آبان که کشته میداد پائیز دیگری بود
آبان که کشته می داد پائیز دیگری بود
ماهی که غم گرفته تصویر دیگری بود
آبان صدای فریاد در کوچهای که سرداد
بر شاخه درختان آواز جغد بیداد
آبان کلام اشک است بر گونهای که پاشید
در خون جوی گویا چشمها دوباره تابید
آبان ترانه میداد با دختری که میسوخت
در مرده برگها را با باد تازه میدوخت
آبان ندای نان بود وقتی که نانندارید
در سفرههای خالی حتما که جان ندارید
آبان تمام درد است وقتی که درد بارید
در آسمان بی ابر خورشید خون تراشید
آبان که در خیابان بر گوشه ای بر افتاد
در مرگ برگ و شاخه مانند سرو ایستاد
آبان که قصه ها داشت آغاز دیگری بود
فصلی که مرگ می ریخت پرواز دیگری بود
آران طالبی