطوط به من و تو محتاجند…
#صحرا_کلانتری
#خطوط_به_من_و_تو_محتاجند
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
فاطمه کلانتری (صحرا)؛ متولد ۱۳۵۷ – تهران، نویسنده؛ شاعر؛ فیلمنامهنویس و کارگردان است. او در رشتههای کارشناسی حسابداری، فیلمنامه نویسی، و کارگردانی سینما فارغ التحصیل شده و دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی است. صحرا کلانتری چهار اثر تالیفی در مقولهی شعر دارد.
آثار تاکنون منتشر شده او عبارتند از:
«گردباد طرح انگشتان بیجهت من است»، ۱۳۸۸، نشر البرز فردانش / «خط عمود»، ۱۳۹۵، انتشارات مایا / «نقطه را فریاد کن»، ۱۳۹۵، انتشارات مایا / «خانهام جایی است میان پوست و استخوان»، ۱۳۹۹، نشر دانشیاران / کتاب شعر-نقاشی “Alma das Mulheres” (اردوگاه زنان) به دو زبان لاتین و انگلیسی، کاری مشترک با ساندرا براگا نقاش برزیلی، نشر بینالمللی اقیانوس بهشت – ۱۳۹۹، برزیل / رمان کوتاه «گنبدهای قرمز دوست داشتنی»، نشر مهری، لندن.
او با فیلم کوتاه تجربی «بلیط برگشت» در سال ۱۳۹۷ وارد جهان سینما شد. ساخت مستندی مشترک با رامین کاوه به نام «یک روز زندگی» در سه نسخهی ایرانی؛ انگلیسی؛ روسی از دیگر فعالیتهای سینمایی اوست که به جشنوارههای خارجی ارسال شدهاست.