آنچه در یکسال گذشته بر ماهشهر و بازداشت شدگان وقایع آبان گذشت
شرح واقعه ماهشهر و نیزار پس از یکسال از نگاه مطلعان و یکی از وکلای بازداشتشدگان وقایع آبان ۹۸
[show_avatar email=1168 user_link=authorpage display=show_name avatar_size=200]شهرگان – داریوش معمار (خبرنگار آزاد): یکسال از واقعه نیزار ماهشهر گذشته، یکسال سخت برای خانواده کشته شدگان، مجروحان و محبوس شدگان آن روزها، نیزار ناحیهای مابین ماهشهر، شهرک طالقانی و در کنار شهر چمران (جراحی) است که نام محلی اش تنیده میباشد و از آبان ماه سال ۹۸ با توجه به اتفاقی که در آن رخ داد شهرت یافت.
در مورد واقعه نیزار و آن روزهای بندر ماهشهر، شهرکهای چمران (جراحی)، طالقانی، زنجیر، گاما، مدنی و شهر بندرامام خمینی مطالب متعددی نوشته شده است. همه این مطالب حول محور یک سئوال میچرخند؛
وقایع ماهشهر چرا منجر به فاجعه نیزار و کشته شدن تعدادی در این منطقه شد؟
شرح واقعه، آنچه گفته شد و آنچه واقعیت داشت
این گزارش حاصل تجربه ۲۰ سال زندگی در این منطقه (بندرماهشهر/چمران) و آشنایی با شرایط و بافت اجتماعی آن و تحقیق از مطلعان بومی، وکلاء دخیل در پروندههای آبان ۹۸ طی یکسال گذشته است.
برای فاجعهای که در ماهشهر رخ داد دلایل متعددی مطرح شده، از سوی ارگانهای خبری رسمی موضوعهای زیر به عنوان دلایل برخوردهای صورت گرفته با مردم طرح شده است:
–بسته شدن مسیر تردد شرکتهای پتروشیمی
–تلاش برای بمبگذاری و ایجاد انفجار در این شرکتها
–اقدام مسلحانه گروه الحوازیه و عناصر وابسته گروههای تجزیه طلب
اما حکایت مردم و وکلایی که بعد از واقعه پیگیر سرنوشت بازداشتشدگان بودند چیز دیگری است:
-فقر و فلاکت در بخش بزرگی از ماهشهر، شهرها و شهرکهای تابعه آن
-فاصله عمیق طبقاتی و فرهنگی در این نواحی و فشار اجتماعی
-تحقیر قومیتی و بیکاری
این عوامل با گران شدن یکشبه بنزین آتش به خرمن این جمعیت حاشیهنشین در بزرگترین شهر صنعتی کشور زد. شهری که با وجود دومین بندر بزرگ ایران و حضور بیش از ۲۰ شرکت بزرگ پتروشیمی با گردش مالی حداقل دویست هزار میلیارد تومان در سال نمیتوان حداقل امکانات رفاهی و اجتماعی را در مرکز و حاشیه آن دید.
بندر ماهشهر با جمعیتی نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر در واقع کمپ اسکان موقت بزرگی برای مدیران، صاحبان سرمایه و فعالان بندر و تجارت و اقامتگاهی غمانگیز، گرم، آلوده به انواع آلایندگیهای شیمیایی و گردوخاک برای ساکنان بومی و دائمی آن است.
جالب است بدانیم ثروت افسانهای ۲ میلیارد دلاری غلامحسین مطهری اصل مالک چندین شرکت پتروشیمی در کشور و شهرکهای معروف باستیهیلز و کلارک در لواسان تهران و هلدینگ باختر از ماهشهر تامین شده است. از شرکتهای پتروشیمی به نام نویدزرشیمی و امیرکبیر با رانت وزرا، مدیران و مسئولینی که امروز یا نیستند یا جزء شرکاء وی هستند. ماهشهر اگر برای مردم بومی و ساکنان آن جز بیکاری، فقر و فلاکت چیزی نداشته برای مطهری اصلهال هم نان داشته و هم آب.
همانطور که در گزارشهای متعدد نوشته شده این وقایع پس از گران شدن بنزین در آبان ماه در ماهشهر مانند همه نقاط کشور آغاز شد. نقطه شروع وقایع در ماهشهر در سه راهی ناحیه صنعتی به منطقه ویژه اقتصادی و کنار پمپ بنزین (در جوار شهرک طالقانی(کورهها) و زنجیر)، شهرک طالقانی و مدنی و گاما و شهرک چمران در جوار شهرک شرکتینشین خلیجفارس، با تجمع مسالمتآمیز مردم آغاز شد. اما از عصر روز ۲۵ آبان ماه شکل درگیریها در این منطقه و البته شهر بندر امام خیمنی تغییر کرد.
اینکه کدام مقام انتظامی و یا امنیتی و حراستی در این منطقه به جمعبندی رسید که این شرایط ممکن است با تئوری حمله به کارکنان شرکتهای پتروشیمی و خود این شرکتها مبدل به حادثه جبران ناپذیر شود و نیاز به برخورد شدید و فوری و تیراندازی مستقیم به سوی مردم است هنوز مشخص نیست و کسی مسئولیت آن را نپذیرفته و هیچ پرونده مستقلی نیز در نهاد قضایی برای آن گشوده نشده است.
گزارشی مختصر از سرنوشت بازداشت شدگان
روز ۲۵ آبان سه نقطه به عنوان محل اصلی درگیریها مورد توجه قرار گرفت، شهرک طالقانی، شهرک چمران و بندرامام خمینی. درگیریهای مسلحانه در شهرک طالقانی در ورودی شهر و سپس در خورد شهر پس از تیراندازی مستقیم به مردم رخ داد که منجر به کشته و زخمی شدن شدن تعداد زیادی از جمله دو نفر از نیروهای نظامی و انتظامی حاضر در صحنه شد.
اما درگیری مسلحانه در شهرک چمران در روز ۲۵ آبان ماه به منطقه نیزار( بخشی مابین ناحیه سوم دریایی جنوب و این شهر) و در مسیر تردد ماشینهای حامل کارکنان شرکتها کشیده شد که واقعه نیزار را رقم زد. درگیریهای مسلحانه در ماهشهر به مدت یک هفته تدام یافت.
طبق اطلاعات موثق از پروندههای تشکیل شده، بیش از ۳۰۰ نفر در جریان این وقایع و روزهای پس از آن بازداشت شدند و تعداد ۳۰ نفر با توجه به پروندهای تشکیل شده در شعبه دوم بازپرسی به ریاست آقای سالمی کشته شدهاند. اما تعداد کشتههای نیزار همچنان نامشخص و نامعلوم است. بنا به گفته مطلعان با در نظر گرفتن تعداد کشتههای تخمینی نیزار میتوان حاصل جمع کشتهها در این وقایع را حداکثر ۵۰ نفر دانست.
از ۳۰۰ نفر بازداشت شده در سال گذشته طی ۴۸ ساعت اول نزدیک به ۹۰ نفر با قرار کفالت و ضمانت آزاد شدهاند و حدود ۱۵۰ نفر نیز در طول یکسال گذشته آزاد و تبرئه شده یا مجازاتهای سبک گرفتهاند. حدود ۶۰ نفر از بازداشت شدگان اما هنوز یا در بازداشت هستند و یا با احکام زندان طولانی مدت روبرو شدهاند. از جمع بازداشت شدگان نیز حدود ۸۰ نفر در همان ایام به بازداشتگاه نهاد بازداشت کننده در مرکز استان خوزستان منتقل شده و مابقی در ماهشهر نگهداری شدهاند که افراد منتقل شده عمدتاً کسانی بودهاند که سوابق شرکت در اعتراضات قبلی را داشتهاند.
آمار دقیقی از تعداد زخمیشدگان این وقایع در دست نیست. اما در یک مورد کودک پانزدهسالهای به نام دانیال عساکره ساکن شهرک چمران که از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود و پدرش در بازار این شهر دست فروش میباشد، به دلیلعدم توانایی در پرداخت هزینه درمان در منزل بستری بود که با فراخوان در فضای مجازی توسط خیرین امکان عمل پا و درمان وی فراهم شد.
گفتههای شاهدان عینی یکسال پس از واقعه نیزار
افراد شاهد وقایع آن روزها امروز پس از یکسال در گفتگو با نگارنده همچنان با لحنی ناباورانه در خصوص آنچه رخ داد صحبت میکنند.
حمیدرضا اصالتاً بچه سردشت زیدون است اما بیش از ۳۰ سال است با خانوادهاش ساکن ماهشهر قدیم هستند او میگوید:
در ماهشهر چند روز که از درگیریها گذشت تازه فضا امنیتی شد، مامورها دنبال گرفتن کسانی بودند که شیشههای بانکها و ساختمانهای دولتی را شکسته بودند، خصوصا لباس شخصیها زیاد بودند. خیلیها را گرفتند و بردند اهواز، از دوستان نزدیک خودم هم چند نفری را بردند که یک نفر هنوز آزاد نشده، اما خانوادهاش نمیخواهند حرف بزنند.
احمد ساکن شهرک چمران یا همان جراحی سابق است. او پدرش سابقاً کارگر پتروشیمی بندرامام خمینی بوده و در خصوص آن روزها میگوید:
شدت درگیریهای بین مردم و نظامیان در شهر چمران و شهرک طالقانی بود که در آنها نظامیها با دوشیکا و سلاح گرم وارد این دو منطقه شدند و با تیراندازی موجب کشته شدن تعدادی از جوانان شدند. اصلا اینطور هم نبود که این جوانها بخواهند به کسی آسیب بزنند یا مسلح باشند. در جراحی همه همدیگر را میشناسند شعر کوچک است و اصلا وقتی به مردم شکلیک شد و جوانها کشته شدند مردم عصبانی شدند.
احمد در ادامه میگوید:
در بین کشته و زخمیشدههای شهرک طالقانی جوانان زیر ۲۰ سال بودند که در جمع معترضین بودند و در درگیری مسلحانه با نظامیان جان خود را از دست دادند.
جبار هم ساکن کورههاست مردی پنجاهساله است که میگوید از طریق کار آزاد و کار موقت در شرکتهای پتروشیمی امرار معاش میکند و جد و آبادش ساکن همین منطقه بودهاند او در خصوص آن روزها شرح داد:
فضای شهر به قدری امنیتی بود که نظامیان با رصد منازل مردم از نقاط مرتفع سعی در دستگیری سریع معترضین داشتند و روزانه دهها جوان را دستگیر میکردند، بعضا از این جوانها هنوز آزاد نشدهاند. اجساد معترضین به خانوادهها تحویل نمیشد و غرامت برای تخریب اموال عمومی از خانواده کشتهشدهها میخواستند که سید سلمان هاشمی امام جمعه شهرک طالقانی با گرو گذاشتن عمامهاش تنها توانست اجساد را به مردمی که به شدت از طبقه محروم و فقیر شهر هستند تحویل دهد.
میعاد کارمند پتروشیمی است، مهندس است و نزدیک ۱۳ سال است در شهرک خلیج فارس زندگی میکند. وی اصالتاً بهبهانی است و از طریق آزمون استخدامی جذب شرکتها شده، در روز حادثه برای خرید به بازار شهرک جرایح (چمران) رفته بوده و خود شاهد بخشی از وقایع شده و شرح داده:
رفته بودم ماهی بخرم، درگیری مسلحانه بین مردم و نظامیها در شهر چمران داخل شهر نبود و عمده درگیری در ورودی شهر چمران کنار باشگاه اسب دوانی و سالن ورزشی در نیزارها رخ داد، البته در خود شهر هم درگیری بود اما آنطور نبود به خصوص در روز اول، دوستم در جراحی گفت که کشتهها در نیزار زمانی بود که تسلیم شده بودند و غافلگیرانه بدون هیچ مقاومتی تیرباران شدند. یعنی نیزار فاجعه بود همه ما بخاطرش گریه کردیم. هرچند نگران هم بودیم در طول یک هفته که نکند آنطور که شایعه شده بود به اتوبوس کارکنان حمله کنند، یا مثلاً برای خانوادههایمان، یا برای شرکتهای پتروشیمی اتفاق بیافتد. همه چیز مثل جنگ بود، تانک و نظامیها و صدای مداوم تیراندازی واقعا همه را ترسانده بود.
از او پرسیدم چرا نگران اتفاق در شرکتها بودند، وی در این خصوص توضیح داد:
این شرکتها مثل بمب هستند، یک انفجار کوچک میتواند فاجعهای درست کند که موجب انفجار چند مخزن مواد شیمیایی شود و هزاران نفر را تا شعاع چند کیلومتری در لحظه از بین ببرد. راستش اگر واقعا این آدمها قرار بود که در این شرکتها کار خرابکارانه انجام بدهند، خیلی اوضاع بهم میریخت و آدمهای بیگناه زیادی کشته میشدند.
میعاد در ادامه گفت:
تا چند روز بعد از درگیری بوی نامطبوعی از اجساد نیزار تمام شهر را گرفته بود و خانوادهها اجازه نداشتند اجساد فرزندان خود را تحویل بگیرند. خیلی جو شهر ناراحت کننده بود و هنوز هم کسی در مورد نیزار علنی صحبت نمیکند و یک داستانی است که شبها در مهمانیها و دور همیها مردم در موردش حرف میزنند، آن هم نه با همه.
همچنین طبق نظر وی در بین کشتهشدگان آن وقایع تعدادی زن و کودک بوده که در آن روزها عابر پیادهای بودند که قصد انجام کار روزمره خود داشتند و در درگیریهای آبان ماه بندرماهشهر قربانی شدند.
نظر مسئولان از صحبت استاندار تا حضور فرمانده سپاه پاسداران در ماهشهر
هفت ماه بعد از وقایع استاندر خوزستان نخستین مقام رسمی بود که کل واقعه نیزار ماهشهر را از اساس جعلی خواند، او که سابقه مدیریت در بخش درمان شهر ماهشهر را هم در پرونده کاریاش دارد و با این منطقه آشناست وجود چنین مکان و حادثهای را کتمان کرد.
این کتمان با وجود آن بود که خود وی دو هفته پس از درگیریها در ماهشهر صراحتاً گفته بود این حوادث رخداده است و همچنین صدا و سیما نیز در گزارشی با عنوان. اما حضور خبرنگاران رسانههایی مانند تسنیم و فارس از تهران در شهرک طالقانی و رجایی و چمران و انتشار گزارهای تصویری ایشان از این واقعه خلاف این موضوع را روشن کرد. واقعه نیزار و درگیریهای ماهشهر رخ داده بودند.
فیلمهای متعدد از حضور ادوات نظامی سنگین در منطقه نیز روشنگر این موضوع بود. همینطور حضور چهرههای سرشناس نظامی به خصوص فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و سردار سلامی فرمانده سپاه برای کلنگ زنی طرحهای عمرانی، اهداء جهیزیه به خانوادههای فقیر و دلجویی از مردم و آسیب دیدگان وقایع در ماهشهر روشنگر اهمیت موضوع و عمق واقعه بود.
آنچه در پس این سفرها روشن شد این بود که شدت برخورد با مردم به جای مدیریت برخورد، در این مناطق عامل اصلی رخ داد فاجعه انسانی شد که بدون تردید در آینده جزئیات بیشتری از آن روشن خواهد شد.
صحبت ایمان سلیمانی وکیل تعدادی از بازداشتشدگان در مورد وقایع ماهشهر
ایمان سلیمانی یکی از قدیمیترین وکلای ماهشهر که در زمان وقایع آبان ماه در این شهر بوده و در ادامه وکالت تعدادی از بازداشت شدگان را به صورت رایگان پذیرفته است در مورد آن روزها و حوادث پس از آن و سرنوشت بازداشت شدگان گفت:
در خصوص بازداشت شدگان مسئله اولی که با آن روبرو شدیم این بود که کیفرخواستها علیه ایشان همه کپیپیست و یک شکل تهیه شده بود که همین روند ناسالمی را از ابتدا ایجاد کرد. یعنی نمیشد تشخیص داد که هر متهم دقیقاً به چه جرمی و چه دلیلی بازداشت شده است. او اشاره میکند که نهاد بازداشت کننده هر کاری که دلش میخواست با متهمان انجام میداد و بازپرس پرونده هم حق دخالت نداشت، مثلاً تقاضا میکردند بازداشت موقت تمدید شود و با وجود نبود دلایل روشن این بازداشتها تمدید میشد.
او میگوید:
در دو روز اول فقط مردم برای اعتراض در مناطق مختلف مینشستند و رفتارشان مسالمتآمیز بود و معترض به وضعیت بودند. اما بعد از ورود دستگاههای مربوطه در شهرک طالقاتی و خیابان شریفی ماهشهر قدیم، چمران و نواحی فقیرنشین و تحریک مردم با زدن گاز اشکآور و تیراندازی و باتوجه به بافت اجتماعی منطقه که اکثر خانوادهها اسلحه دارند، مردم برای دفاع از خود ابتدا با سنگ مقابله کردند و با دیدن کشته شدن نزدیکانشان و تانک و دوشکا سپس با اسلحه سعی کردند دفاع کنند، در واقع عامل اصلی این وقایع برخوردهایی بود که با مردم شد.
آقای سلیمانی در خصوص وقایع شهرک چمران توضیح داد:
کارآموز دفتر وکالتم در ماهشهر که ساکن شهرک چمران (جراحی) است و چند روز به دلیل آن وقایع نتوانست در دفتر حاضر شود میگفت ما میدیدیم مردم از ترس نمیتوانند از خانه خارج شوند و همسایههای ما را میکشتند.
بعد از محاصره کامل مردم شهرک طالقانی، زنجیر و چمران و تمام شدن فشنگ مردمی که از خود دفاع میکردند، فقط در شهرک طالقانی ۱۳۰ نفر در ۴۸ ساعت اول بازداشت شدند. که از این تعداد ۱۰۰ نفر در ماهشهر نگهداری شدند و ۳۰ نفر مانند آقایان نادر ریحانی، محمره، حمید قبیشاوی، بحری و افراد دیگر که در اعتراضهای قبلی هم سوابقی داشتند به اهواز اعزام شدند.
او در ادامه میگوید:
در جمعبندی چیزی که خودم با قضات صحبت کردم و درک کردم و در شعبه دوم بازپرسی که مختص این حوادث در ماهشهر تشکیل شد و رئیس آن آقای سالمی بودند رخ داد، حدود ۳۰۰ نفر را جلب کردند و برایشان پرونده تشکیل دادند که برای مثال از ۱۳۰ نفر بازداشت شده در شهرک طالقانی که منطقهای فوقالعاده فقیرنشین است، با تلاش بازپرس پرونده و پادرمیانی شیوخ و وکلا و روحانی منطقه سید سلمان موسوی ۹۲ نفر در همان هفته اول با قید کفالت و ضمانت آزاد شدند. تعدادی هم طی چند ماه با تکمیل پرونده در ماههای بعد آزاد شدند.
در میان بازداشت شدگان فردی به نام نادر آلبوغبیش معروف به ریحانی بود که من وکیلش بودم و در اعتراضهای سال ۹۶ هم دستگیر شده بود و محکومیت داشت اما در این اعتراضهای آبان۹۸ او اصلا در منطقه نبود و به دلیل سوابقی که از وی داشتند، برایش پروندهسازی در ۱۵ برگ شده بود و در این پروندهسازی به مسائلی اشاره شده بود که اساساً وجود و اساساً تقلب شده بود و قصد دادن حبس به فردی بود که واقعا بیگناه بود، اینها برای فریب قاضی رفته بودند از پرونده سال ۹۶ وی صفحاتی را کپی کرده بودند و از فوتبال عربستان تا مسائل غریب دیگر را در پرونده جدید او آورده بودند که در نهایت پرونده قطور ۸۰۰ صفحهای شده بود، اما با پیگیری و تلاشی که انجام شد و دفاعیات، با وجود اصرار نهاد تشکیل دهنده پرونده؛ هفته گذشته بازپرس ایشان آقای پژوهان وی را تبرئه کرد.
در این بین حدود ۶۰ نفر باوجود همه تلاش وکلا در زندان ماندهاند و تا امروز پروندههایشان باز است، عدهای به دلیل سوابق قبلی و عدهای هم متهم هستند که همکاری با خلق عرب و گروهک الحوازیه و تجزیه طلب در ارتباط هستند. اینها در این پرونده سال ۹۸ چیزی علیهشان وجود ندارد ولی مطالبی در کیفر خواست ایشان درج شده است که تعجب برانگیز است و اینها را یا با ضمانت آزاد کردهاند و از این تعداد که پرونده جاری دارند حدود ۱۵ نفر هنوز در زندان هستند و بین ایشان حمید غبیشاوی ۵ سال حبس قطعی گرفته است، میلاد بحری هم ۵ سال حبس گرفته است.
ایمان سلیمانی همچنین از مشکلاتی که برای بازپرس شعبه تشکیل شده برای وقایع آبان ماه و مشکلات خودش با تهدید و احضارهای متعدد گفت و اینکه وکلای دیگر درگیر این پروندهها ترجیح دادهاند سکوت کنند و اینکه آقای قمی که به نمایندگی از بیت رهبری در زمان وقایع پیش مردم آمد و با ایشان صحبت کرد، بعد از ترک منطقه دیگر جواب تلفن و پیگیری مردم را نداد.
در پایان
وقایع ماهشهر و نیزار در آبان ماه ۹۸ برگی مهم از تاریخ فقر و محرومیت در ثروتمندترین استان کشور و غنیترین شهر این استان است. شهری که با وجود دومین بندر بزرگ ایران و انبوه شرکتهای بزرگ صنعتی تنها اخیار مدیران پروازی، دزدی و اختلاس و سوء استفادههای مالی و زد و بند و تبانی از آن به گوش میرسد که نتیجهاش وخیمتر شدن اوضاع مردم و برخورداری مدیران و تجار پروازی و پاره وقت در این منطقه است.