تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

نگاهی به اشعار فرامرز سه‌دهی

سریا داودی حموله*

 

 و تو رفتی

 ما ماندیم و

 یک قابِ عکس

 و زنی که احتمالا

 دهانه ی اسبی را در دست دارد./ از مجموعه «فرودگاه آه»

فراز سه دهی بیش از هفده مجموعه شعر منتشر کرده است، که از منظر ساختاری ادامه هم هستند.اولین مجموعه را به نام «امسال هم نیامده رفتی» را در میانه ی دهه هفتاد (۱۳۷۵)منتشر کرده است. (۱)

مجموعه شعر«فرودگاه آه»(۲) و«عاشقانه های ایرانی» (۳ به فاصله ی زمانی نزدیک به هم منتشر شده اند، که ازمنظر زبان، ساختار و فرم و حتی مفاهیم انسانی  تشابهاتی با هم دارند.

سه دهی در مراودات زیستی بعضی نفرات، مکان ها، رخدادها، مضامین کتاب ها و.. را  به تصویر می کشد و به  نوعی معرف حضور آن دیگری است.

درهر دو مجموعه  تازه  انتشار یافته برخی شعرها با نام هایی نظیر هوشنگ چالنگی، شاپور بنیاد، فدریکو کارسیاه لورکا، ابراهیم دمشناس،عزیز الله فریدونی، محمد مصدق،علی اشرف درویشیان، علیشاه مولوی،علی کاکاوند، کامیار شاپور،کورش اسدی، لقمان مرادی و … شروع می شود.

در این خرده روایت ها تجربه ی زیستی بیشتر جلوه می کند. به طوری که در گذر این سال ها در مسیر جوانه زدن گام برداشته است. با جزیی نگری به مسائل فردی و اجتماعی پرداخت می کند.  به واسطه ی آشنایی زدایی های تقابلی و تقارنی  ظرفیت های بدیعی را وارد زبان کرده است.

البته روایت مندی  جزیی از احساسات و عواطف شاعری است، که  در جهت بازنمایی واقعیت های عینی زندگی از معبرهای بسیار گذشته است. به طور معمول به مفاهیم عادت شده ی زبانی تن می دهد، درتلاش مضاعف، ظرفیت های مفهومی را پررنگ می کند. در این جهت  تناسب های لفظی موجب همبستگی ساختاری می شود.

روایت گری در سطح زبان  اتفاق می افتاد. و  تقابل های معنادار  بین  عینیت و ذهنیت درنوسان است. ساختار بیانی  با معیارهای زبان پارسی قرابت نزدیک دارد. روایت ها در وضعیت خبری اتفاق می افتد، و تصاویر روایی در جهت موتیف های حسی مفهومی است.

عینیت گرایی وجه غالب شعرها است. در این راستا زبان در ارتباط با واقعیت بیرونی فرم گرفته است. تصاویر در گستره ی معنایی ترسیم شده اند، و زمان روایی افعال به صورت استمرار ادامه دارند.

در این ساختمندی زبان جز انتقال معنا کاری نمی کند. ارتباط بین ابژکتیو( عینیت) و سوبژکتیو( ذهنیت)  موجب ارتباط مضمونی  می شود. آن چنان که حس های نوستالژیک، سبب برانگیخته شدن احساس و عاطفه است.

معناگرایی از موتیف های بنیانی  ذهن سراینده است. برخی ابژه ها سبب تکثر مفاهیم می شوند و به زبان را در عمق نشان می دهند. در این جهت از دال های ساده ای نظیر«ماه،آینه، پنجره» مدلول های ساده شکل می گیرد. ماه سطر به سطر پیام عاطفه و احساس است، آینه وضعیت دراماتیک را به ذهن متبادر می کند. پنجره  در راستای دلالت های تقارنی است. 

ذهن و زبان شاعر بیشتر در ارتباط با«انسان ـ طبیعت» و «عشق ـ مرگ» محوریت دارد. در رویکرد به طبیعت به  تغییرفصل ها نظردارد. در محوریت زمان، از واژه ها نظیرصبح، روز، شب، سپیده، خورشید و  ماه… بهره جسته است. در محوریت مکانی هم به کوه دشت،دره، جاده و  گندمزار… نظر دارد. و  در رویکردهای انسان مداری احساس و عواطف آدمی را ترسیم می کند.

عاشقانه ها  در جهت حس های نوستالژیک به پرواز در می آیند. طبیعت، هستی، انسان، عشق  و مرگ از مفاهیم بیانی شعرها است. به طور مثال، شعر ذیل در خطاب به محبوب شروع می شود. اگرچه در سطح متعارف زبان حرکت می کند، اما نوع وجوه اندیشه گی به زبان عمق می دهد.

محبوبم!

به چشم هایت بگو کِل بکشند

این اسب از راه دوری آمده است

 از درخت کناری که گریه می کند

 برای دست های تو./ از مجموعه «عاشقانه های ایرانی»

شعر در بستر تغزلی رخ می دهد. دال ها، مدلول های ساده ای دارند،اما از منظر نوع روایت  و تصویرگری  ذهن مخاطب را درگیر می کند. چشم که مظهر بینایی است به کِل کشیدن که حس زبانی و لامسه است، ارتباط داده  شده است. مراد از اسب، سوار است، و به درخت کنار که بیشتر صفت های آدمی را دارد، تشخیص و جانی دگر داده است.

و یک روز

به دیدار تو می آیند

عصا

 عینک

 و گوژپشتی که در من است./ از مجموعه «فرودگاه آه»

شعر بخشی  بزرگی از زیست سه دهی  است. به طوری که  در رابطه با زبان فرم می گیرد. سعی دارد به واسطه ی دلالت های معنایی  وضعیت تراژیک را ترسیم می کند.آن چنان که در روایت های خطی به مضامین و محتوا توجه بیشتری دارد.

جزیی‌نگری در ساختار کلامی اتفاق می افتد. زبان عاطفی  و احساسی در خط روایی است.  تک گویی در مدار روایت مندی های مرگ و عشق است. آن چنان که  خود گویی(من سرایی) جزیی از زندگی است، که حاصلش درد و رنج، تجربه و تنهایی می باشد.

چاقوی چخوف آویخته به دیوار

برای بریدنِ پرتقال نیست

 سیب

به چهار قسمت مساوی

پایین می آید

 امر  و نهی می کند

 خیز برمی دارد به سمتِ رگ ها

 گردن

 مرد بالابلند

 به زمین می افتد

 زن پایین می آید از پله ها

 این زن درخت بلوط نیست

 انار

سیب

 پرتقال

 این زن خیلی زن است

ـ تمامش کنید

 و تمام./ از مجموعه «عاشقانه های ایرانی»

در این شعر، شاعر روایت گر دنیای بیرون(تماشاخانه) و دنیای درون( عواطف آدمی) است. در پرداخت به موقعیت  و فضاسازی بهترین زاویه دید را انتخاب کرده است.

با توصیف جزء به جزء زبان را از تک ساحتی دور می کند. از سطح متعارف زبان(زبان شعر، زبان نمایش) عدول نمی کند. به واسطه ی جزئی‌نگری مفاهیم مرگ و زندگی در جهت کارکرد اشیا(در اینجا بار معنایی و ساختاری بر دوش چاقو است)، معرفی تعداد بازیگران(زن و مرد)، فضا پردازی(دیوار،پله)، اجرا(حرکات بازیگرها)، کاربرد افعال(بریدن، پایین آمدن،خیز برداشتن، امر و نهی کردن، به زمین افتادن)، صحنه ای تراژیک را رقم می زند. با تلفیق عینیت و ذهنیت به سمت ساختارهای تشخص یافته می رود، و تناظر، تقابل و تقارن ها را ترسیم می کند.

 

پی نوشت:

  • در جلد نخست آنتولوژی شعر شاعران خوزستان (کبودی همه سپیدی ها) به کارنامه شعری سه دهی پرداخت شده است.
  • فرودگاه آه،فرامرز سه دهی، نشر سیب سرخ،چاپ دوم ۱۴۰۰.
  • عاشقانه ی ایرانی، فرامرز سه دهی، نشر نونوشت، چاپ اول ۱۴۰۰.

————————————-

*سریا داودی حموله (شاعر، منتقد و پژوهشگر فرهنگ مردم)

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

Verified by MonsterInsights