UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

فوگ مرگ اثر پُل سلان با ترجمه سعید جهانپولاد

فوگ مرگ اثر پُل سلان با ترجمه سعید جهانپولاد

سعید جهانپولاد

فوگ مرگ

اثر پُل سلان
ترجمه: سعید جهانپولاد

قطران شیر سحری را می‌نوشیم
به وقت گرگ و میش
                      می‌نوشیمش
به نیمروز و
            به صبحگاه و به وقت شام
می‌نوشیمش و
            هی می‌نوشیم
گور چاله‌ایی می‌کنیم
در ابرها
که راحت نیست
             برای ‌کپیدن
در خانه مردی می‌زیید
                       می‌نویسد
وَر می‌رود با مارهاش و
                       می‌نویسد
آنگاه که تاریکی می‌خزد
بر لا به‌لای ‌آلمان گیسوی بلوندت مارگریتا
می‌نویسد و
           از خانه بیرون می‌زند
ستاره‌ها چشمک می‌زنند
سگان‌اش را
با سوت فرا می‌خواند
یهودیاش را
       با سوت پیش خط می‌کند
که زمین را بکنند بکنند
فرمان می‌دهد
«دِه یاالا!
عجله کنید بزنید و
                        برقصید»

قطران شیر سحری را می‌نوشیم
به شام
می نوشیمش در صبحگاه و به نیمروز و
به وقت گرگ و میش می‌نوشیمش
می‌نوشیمش و
                 هی می‌نوشیم
در خانه مردی می‌زیید
مارها بازیچه‌اش
                       می‌نویسد
آنجا که  تاریکی می خزد
بر لا به‌لای آلمان گیسوی بلوندت مارگریتا
گیسوی رنگ خاکستری‌ شولامیت
گور چاله‌ایی می‌کنیم
در ابرها
        که راحت نیست
                     برای کپیدن
داد می‌کشد
«عمیق تر بکنید زمین‌رو
ده یاالا با شمام
آواز بخوانید و
                بزنید و برقصید»

دست می‌برد
بر غلاف کلت کمری‌اش
و می چرخاندش،
         رنگ چشمهاش آبی

«بیلچه‌ها رو
عمیق‌تر بزنید
هی با شمام
بزنید ‌و بخونید و
                    برقصید»

قطران شیر سحری را می‌نوشیم
                                   به شام
می نوشیمش به نیمروز و
 به صبحگاه و به گرگ و میش می‌نوشیمش

می نوشیم و
             هی می نوشیمش
در خانه ‌مردی می‌زیید
گیسوی بلوندت مارگریتا
گیسوی رنگ خاکستری شولامیت
وَر می‌رود
            با مارهاش
                       داد می‌کشد

«شادتر بنوازید
شادتر…»

مرگ، خود پیشوایی‌است
از سرزمین آلمان

تشر می‌زند
«ساز ویلون رو
خشن‌تر بزن هی یارو»

و بعد به مثل ابری سیاه
به هوا می‌سرید
و بعد
قبرستانی در ابرها دارید
که راحت نیست
                برای ‌کپیدن

قطران شیر سحری را می‌نوشیم
به شام
می‌نوشیمش به نیمروز
مرگ، خود  پیشوایی ست
                    از سرزمین آلمان
می‌نوشیمش
  به وقت گرگ و میش و
به وقت صبحگاه می‌نوشیمش و
                      هی می‌نوشیم
مرگ پیشوایی‌است
از سرزمین آلمان
رنگ چشمهاش آبی

ترا می‌زند

یک راست      

با گلوله‌ایی سربی
          می زند تیر خلاص  

 در خانه مردی می‌زیید
              گیسوی بلوندت مارگریتا

و به جان مان می‌اندازد
سگانش را
و به ما  گور چاله‌ایی
می بخشد در میان ابرها
مارها بازیچه‌اش
و به خواب رویا می‌بیند

مرگ‌، خود پیشوایی‌است
از سرزمین آلمان
گیسوی بلوندت مارگریتا
گیسوی رنگ خاکستری شولامیت

#سعید_جهانپولاد
#پُل_سلان

#از کتاب
#شاهکارهای_شعر_جهان

#نشر_نصیرا_۱۳۹۸

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

سعید جهانپولاد؛ متولد ۱۳۴۷ - تهران، کارشناس ارشد زبان و ادبیات تطبیقی ملل، شاعر، مترجم و پژوهشگر. او فعالیت‌های ادبی‌اش را از اواسط دهۀ ۱۳۶۰ با نشریات و روزنامه‌های اطلاعات (صفحۀ بشنو از نی)، سلام، ادبستان فرهنگ و ادب، آدینه، گردون، دنیای سخن، کارنامه، کلک و... و فصلنامه‌های فلسفه و هنر در زمینه نقد ادبی آثار ادبیات داستانی ایران و جهان آغاز کرده.

جهانپولاد در دهه ۱۳۷۰ با همکاری  دفتر ماهنامۀ معیار و اعضای تحریریه، کارگاه شعر و نقد شعر دهه هفتاد را، با گروهی از فعالان عرصۀ شعر و ادبیات آن زمان کلید زد که منجر به شکل‌گیری جریان شعر دهۀ هفتاد شد.

گزیدۀ آثار منتشر شده:

در کوچه‌های اول حرکت؛ (مجموعه شعر- ۱۳۷۷)

آوای جنینی؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۵)

گزینه شاهکارهای هایکو معاصر جهان؛ (ترجمه و بازسرایی- ۱۳۹۶)

منظومۀ چهار کوارتت؛ (تی اس الیوت، ترجمه همراه نقد و تفسیر- ۱۳۹۶)

شاهکارهای شعر جهان؛ (ترجمه با فیروزه محمدزاده- ۱۳۹۸)

شعر به وقت گرینویچ؛ مجموعه برگزیده شعر و شاعران معاصر جهان (۱۳۹۷)

زره کرگدن به تن دارم؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۷)

فصل گل‌های سفید داوودی؛ (ناتسومه سوسه کی- ترجمۀ هایکو، ۱۳۹۸)

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: