گفتوگو با مرتضی کاظمیان
نه خبری از انتخابات است و نه نشانی از مجلس
پس از سالها رقابت، اینبار اصلاحطلبان میدان انتخابات را برای اصولگرایان یکسره خالی کردهاند. این وضعیت از مدتها قبل قابل پیشبینی بود. پس از انتخابات پرمسئله سال ۸۸ و محدودیت بیش از پیش احزاب و رسانههای اصلاحطلب و حبس بسیاری از معترضان به سیاستهای حاکمیت، دیگر جایی برای فعالیت دوباره اصلاحطلبان باقی نمانده بود، چنانچه در ماههای اخیر بزرگان این جریان سیاسی، همگی از عدم حضور یاران خود در نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی خبر دادند. اما مجلس نهم در غیاب اصلاحطلبان چگونه خواهد بود؟ کدام گروهها با یکدیگر رقابت خواهند داشت؟ و رویکرد مردم به این انتخابات چگونه خواهد بود؟ مرتضی کاظمیان روزنامه نگار، عضو شورای فعالان ملی مذهبی و عضو کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه به این پرسشها پاسخ میدهد.
***
این دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی متفاوت از همه دورههاست از این نظر که جناح اصلاحطلب در آن حضور ندارد. در غیاب اصلاحطلبان، رقابت اکنون میان چه گروههایی است؟
ترجیح میدهم پاسخ را از تامل در ماهیت این انتخابات شروع کنم. آنچه قرار است در روز دوازدهم اسفند برگزار شود، یک انتخابات واقعی نیست و به هیچ عنوان از قواعد انتخابات آزاد، سالم و عادلانه پیروی نمیکند. در انتخاباتهای گذشته، بهخصوص در دوران اصلاحات، حداقلهایی وجود داشت که تصور یک انتخابات شبه دموکراتیک را در ذهن ایجاد میکرد و میشد به این بهانه و به امید تقویت جریان دموکراسی خواهی در آن شرکت کرد، در حالی که این دوره همین حداقلها هم وجود ندارد.
اما فارغ از بحث بر سر ماهیت این انتخابات و در پاسخ به پرسش شما، میتوان گفت که در ابتدا قرار بود رقابت اصلی میان جریان احمدینژاد و مشایی با جریانهای پیرو رهبری و ولایت مطلقه فقیه باشد. اما با ردصلاحیت گسترده جریان احمدینژاد و مشایی، اکنون رقابت اصلی میان جریان راست سنتی (محافظهکاران میانه) با جریان راست افراطی است. و پیروزی هر کدام آنها نیز میتواند بر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی در میانه مدت تاثیر قابل توجهی بگذارد، بهخصوص که انتخابات ریاستجمهوری یازدهم نیز در پیش است.
البته هنوز کاملا مشخص نیست که جریان احمدینژاد و مشایی چند درصد از کرسیهای مجلس را تصاحب میکنند و به تقریب هم نمیتوان چیزی گفت، چرا که اغلب نامزدهایی که به اسم مستقل وارد عرصه انتخابات میشوند، پس از ورود به مجلس، در نهایت به جریانهای اصلی سیاسی میپیوندند. در این مورد هم باید صبر کرد و دید که نامزدهای مستقل پس از راهیابی به مجلس به نفع کدام جریان سیاسی جهتگیری خواهند کرد.
با توجه به ردصلاحیت یاران احمدینژاد، آیا تصور میکنید که او به راحتی از انتخابات مجلس بگذرد و عرصه را به رقبای خود واگذار کند؟
با روحیاتی که از احمدینژاد سراغ داریم و با توجه به پروژه سیاسی و ایدئولوژیکی که جریان او و مشایی پیش میبرد، به نظر میرسد که به راحتی کرسیهای مجلس را به رقیب واگذار نمیکنند. به همین دلیل بود که گفتم باید منتظر نتیجه نهایی انتخابات و شکلگیری مجلس بود تا ببینیم چه تعداد از نمایندگان همسو با دولت احمدینژاد خواهند بود و به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری آینده به کدام جریان سیاسی روی میآورند. به بیان دیگر هرچند خروجی و ترکیب اصلی مجلس را می توان از هم اینک برآورد کرد (ترکیبی از راست سنتی و محافظه کاران میانه و راست رادیکال)، اما این که حامیان احمدی نژاد- مشایی در صورتبندی نهایی مجلس چه وزنی دارند، چندان قابل حدس نیست.
پس در نهایت، مجلس نهم، مجلسی یکدست نخواهد بود. درست است؟
بله؛ به تعبیری مجلس آتی نیز یکدست نمیشود؛ اما از زاویه ای دیگر، یکدست است چرا که بخش اعظم آن را اقتدارگرایان تشکیل میدهند و کسانی که دغدغه دموکراسی ندارند. مجلس نهم البته همچنان تحت سیطره رهبر جمهوری اسلامی خواهد ماند. حتی تلاش شده است کسانی به مجلس راه پیدا کنند که نسبت به نمایندگان مجلس در دیگر دورهها مطیعتر باشند و خواستههای رهبری را محقق کنند. به این ترتیب کسانی که همنوا با آقای خامنهای نیستند بیش از پیش به حاشیه رانده شده و میشوند.
البته تلاش برای یکدست کردن نیروهای سیاسی درون حاکمیت، روندی است که به تعبیر میرحسین موسوی از دو دهه پیش شروع شدهاست. این روند با انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ وارد فاز دیگری شده و همچنان نیز در حال تکامل است. اما از آنجا که قدرت و منابع آن جذابیتهای زیادی دارد، شکلگیری لایههای مختلف درون جریان سیاسی حاکم نیز اجتنابناپذیر میشود. حتی آن جریانی که خود را یکدست فرض میکند باز از این قاعده مستثنی نیست. به همین خاطر مدام شاهد ریزش نیروها از بدنه حاکمیت و ظهور منتقدان جدید هستیم. البته باید بگویم که حضور نیروهای منتقد در مجلس به معنای حضور نیروهای حامی دموکراسی خواهی در ایران نیست و انتقادهای آنان الزاما به پیشبرد دموکراتیزاسیون در ایران کمک نخواهد کرد.
آیا نتیجه این انتخابات برای اصلاحطلبان میتواند اهمیتی داشته باشد؟ از دید آنان گروه خاصی در این میان هست که بر دیگر گروهها ترجیحش دهند؟
در نگاه اول شاید به نظر برسد که شکلگیری یک اقلیت پررنگ و حضور نامزدهای منتقد و مستقلتری چون علی مطهری بتواند به تحقق بخشی از خواستههای معترضان و حامیان جنبش سبز کمک کند، اما در واقع از آنجا که هیچ جریانی در مجلس وجود ندارد که دغدغه دموکراسی را داشته باشد، بعید است که حضور این منتقدان به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران کمک کند و به سختی نیز میتوان باور کرد که چنین اقلیتی شکل بگیرد. ضمن اینکه اساسا متاسفانه مجلس در جمهوری اسلامی فاقد کارویژههای پارلمان در نظامهای سیاسی دموکراتیک است.
و اقلیتی که به اسم اصلاحطلبان احتمالا به مجلس جدید راه پیدا میکنند، آیا ضعیفتر از اقلیت اصلاحطلبان در مجلس فعلی خواهد بود؟
قطعا همینطور خواهد بود. با توجه به گزارش اخیر دبیر فراکسیون اقلیت مجلس، در بهترین حالت حدود ۳ نفر از کسانی که خود را اصلاحطلب میدانند، میتوانند به مجلس راه پیدا کنند. ضمن این که برخی مثل علیرضا محجوب به صراحت اعلام میکنند که اصلاحطلب نیستند یا بعضی چون مصطفی کواکبیان میگویند که به خاطر وظیفه شرعی در انتخابات شرکت کردهاند، و به این ترتیب اینها عملا خط خود را از راهبرد اصلاحطلبان جدا کردهاند. این در حالی است که چهرههای شاخص اصلاحطلبان از سیدمحمد خاتمی گرفته تا زندانیان سیاسی جنبش سبز و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، مشارکت در این انتخابات را نفی کرده و آن را کمک به بازتولید استبداد دانستهاند. بنابراین کسانی را که در این انتخابات شرکت کردهو شریک این بازی شدهاند، دیگر نمیتوان اصلاحطلب به معنای اصیل و غالب آن دانست. آنها به نام اصلاحطلبی، پروژههای سیاسی و چشم اندازهای خود را محقق میکنند.
چنین مجلسی آیا میتواند از حقوق ملت دفاع کند یا گرهای از مشکلات کشور بگشاید؟
متاسفانه مجلس در ایران، چنان که گفته شد، فقط عنوان مجلس را بر خود دارد. ساخت قدرت در جمهوری اسلامی اکنون به گونهای است که یک جریان امنیتی، نظامی و رانتی در کنار رهبر نظام هدایت امور کشور را برعهده دارد. در چنین شرایطی مجلس حالت کاملا فرمایشی پیدا میکند. نمایندگان تنها به فرامین و علایق و ملاحظات رهبر توجه خواهند داشت و مجلس از کارویژههای تقنینی و نظارتی خود فاصله میگیرد. بنابراین از آنجا که نمایندگان مجلس، لایهها و طبقات اجتماعی در ایران را نمایندگی نمیکنند از مجلس فقط یک نام باقی میماند که هیچ شباهتی به مجلس در نظام دموکراتیک نخواهد داشت.
گمان میکنید حضور مردم پای صندوقهای رای اینبار چگونه باشد؟
تا اینجای کار در اغلب انتخابات مجلس جمهوری اسلامی، مردم حضوری پنجاه درصدی داشتهاند، اما تفاوت این انتخابات با قبلیها در این است که طبقه متوسط مدرن ایران این بار پای صندوقهای رای نمیرود. این طبقه پس از انتخابات سال ۸۸ با حاکمیت قهر کرده و اعتماد خود را نیز نسبت به روندهای مسلط در برگزاری انتخابات به کلی از دست دادهاست. از این رو میتوان گفت که این انتخابات یکی از کم رونقترین انتخاباتها در تاریخ جمهوری اسلامی باشد. اما باید توجه داشت همانقدر که این انتخابات برای مخالفین اهمیت دارد تا اثبات کنند این نظام تا چه حد دچار بحران است و مشروعیت خود را از دست داده، برای حاکمیت نیز اهمیت بسیاری دارد که نشان دهند نظام به جهت پشتوانههای مردمی همچنان مشروع است. به همین دلیل برخی شخصیتهای نظامی- امنیتی- سیاسی همراه حاکمیت سیاسی مثل محمدرضا نقدی، فرمانده ارشد بسیج و صفار هرندی، سردبیر سابق کیهان، که هر دو از نزدیکان رهبری هستند، از چند روز مانده به انتخابات اعلام کردهاند که در این انتخابات مردم حضوری حماسی خواهند داشت و امثال این ادعاها. البته چند هفته قبل، آیتالله خامنهای خود تاکید کرد که "پیشبینی میکند به حول و قوه الهی" مردم در انتخابات مجلس مشارکت پرشور و بسیار بالایی داشته باشند. وقتی رهبر نظام چنین "پیشبینی" میکند باید انتظار داشت که برگزارکنندگان انتخابات نیز از میزان بالای مشارکت خبر دهند و همه اینها البته نتیجه انتخابات را با شک و تردیدهای جدی و مضاعفی همراه میکند. البته انتخابات ۱۲ اسفند چنان که تاکید شد، از پایه و اساس در فاصله محسوس با استانداردها و لوازم انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است؛ و طبیعتا نتایج رسمی نیز به دلیل نهادهای ناسالم اجرایی و نظارتی انتخابات، غیرقابل اعتماد خواهد بود. خلاصه آن که در ۱۲ اسفند خبری از انتخابات به معنای واقعی نیست؛ بلکه چنانچه زندانیان سیاسی نیز اعلام کردهاند انتخاباتی نمایشی و فرمایشی برگزار میشود. و خود به خود مجلس برآمده از این انتخابات نیز مجلس حقیقی نخواهد بود.