آقای کروبی! میتوانید برای تغییرِ کامل قانونِ اساسی تلاش کنید؟
آقای کروبی! آیا بجای جدال بر سرقدرت، (*) میتوانید برای تغییرِ کامل قانونِ اساسی تلاش کنید؟
آقای کروبی در روزهای پایانیِ رخدادِ دیماهِ ۹۶ نامهای سرگشاده به خامنهای مینویسد که از نشرِ آن جلوگیری میکنند. ولی برخی سایت ها آن را به درج رساندند. لینک این نامه در پائین این مطلب ارائه شدهاست. این نامه به طور مشخص عملکردِ خامنهای را مورد توجه قرار میدهد که عاری از حقیقت نیست و از حقایقی سخن میگوید که کم و بیش مردم با آن آشنائی دارند. نامه گونه ی من به آقای کروبی در زیر برخی از نکاتِ نامهی وی را به خامنهای مورد توجه قرار دادهاست، با ذکر اصولی از قانون اساسیِ ایران که نشانگر ارائهی قدرت بیانتها به رهبر است با موازینِ بی چون و چرایِ اسلام. بدین معنا که این قانون به طور مشخص اصول اقتدارگرائی را فرموله کردهاست و هیچ جایی برای دموکراسی و آزادی عموم نمی گذارد. و آقای کروبی مانند همهی اصلاح گرایان این قانون را و از جمله ولایت فقیهِ آن را دربست پذیراست.
آقای کروبی!
شما اگر میخواهید عملن از جمهوریت دفاع کنید میبایست بخواهید که قانونِ اساسی به طور کلی به دور ریخته شود. و یک قانون اساسی سکولار که همهی مردم ایران را بدون استثنا و بدون هیچ تمایزی در برگیرد از طریق نمایندگانِ متکثر و واقعیِ مردم و با آزادیِ کاملِ بیان، مطبوعات و احزاب وضع شود. که در صورتِ تحققِ این امر دیگر نه جایی برای ولی فقیه باقی میماند، نه موازینِ اسلامی، و نه اگر و مگر برای آزادی های مردم. و در عین حال موازینی وضع خواهد کرد که مردم به طورِ دائم نسبت به اداره کنندگان کشور کنترل داشته باشند. و بحث و جدل با ولی فقیه و نوچه ها و عوامل و بدنهی نظامیِ گاردِ رهبری و همهی کسانی که این نظام و این سیستم را قبول دارند مطرح نخواهد بود. آیا شهامتِ چنین اقدامِ متهورانهای را دارید که مردم ایران را هرچه سریع تر از دست یک حکومتِ استبدادی نجات دهد؟ یا مردمِ قهرمان ما را نظاره خواهید کرد با تهور حماسه برانگیزشان که در رخداد دیماه ۹۶ نشان داد و با اوج گیری عقب گرد ناپذیر آن عزمِ راسخ که در آن “فاتحهی همهی شما خوانده خواهد شد”، همانگونه که آن امامِ عزیزِ شما از همان آغاز زمانی که فقط به دنبالِ “میزانِ رأی مردم” فلهای بود، اینجایش را هم خوانده بود زیرا او از ته دوزخِ حکومتِ اسلامیاش میدانست که مردم را دارد به چه جهنمی میاندازد.
آقای کروبی!
واقعن امر به شما مشتبه شدهاست که حکومت اسلامی جمهوری است؟ یاکه نمیدانید جمهوری چیست؟ یا عزم کردهاید نظام اسلامی را کماکان با نا آگاه حساب کردنِ مردم حفظ کنید همانگونه که در آغاز انقلاب با افزودن این واژهی دهان پر کن به حکومتی که مردمش میبایست تابع بی چون و چرای اوامر کتاب و پیامبر و امام و رهبرِ از خود ساخته و نوچه هایش باشند و در قانون اساسیاش هیچ جایی برای کمترین مشارکت و همفکری مردم نمی گذارد، یک کلاه بزرگ ۴۰ ساله برسرشان کنید و…….چون آقا فرموده بودند، به نقل از خودِ شما، که “از آن روز بترسید که ممکن است یکی از ‘ایام الله’ خدای نخواسته باز پیدا بشود و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه این است که فاتحهی همه ما را میخوانند”، حالا با خیزش مردمی میخواهید اسلام را نجات دهید؟ یعنی هنوز نفهمیدهاید که مردم توهمشان نسبت به همهی مظالمِ حکومتِ اسلامی، به تزویرهایش، به دروغ هایش، به دزدی هایش، به کشتارهایش، به نابلدی هایش، به آن جیبهای دراز و گشادِ حریص و ولع زدهاش، به انحصارگریهایش ریختهاست؟
در اصل ۲ قانون اساسی چنین میخوانیم: ” جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایهی ایمان به:
خدای یکتا ( لا اله الاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم و تسلیم در برابر امر او.
- وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
- معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
- عدل خدا در خلقت و تشریع.
- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
- کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خدا، که از راه:
الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط براساس کتاب و سنت و معصومین سلام الله علیهم اجمعین،
ب- استفاده ازعلوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
ج- نفی هرگونه ستمگری و ستم کشی و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.”
و این یعنی که خداوند همه کاره است. لذا ما باید خود را به او تسلیم کنیم. قوانین باید الهی باشند و ما باید به سوی خدا تکامل یابیم و امام که مردم باید با او بیعت کنند، و کرامت انسان توام با مسئولیت او در برابر خداست. خلاصه اینکه آدم ها این وسط هیچ کارهاند و میبایست خود را در بست تسلیم قوانین الهی و امامانش نمایند. و یک خواستِ قلبی و حسی و دلبخواهیِ یک فرد مذهبیِ اسلامی را در کنج دل و در کنج خانهاش به یک امر حکومتی سکتاریستیِ نژادپرستانهی فاشیستی تبدیل کرده است.
اصل ۴: “کلیهی قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی وغیر اینها باید براساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصولِ قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است.”.
این اصل نیز به دنبال اصل قبلی همهی قوانین را براساس موازین اسلامی میداند که دربالا ذکر شد و تشخیص آن نیز بر عهدهی فقهای شورای نگهبان است. یعنی ۱۶ میلیون نفر بر طبق فقه و حدیث و اصولِ دینیِ ۵ نفر روحانیِ اسلامیِ ۹۰ سالهی ۱۴ قرن پیش باید زندگی کنند. میبایست تسلیم این موازین بشوند و از خود هیچ حس و تأمل و تفکر و اراده ای نداشته باشند.
و در اصل ۱۰۷ میگوید: “رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همهی مسئولیت های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.“. یعنی که مردم اینجا همه مدادند و خبرگانی باید باشند که رهبر را انتخاب کنند. مردم کی باشند تعیین کنند چه کسی باید به آنها فرمان دهد. و دیگر اینکه رهبر ولیِ امر میشود و همهی امور زیر نظر او باید بگذرد. و مایهی وقاحت و طنز است که رهبر با سایر افراد مساوی دانسته شده است. رهبری که باید توی اطاق خواب رفتن تو را هم تعیین کند، با تویی که باید سر تسلیم به خدا و امام و رهبر و…. بدهی و جنب نمی توانی بدون اجازه بخوری مساوی هستید.
حال ببینیم وظایف و اختیارات رهبر چیست در اصل ۱۱۰:
- تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
- نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام.
- – فرمان همه پرسی.
- فرماندهی کل نیروهای مسلح.
- اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها.
- نصب و عزل و قبول استعفای:
الف- فقهای شورای نگهبان.
ب- عالیترین مقام قوهی قضائیه.
ج- رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
د- رئیس ستادمشترک.
ه- فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
و- فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی. - حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه.
- حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
- امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم. صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید، باید قبل از انتخابات به تایید شورای نگهبان و در دوره اول به تایید رهبری برسد.
- عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رای مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد نهم.
- عفو یا تخفیف مجازات محکومیت در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رئیس قوه قضائیه. رهبر میتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.”.
ملاحظه میفرمائید آقای کروبی که این قانون اساسی چگونه تمام اختیارات یک مملکت را مادام العمر به یک نفر اعطا میکند. حتی عزل و نصب رئیس جمهور منتصبی که خود او را تأیید و سپس مردم او را مثلن انتخاب کرده اند، با اوست. این قانونی است که در زمان امام عزیز شما که سنگ او را بارها در نامهی خود به سینه زدید نگاشته شده است. یعنی از همان آغاز مردم کوچکترین سهمی در ادارهی کشور نداشتند. بنابراین دعوایی که شما با خامنه ای دارید دعوای بر سر قدرت است و هرکس که در قدرت باشد به حکم قانون، او این همه اختیارات را در دست میگیرد. شما واقعن اگر مردم و نه “میزان رأی مردم” که امام شما فرمودند و چند صدایی و جمهوریت برایتان مسئله است، میبایست اصلِ ولایت فقیه را دور بریزید قبل از هرچیز. شما به خامنه ای انتقاد میکنید. با خودِ قانونِ اساسی کاری ندارید. و بارها در نامهی خود به قانون ارجاع و استناد کرده اید.
بسیار طنز است و مایهی تاسفِ همهی ما که تاکنون افسارمان دستِ حکومتی بوده است که اولن رهبرِ اسلامیِ ۱۴ قرن پیش را دارد. یعنی که خودمان کرم خاکی بوده ایم (البته کرم خاکی توی خاکش آزادی کامل داشته است)، دوم اینکه رهبر را خبرگان انتخاب میکنند. خبرگان را شورای نگهبان انتخاب میکند. و شورای نگهبان را رهبر. مجمع تشخیص صلاحیت نیز انتخابش با رهبر است. یعنی همه چیز برمیگردد به رهبر. انتخاب رئیس جمهور و نمایندگان مجلس نیز که از قبل میبایست با صلاحیت این آقایان باشد. و نمایندگان انتصابی و رئیس جمهورِ از پیش سرند شده میبایست که مسلمان شیعهی اثنی عشری باشند. به جز دوسه نفر برای کلِ یهودیان و مسیحیان در تمام ایران. طنز مسئله در اینجا نیز هست که اگر کسی به عنوان رهبر یک جامعه شناخته شود، رهبرِ هرملیتی، هرحرکتی، هرآرمانی، درپی آزمون هایی موفق از بازتابِ خواسته های مشترک آن جمع است که در یک مسیرِ طولانی به طورِ طبیعی از میان مردم سر بر میآورد. رهبر کسی نیست که انتصابش کنند، یا لاتاری نیست که از کیسهی قرعه کشی بیرون آید.
حال شما بگوئید این جمهوریتِ اسلامی در کجاست؟ بیاییم باهم معنای جمهوری را از منابع بیرون بکشیم:
“جُمهوری یا جُمهوریت نوعی حکومت است که در آن مسئولین حکومتی موروثی انتخاب نشوند، ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده شده و دوران تصدی او محدود باشد. تأکید اصلی مفهوم جمهوری بر عدم وجود منصبی دائمی برای شخص اول مملکت است. ریشهی لفظ جمهوری، اصطلاح لاتین “res publica” به معنای “امر عمومی” است که در نوشتههای لئوناردو برونی، تاریخنگار ایتالیایی به معنی نزدیک به معنی امروزی استفاده شد. “توده” و “تودهای” واژههای پارسی سره برای “جمهور” و “جمهوری” است.”.
حال شما بگوئید این جمهوری که میترسید از بین برود در حکومت اسلامی کجاست؟ رهبرش که مادام العمر است. انتخاب رهبر که از طریق خبرگان است و نه مردم. رئیس جمهور و نمایندگان هم که میبایست از طرف علما قبل از شرکت در انتخابات صلاحیشات تأیید شود. و رهبر هرزمان بخواهد هرکسی را عزل و نصب میکند. حتی در انتخابات نماینده های مؤید خود با عواملی که خود برگزیده است دست میبرد. رئیس قضائیه را او انتصاب میکند. رئیس صدا و سیما را. حلِ همهی اختلافات در هرکجا و در هر زمینه….
در هر کجای قانون اساسی که دست بگذارید بر موازین اسلام است. هرآزادی که داده شده، همراه با آن موازین اسلامی ای وضع شده است که سد محکمی است و هرگونه فردیت و آزادگی و مشارکت را دفع میکند. حتی به صراحت در قانونِ اساسی میخواهد که مردم نهی از منکر نمایند. یعنی که برای یکدیگر جاسوس باشند. به عبارتی نه فقط مردم هیچ مشارکتی و سهمی در ادارهی کشور ندارند، بلکه جهت کنترل مردم از عدول قوانین اجباریِ اسلامی مردم را به جان هم میاندازند و بین آن ها تفرقه ایجاد میکنند.
آقای کروبی!
مردم به خیابان نیامده اند که بین شما و دوستانتان و خامنه ای و هزارفامیل یکی را برگزینند. تمام شد انتخابِ مصلحت جویانهی بین بد و بدتر تا به شکلی کلِ رژیم را نفی کنند بلکه فرجی باشد و شما را اندکی به فکر اندازند. اما فهمیدند که زهی باطل. آنها دیگر هیچ کدام از شما را نمی خواهند زیرا هرکس برسرقدرت بنشیند باید این قوانین را اجرا کند. رئیس جمهور و نمایندگان مجلس و دیگر قوا میبایست سوگند به قرآن ادا کنند و سوگند تعهد به اجرای قانون اساسی قبل از شروع به انجام وظیفه. این قانونی است که برای یک اقتدارگرِ مطلق نوشته شده است و اختیاراتِ تامِ “الهی” برای او قائل شده است و نه برای مردم.
آقای کروبی!
شما اگر میخواهید عملن از جمهوریت دفاع کنید میبایست بخواهید که قانونِ اساسی به طور کلی به دور ریخته شود. و یک قانون اساسی سکولار که همهی مردم ایران را بدون استثنا و بدون هیچ تمایزی در برگیرد از طریق نمایندگانِ متکثر و واقعیِ مردم و با آزادیِ کاملِ بیان، مطبوعات و احزاب وضع شود. که در صورتِ تحققِ این امر دیگر نه جایی برای ولی فقیه باقی میماند، نه موازینِ اسلامی، و نه اگر و مگر برای آزادی های مردم. و در عین حال موازینی وضع خواهد کرد که مردم به طورِ دائم نسبت به اداره کنندگان کشور کنترل داشته باشند. و بحث و جدل با ولی فقیه و نوچه ها و عوامل و بدنهی نظامیِ گاردِ رهبری و همهی کسانی که این نظام و این سیستم را قبول دارند مطرح نخواهد بود. آیا شهامتِ چنین اقدامِ متهورانه ای را دارید که مردم ایران را هرچه سریع تر از دست یک حکومتِ استبدادی نجات دهد؟ یا مردمِ قهرمان ما را نظاره خواهید کرد با تهور حماسه برانگیزشان که در رخداد دیماه ۹۶ نشان داد و با اوج گیری عقب گرد ناپذیر آن عزمِ راسخ که در آن “فاتحهی همهی شما خوانده خواهد شد”، همانگونه که آن امامِ عزیزِ شما از همان آغاز زمانی که فقط به دنبالِ “میزانِ رأی مردم” فله ای بود، اینجایش را هم خوانده بود زیرا او از ته دوزخِ حکومتِ اسلامی اش میدانست که مردم را دارد به چه جهنمی میاندازد.
(*) نامه کروبی به خامنهای: مسئولیت وضعیت نابسامان کشور به عهدهی شماست
http://www.iran-chabar.de/news.jsp?essayId=84567
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
مهین میلانی: روزنامهنگار آزاد، نویسنده، مترجم، عکاس، گرافیست و فارغالتحصیل روزنامهنگاری و جامعهشناسی از تهران و پاریس است. در ایران با روزنامههای آدینه و دنیای سخن، جامعهی سالم، ادبیات اقلیت، شرق، و…فعالیت داشته است. در فرانسه با روزنامههای فرانسوار و لوپوان. در کانادا با نشریات لووار، جرجیا استریت، کامان گرانت، نورت شور، میراکل، شهروند بیسی، رادیو زمانه و بسیاری نشریات دیگر.
کتاب “کنسرت در پایان زمستان” از اسماعیل کاداره نویسندهای که بعد در سال ۲۰۰۵ برندهی ادبی “من بوکر پرایز” شد را از زبان فرانسه به فارسی در ایران ترجمه کرد و نشر مرکز آن را به چاپ رساند. صدها مقاله، گزارش، نقد ادبی و ترجمه به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه به چاپ رسانده است. با مجامع ادبی کانادایی و ایرانی در کانادا فعالیت های زیاد داشته و بارها برای داستان خوانی و شعر خوانی توسط آنها دعوت شده است. در سال ۲۰۰۴ به عنوان مدیر هنری فستیوال قصه خوانی ونکوور استخدام شد و چندین سال در فستیوالهای فیلم و جاز این شهر سمتهایی در بخش مطبوعات داشته است. در اولین فستیوال فیلم به زبان فارسی در ونکوور به عنوان یکی از قضات در داوری فیلمها شرکت داشت.
مهین میلانی کتاب “تهران کوه کمر شکن ” را در سال ۲۰۰۵ آغاز به نگارش کرد. نگارش آن متوقف شد تا سال ۲۰۰۹ و در سال ۲۰۱۰ اولین بار به چاپ رسید. این کتاب از طریق آن لاین به فروش میرود. به تازگی نشر زریاب افغانستان کتاب ” تهران کوه کمر شکن ” را منتشر ساخته است. مهین میلانی هم اکنون چندین مجموعهی داستان کوتاه، شعر و رمان در دست انتشار دارد.
عکاسی و گرافیک دو رشته ایست که بخشی از تحصیلات و فعالیت های حرفه ای مهین میلانی را به خود مشغول داشته و با نشریات گوناگون به عنوان طراح گرافیست و دیجیتال آرتیست و عکاس همکاری داشته است.
http://milanimahin.blogspot.ca/
http://vancouverbidar.blogspot.ca/
[email protected]
چه انتظار غریبى از یک روحانى هشتادساله بعد بیش از هشت سال حصر وزندان خانگى!
قطعن که کروبی نمی تواند تیر به پای خودش بزند. در مطلبی که نوشته شده است کاملن عیان است. لذا کسانی هستند که به این آقایان دل بسته اند و کسانی هستند که از محتوای قانون اساسی اطلاعی ندارند. می بایست این مسائل را برای آن ها مطرح کرد. هم چنین می بایست آماده شد برای یک قانون اساسی مردمی. و راه های بدست آوردنش را با توجه به امکانات، آمادگی های مردم، شیوه های هراندازه مسالمت آمیز تر پیش برد. اما این را هم بپذیریم که هیچ چیز قابل پیش بینی نیست. کما اینکه رخدادِ دیماهِ ۹۶ نشان داد که چگونه مردم صبرشان لبریز شد و ریختند توی خیابان ها. یک گاندی لازم داریم که آپارتاید را با خسارت هرچه کمتر از پا بیندازد