تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

و مقاومت ماند برای کورد که نام دیگر زندگی است مقاومت

و مقاومت ماند برای کورد  که نام دیگر زندگی است مقاومت

شهرگان: داریوش محمدی مجد، دارای مدرک کارشناسی ارشد جامعه شناسی و نویسنده‌ی کتاب «احساس تنهایی و توتالیتاریسم» (نشر روشنگران و مطالعات زنان)، اساس کار خود را بر تحقیقات اجتماعی گذاشته است اما به طور پیگیر در حوزه‌ی شعر و ترجمه‌ی شعر نیز فعالیت می‌کند. از او تا کنون در حوزه‌ی ترجمه‌ی شعر، کتاب «بعد از شعر چه می‌شود؟» ترجمه‌ی گزیده‌ی اشعار ازدمیر آصف (نشر نارنجستان کتاب) منتشر شده است. او همچنین بسیاری از اشعار جان یوجل و اشعار ترجمه نشده‌ی ناظم حکمت و چند شاعر دیگر ترک را ترجمه کرده اما آنها را برای چاپ به ناشری ارائه نداده است.  در عوض، صفحه‌ی فیسبوک او به آدرس

https://www.facebook.com/darioush.mohamay?fref=ts

می‌تواند مرجع خوبی برای خواندن ترجمه‌هایش محسوب شود.

محمدی اخیرا ترجمه‌ی کتاب دیگری از آصف را که اتیکا-شعرهای او در سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۱ را در برمی‌گیرد (شامل ۴۳۲ اتیکا-شعر) به پایان برده است.

زندگی‌ و اشعار آپو موسا (موسا عنتر)، شاعر کورد، به قلم و ترجمه‌ی داریوش محمدی مجد

 موسا عنتر (۱۹۲۰ تا  ۱۹۸۹ م.) که بهتر است به پیروی از مردم کورد او را «آپو ‏موسا ‏» (عمو موسا) صدا بزنیم در روستای زیوینگ از شهر مرزی و باستانی ‏نصیبین در جنوب ترکیه و شمال سوریه به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی در ‏آدنا وارد دانشکده‌ی حقوق دانشگاه استانبول می‌شود. سالهای ابتدایی دانشگاه که ‏مصادف با قتل‌عام کوردها در «درسیم» است به دلیل آنچه توهین به خانواده‌ی ‏آتاتورک خوانده می‌شود ۴۵ روز زندانی می‌شود. به همراه جانیپ ییلدریم، مصطفا ‏عزیزاوغلو و همفکران خود روزنامه‌ی «وطن آینده» (‏İleri Yurt‏) را تاسیس می‌کند ‏و این بار نیز به دلیل شعر شپش (‏Qimil‏) به همراه ۴۸ نفر دیگر از نویسندگان ‏بازداشت و به اعدام محکوم می‌شود که به «قائله‌ی چهل‌ونهی‌ها» معروف است. بعد ‏از کودتای ۲۷ می ۱۹۶۰ که از جمله کودتاهای دوست‌داشتنی تاریخ است، موسا ‏عنتر عفو و بقیه آزاد می‌شوند. پس از آزادی در روزنامه‌های دنگ (‏Deng‏)، دنیای ‏صلح (‏Barış Dünyası‏) و مسیر (‏Yön‏)، به کار روزنامه‌نگاری ادامه می‌دهد. وی ‏همواره توسط نیروهای امنیتی حکومتی ترکیه زیر نظر و به بهانه‌های مختلف به ‏زندان می‌افتد. اخیراً اورهان میراوغلو با انتشار کتاب “از محاصره تا ترور، جنایت ‏موسی عنتر”  قتل این شاعر را موشکافی کرده و اعلام می‌کند که هیچ شکی وجود ‏ندارد که «یگان استخبارات و مبارزه با ترور ژاندارمری» (‏jitem‏) ‏‎ ‎عامل اصلی ‏قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان کورد از جمله ترور موسا عنتر بوده است. ‏

fft5_mf802577

از آثار آپو موسا می‌توان به زخم سیاه (۱۹۵۹)، ‏Qimil‏ (۱۹۶۲)، فرهنگ لغات ‏کوردی-تورکی، خاطرات من در دو جلد ( ۱۹۹۱ و۱۹۹۲ ) و وقایع‌نامه (۱۹۹۲) اشاره ‏کرد. ‏

فعالیتهای نویسندگی و سیاسی این شخصیت آرام، اصیل، سرسخت و محبوب در ‏میان کوردها و تورکها بارها مورد بررسی و تقدیر قرار گرفته است. یاشار کمال از او ‏بارها ستایش کرده است. جان یوجل شعری به نام او سروده است. آپو موسا تاثیر ‏عمیقی بر شاعران و نویسندگان کرد و تورک بعد از خود داشته است. ‏

گفته شد که در ۱۳۰۰ شمسی به دنیا آمد. بنابراین شاعری از معاصرانِ نیما و ‏شاملو و … است. ولی چرا شناخته شده نیست یک دلیل نهایی دارد: کورد است. و ‏کورد همواره یک مهجوری تاریخی دارد که نمی‌خواهیم حرفش، اندیشه‌اش، ‏فلسفه‌اش، تاریخش و زبانش را بشنویم. نیز ما شعر معاصر را بعد از فوت شاعر تازه ‏قصدِ خواندن داریم. زمانی «عزیز اوستل» نوشته بود: “موسا عنتر شعری نوشت، ‏گردِ سرش نشدیم، بشد!” ولی مرگِ غیرعادی و شاعرانه‌ی این شاعر بود که ‏همگان را به خود جلب کرد؛ محمود یلدیریم” مشهور به “یشیل”(سبز)، پس از ‏اخراج از پ.ک.ک به استخدام نیروهای امنیتی ترکیه (‏jitem‏) در می‌آید و فرد ‏شماره یک در شکنجه و حذف فعالین کورد می‌شود. این فرد با فریب از موسا عنتر ‏درخواست می‌کند برای بازگشت به پ.ک.ک. میانجیگری کند. موسا هم غافل از ‏این نقشه‌ی شوم موافقت می‌کند. «شمس‌الدین مراد» روزنامه‌نگار ترک نوشت ‏‏«موسا عنتر به پای صلح و آشتی رفت و کشته شد». اینگونه مردن کارنامه‌ی ‏شاعری‌ موسا را کامل کرد. خواندنِ موسا عنتر شروع شد. کم‌کم جدال شاعر برای ‏نگهداشتن و زنده کردن همان چند حرف کوردی (‏w, q, x, û, ê‏) که مقامات ترکیه از ‏آنها می‌ترسیدند فهمیده می‌شد. کم‌کم می‌فهمیدند وقتی که موسا می‌گفت «من ‏چاکرِ قاموسنامه‌هایی هستم که ریشه‌های حرف “ژ” را حمل می‌کنند» یعنی چه. به ‏خاطر شعر «‏Qimil‏» (شپش گندم) والی وقت دیاربکر به سبب بکار بردن کلمات ‏کوردی در آن چنان برآشفته می‌شود که طی یک تماس تلفنی با مقامات آنکارا ‏خواستار جدایی سر موسا از تنش می‌شود. زبان کوردی در فاصله ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۰ در ‏ترکیه ممنوع بود و بنابراین این روزنامه‌نگار حسرت روزنامه‌ی کوردی در رویایش ‏می‌ماند. در دفاعیات خود خطاب به قاضی می‌گوید: ‏

‏«در این مملکت یونانی‌ها و ارمنی‌ها روزنامه دارند. هم به انگلیسی و هم به فرانسوی جداگانه ‏روزنامه‌هایی دارند. شما را چه می‌شود وقتی من کوردی می‌نویسم؟!  قاضی جواب می‌دهد «آقا آنها ‏در اقلیت هستند». ‏

آپو موسی می‌گوید:‏

یعنی در یک مملکت، اقلیت بر اکثریت برتر شده است؟ اگر من به اندازه‌ی یک اقلیت هم حق ‏ندارم اکثریت  را می‌خواهم چکار؟! لطفاً حکم بدهید و مرا هم به عنوان اقلیت قبول کنید. ‏

موسای بی‌عصای شعر کورد پس رو می‌کند به زورگویان و در هفتاد سالگی می‌گوید:‏

‏”کورد بودن را من انتخاب نکردم

اگر زورتان می‌رسد آنکه کوردم آفرید را محاکمه کنید.”‏

 Musa_Anter_by_Dewreso

شعر۱: ‏

‏”نوالا”‏

باد با خود بوی کاکوتی و ریحان و توتونِ قاچاق می‌آورد.   ‏

سقف کوتاهِ خانه‌ها بالابلند از پنجره‌های کوچکی

که کورسوی نوری به شب می‌گسترد

پارس‌های سگ، ترس در دل ترسوها می‌انداخت

و بعد، از کوه‌ها صدای تیر می‌آمد آشکار و ناپیدا

بر فراز آتشخانه قلبها درهم می‌تپید

صدای ضجه‌ها از کوه‌ها پژواک می‌شد می‌رفت درها درهم می‌شکست،

به تاراج می‌برد عشق‌ها، امیدها و هر آنچه انسان بود. ‏

و خون جاری می‌شد از درّه‌هایمان از زیلان، مونزور، سی‌وسه‌ کورشون، نوالا و ‏سراسر درّه‌های آن دیار.‏

به جا ماند در آن بوم و دیار دردها و زخم‌ها.‏

احدی فریادهایمان را نمی‌شنید ‏

پس عاشقِ کوه‌ها می‌شدیم صبحِ فردای شبهای ظلمانی را

و مقاومت ماند برای کورد ‏

که نام دیگر زندگی است مقاومت. ‏

شعر ۲:‏

‏”شپش گندم”‏

دخترکِ اهل سیوِرِک، از جانبِ آفات شپش

به کاهی بدل شده یکی کیسه‌ی گندم‌‌اش

به نزد دوره‌گرد گندم‌فروش می‌شود

تا دست‌کارِ (شپش) را می‌بیند برای شکستن قیمت گندم چانه می‌زند.‏

دخترک هم صدها سال است که به رسم معهود حزن و اندوهش را با یک زبان ‏محلی ادا می‌کرد:‏

‎“Bi çîya ketim lo apo,‎

‎çîya melûlbûn rebeno

‎Ceh seridî lo apo,‎

genim hûrbûn êvdalo

‎Qimil hatî lo apo, bi refa ye rebeno

Xwar genimî lo apo, hiştî qâye rebeno”‎

‏(کوه رفتم عموجان، کوهِ فقر غمش گرفت

گندم رسیده بود عموجان ولی آرد گندم نشد حیف

آفت آمد عموجان، کاروان الان باز در فقر است

گندم را خورده است به جا گذاشته کاه فقر …)‏

‏….‏

شعر ۳:‏

در استانبول دانشجو بودم باربری وسایلم را حمل می‌کرد،

انگشتانِ دست راستش قطع شده بود، پرسیدم:‏

‏«سرِ انگشتات چی اومده؟»‏

جواب داد که «در “قیام درسیم” سرباز بودم و کوردها را می‌کشتند … من هم برای ‏آنکه مردمِ خودم را نکشم گلوله‌ به دستم شلیک کردم». ‏

‏…‏

و من آن دست را بوسیدم بر سرم نهادم …‏

‏ ‏

شعر ۴:‏

و جلاد بیدار شد از بسترش شبی،

پروردگار گفت این چه معمای عجیبی است:‏

‏«هر چه آدمها کشته می‌شوند زیاد می‌شوند و من رو به انقراضم».‏

شعر ۵:‏

ما و تُرک‌ها مَثَلِ ناخن و گوشت هستیم. ‏

با وجود این همیشه ما ناخن بودیم آنها گوشت،

آنگاه که بلند می‌شویم

فی‌الفور کوتاه‌مان می‌کنند. ‏

شعر ۶:‏

نه برای چشمهایمان،

که دردهایمان رویا می‌خواهند.‏

ــــــــــــــــــــ

 Resim-035

[۱] – Apê Musa

۲- بعد از سرنگونی دولت عثمانی و تشکیل دولت ترکیه به رهبری آتاتورک، قتل‌عام‌های بسیاری در راستای سیاست‌های کورد‌زدایی در پیش گرفته شد. قتل عام «دره‌ی زیلان» در ۱۹۳۰ اتفاق افتاد که طی آن ۴۴ روستای کرد به طور کامل توسط ترک ها قتل عام شدند .آمارهای متفاوتی از آمار کشته‌ها ذکر شده است با این حال روزنامه‌ی جمهوریت چاپ ترکیه میزان کشته‌ها را بالغ بر ۱۵۰۰۰ نفر ذکر می‌کند. «حسن هیشار سردی» نویسنده‌ی کورد این آمار را ۴۷۰۰۰ نفر ذکر می‌کند که شامل ۱۸ روستای کردنشین می‌شده است. «واقعه‌ی موغلالی» یا «قتل‌عامِ۳۳ Kurşun » در ژوییه سال ۱۹۴۳ اتفاق افتاد. ۳۲ کرد به اتهام قاچاق حیوانات در شهر مرزی وان به دستور «مصطفی موغلالی» دستگیر و بدون تشکیل دادگاه، تیرباران می‌شوند. در این میان یک نفر که توانسته بود فرار کند از پشت صخره‌ها صحنه‌ی تیرباران را مشاهده می‌کند. از این رو این واقعه به صورت سمبلیک «۳۳ تیر» نامگذاری شد. «احمد عارف» شاعر نامی ترکیه نیز شعری به همین نام دارد. در اینجا «سی‌و‌سه کوروشون» نیمی فارسی و نیمی ترکی ترجمه شده است تا به سیاست‌های کوردستیزانه‌ی هر دو کشور در قبالِ کوردها در این واقعه توجه داده شود.

نخستین بار در سال ۱۹۸۹ در «قصبه‌ی نوالا» یک گور دسته‌جمعی متعلق به ۹۸ نفر کورد (از جمله اعضای پ.ک.ک) کشف شد. بعدها گورهای دسته‌جمعی یکی پس از دیگری در مناطق مختلف ترکیه کشف شدند که وحشی‌گری ارتش ترکیه را نشان می‌دهند. کوردهای زیادی توسط ارتش ترکیه بازداشت و به مکان‌هایی نامعلوم منتقل می‌شدند و دیگر به خانه‌هایشان باز نمی‌گشتند. گفته می‌شود تاکنون ۲۵۳ گور دسته‌جمعی کشف شده است که حدود ۳۲۴۳ نفر در این گورها دفن شده‌اند.

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights