
چهار ستار
ویهان مازنی
من
چهار ستار میشناسم
اولی که خان بود و
با تفنگش آبروی مشروطه
دومی آوازه خوان بود
با ترانهای
که میگفتند برای شاهزاده
خوانده است
سومی پینهدوز بود
و
یارِ غار «گل محمد»
در سرزمین کلیدرها . .
چهارمی هم که «بهشتی» شد
و مادری دارد
که با حرفهایش دربارهی او
دارد طناب دار خویش را
میبافد