و من، خستهام از این سکوتِ ابدی…
چقدر انتظارتان را کشیدم لحظه به لحظه با این آهنگ؛ که مثل ماه سوی آسمان بیایید؛ مثل سرو سوی بوستان بیایید. چه وقتیکه ایران بودم و چه در تبعید، چقدر خوابتان را دیدم… هر بار میدیدم که آزاد شدهاید و دوباره کنار مایید. حتی قبل از انتخابات ۹۲، شبی خواب دیدم که از دور برایم دست تکان دادید و گفتید به زودی داریم میآییم. و من با خیالِ خام خود فکر کردم که تعبیرش این است که اگر روحانی رئیس جمهور شود، شما آزاد میشوید، شما و آن دیگرانِ عزیزِ در بند. همین باعث شد که فردای آن شب، فورا بنشینم و آن نامه در حمایت از روحانی را بنویسم… حالا سالهاست که سرخوردهام از اینکه آزاد نشدید، از اینکه قدمی برای آزادیتان برداشته نشد، و ظاهرا هر چیزی در اولویت است جز آزادی شما؛ این را نه فقط صاحبان قدرت، که مردمی که زمانی سبز بودند به گوشم میخوانند؛ که مرا به سکوت دعوت میکنند، و من، خستهام از این سکوتِ ابدی… پس این ترانهی همیشه جاویدان را به شما تقدیم میکنم که در تاریخ ایران، همیشه عزیز و جاویدان خواهید ماند:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتیهای او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سپیده جدیری؛ شاعر، مترجم، روزنامهنگار و بنیانگذار جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) است. نخستین کتابش، مجموعه شعر «خوابِ دختر دوزیست» است. دومین مجموعه از اشعار جدیری با عنوان «صورتی مایل به خون من» به چاپ رسید و «دختر خوبی که شاعر است» مجموعه شعر دیگر اوست. تازهترین کتاب منتشر شدهاش در ایران مجموعه شعر«وغیره . . .» است.
از سپیده جدیری همچنین مجموعهی «منطقی» که داستانهای کوتاه او را در بر میگیرد به چاپ رسیده است. او دو ترجمه از اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را نیز زیرچاپ بردهاست.