![دو شعر تازه از مریم گمار](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2024/07/FrontPp.MaryamG-150x150.png)
گزارشی از دیدار مادران پارک لاله با مادر و پدر سعید زینالی
![گزارشی از دیدار مادران پارک لاله با مادر و پدر سعید زینالی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2015/12/saeed-zeinali.jpg)
خانواده سعید زینالی بیش از ۱۶ سال است که سرگردان به دنبال فرزند دانشجویشان از هرکسی او را سراغ گرفتهاند و به همه جا شکایت بردهاند و هنوز به جستجویشان ادادمه میدهند، اما. . . تا به حال هیچ نتیجهای نگرفتهاند و هیچ پاسخی از ادارات و قوا و نیروهای امنیتی- اطلاعاتی دریافت نکردهاند. هریک از این نهادها و سازمانها آنها را به بخش دیگری پاس میدهند.
به روال همیشه و به عنوان بخشی از روند کار دادخواهانه به دیدار خانواده سعید زینالی رفتیم. دانشجویی که در ۲۳ تیر سال ۱۳۷۸، پس از حوادث کوی دانشگاه از منزل و در زمانی کمتر از ده دقیقه در جلوی دیدگان مادر او را بردند و در واقع ربودند و دیگر باز نگردانند و خانواده ۱۶ سال و پنج ماه است که سرگردان به دنبال او به همه جا شکایت بردهاند و میگردند، اما تا به حال هیچ نتیجهای نگرفتهاند و هر یک از ادارات و قوا و نیروهای امنیتی- اطلاعاتی آنها را به بخش دیگری پاس میدهند.
اکرم نقابی، مادر سعید زینالی در طی این سالها همواره فعال و پیگیر، گاهی به تنهایی و گاهی به همراه همسرش هاشم زینالی به دنبال پسرشان بودند و هستند. این مادر و پدر به عنوان اعتراض به عدم پاسخگویی در مورد وضعیت فرزندشان با معترضان جلوی زندان اوین و لاستیک دنا همراه شدند و روز شنبه ۳۰ آبان با تعدادی دیگر از معترضان در جلوی دفتر لاستیک دنا بازداشت شدند. زمانِ بازداشت آقای زینالی از سوار شدن به ماشین امتناع میکند و دلیل بازداشتاش را میپرسد که او را با ضرب و شتم سوار ماشین میکنند. ابتدا آنها را به کلانتری ولنجک و بعد به اوین میبرند، در اوین ماموری میگوید:” او را باید به بند ۲ الف سپاه و بقیه را به بند ۸ ببریم”.
این پدر آرام و صبور پس از ناپدید شدن فرزندش به دلیل پیگیری وضعیت پسرش و همچنین به دلیل ایستادگی و مقاومت سعید برای ندادن اطلاعات به بازجویان، پس از ۲۸ سال کار و پرداخت بیمه در وزارت صنایع، در سال ۱۳۸۱ از کار برکنار شد و همان سال بود که تلفنی با سعید صحبت کردند. در آن سال او را یک ماه از کار برکنار و بعد مجبورش کردند که خودش را با مبلغی ناچیز بازخرید کند.
هاشم زینالی را در طول روند بازجویی تحت فشار قرار دادند و تهدید کردند تا دیگر پیگیر وضعیت فرزندش نباشد. سپاه از او میخواست که این خانواده دیگر نگویند سپاه سعید را بازداشت و سر به نیست کرده و پاسخ ما را هم نمیدهد، بازجویان میگویند ۱۷ سال گذشته است و دیگر قضیه را تمام کنید. هاشم زینالی میگوید به آنها گفتم:” خیلی دیر آمدهاید، بعد از ۱۷ سال میخواهید ما چه چیزی را کتمان کنیم؟ این که پسرم را در جلوی چشمان مادر و مادربزرگش از منزل بردید، این که بارها و بارها از همه مجاری قانونی برای یافتن فرزندم به هر دری زدهایم و شما ما را به این طرف و آن طرف فرستادهاید و هر بار با در بسته مواجه شدهایم، حال بعد از این همه سال از ما میخواهید که دیگر به دنبال پسرمان نباشیم …”. آنها میگفتند:” تو گفتهای که سعید رفته باشگاه و برنگشته، حالا همهمین را بگو، پرونده قطور پسرم که گم شده بود آن جا بود و گفتم بگردید اگر من چنین کلمهای گفتهام، دیگر ساکت میشوم و گشتند و چنین چیزی را پیدا نکردند”. آقای زینالی با چه شوری همراه با تأسف از پسرش و شجاعتاش میگفت:” پسرم خیلی مقاوم و با اراده بود و به احتمال زیاد خیلی شکنجهاش کردهاند، اطمینان دارم اگر دستش را روی میز گذاشته و دریل کرده و به میز هم بسته باشند، باز حرفی نزده است و معلوم نیست چه بلایی به سرش آوردهاند که به ما نمیگویند”.
روزی که به اسم ملاقات حضوری خانواده را صدا میکنند، اکرم نقابی و دخترش بهناز زینالی را هم برای بازجویی چند ساعته میبرند. اکرم نقابی را به همراه هاشم زینالی و دخترشان بهناز را جدا بازجویی و تهدید میکنند. اکرم نقابی میگوید:” به آنها گفتم آقا هاشم بیمار است و دخترم نیز شوهر دارد و باید به سر خانه و زندگیاش برود و به این کارها کاری ندارند، آنها را آزاد کنید و مرا نگه دارید، من ساکت نمیشوم و میخواهم بدانم پسرم کجاست”، بهناز زینالی نیز گفته بود:” مادرم تا جواب نگیرد ساکت نمیشود، شما بگویید برادرم کجاست و اگر او را کشتهاید بگویید کجا دفن کردهاید، ما دیگر صدایمان در نمیآید”.
هاشم زینالی سه شنبه شب ۱۰ آذر با قید کفالت و فیش حقوق کارمندی رسمی آزاد شد. برای دادن فیش حقوقی نیز بارها آنها و دوستان را اذیت کردند و فیشهای حقوقی آورده شده را نمیپذیرفتند. در مدت زندان نیز وضعیت خیلی بدی داشت و داروهای او را به وی نداده بودند و در سلولی کوچک و بسیار سرد با سه پتوی سربازی او را نگهداری میکردند. او میگفت:” دائم از سرما به خودم میپیچیدم و میلرزیدم، شبی تا نزدیک صبح راه رفتم تا گرم شوم و مأمور آمد و گفت چرا نمیخوابی و گفتم سردم است، وسیله گرمایش را هم که روشن میکردند، پنج دقیقه اول باد سرد میزد و تا گرم میشد آن را خاموش میکردند، ولی آن شب خاموش نکردند و کمی گرم شدم”.
در چنین روزهایی در ۱۴ آذر سال ۱۳۸۸، سی نفر از مادران پارک لاله را بازداشت و به وزرا بردند، اکرم نقابی نیز جزو این بازداشت شدگان بود و همگی را در ۱۶ آذر به خاطر خالی کردن زندانها برای معترضان روز دانشجو آزاد کردند. همچنین در ۱۷ تیر سال ۱۳۸۹، اکرم نقابی و دخترش الناز زینالی را بازداشت کردند. آن زمان نیز الناز زینالی تهدید شده بود که مادرش باید از پیگیری وضعیت سعید دست بردارد، پس از آزادی نیز تهدید میشد و چندی بعد مجبور شدند به اتفاق برادرش خانه و خانواده را ترک کنند و به خارج از کشور پناهنده شوند.
درود به شجاعت سعید، یاد و راهش زنده و گرامی است!
و درود به ایستادگی و پایداری این خانواده برای دادخواهی
http://www.mpliran.net/2015/12/blog-post_96.html
مادران پارک لاله ایران
۱۸ آذر ۱۳۹۴
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the diaspora of Iranian culture.
Shahrgon is an online magazine for the diaspora of Iranian culture and the Persian-speaking language in Canada.
Shahrgon, the magazine of the diaspora of Iranian culture in Vancouver, Canada, started working in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the diaspora of Iranian culture;
شهرگان مجلهی دیاسپورای فرهنگ ایرانی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید