آنچه نمیبینم از دهان تو زیباست
شعری از سریا داودی حموله
اگر دستی مشت شود
دنیا
به شکل من تغییر می کند
دیواری از گوشه های خودم کم کرده ام
آنچه نمی بینم
از دهان تو زیباست
سرخ ها سپید شدند
تا هر آنچه نام ندارد
به آغاز خود برگردد
آخرین شکل اسبی که در تو هست
رهایم نمی کند
به هر طرف نگاه می کنم
باد
بر دوش باد است
جای ام را با تو عوض می کنم
تکه هایی از من به تو برمی گردد
چه فرق می کند
سریا باشم
یا پرنده ای در برابر باد؟
خود را به خواب من بزنی
خواهی دید
هیچ کلاغی
تکرار من نیست
به نامی که از تو دارم
بنفش را بر می دارم
ضمیری که از سایه ام کوچکتر است
روی صورت ات پخش می شود
خواهر تاریک ماه خواهم ماند
تا آیینه شکل من شود
تنها یک زن زیبا می تواند
تنهایی ام را جا به جا کند
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سریا داودی حموله شاعر، نویسنده و محقق کارنامهای از شعر، نقد و پژوهشهای مردم شناسی دارد. از مجموعههای چاپ شدهی شعرسپید، «اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف میزنم! آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود! نان ونمک میان گیسوان تهمینه، از عصای شکستهی نیچه تا عصر مچالهی لورکا، من ما بودم با دو فاعل اضافی، سِرنادهای میترائیک، همهی کلمات در میدان ونک پیاده میشوند! در هرکلمهای آفتاب پنهان است! خلیجی که از هر طرف خاورمیانه است! ادامهی زنی که پلاک خانه را گوشواره کرده است! بادها با حرف میم شروع میشوند!…» و همچنین در حوزهی نقد ادبی تاکنون دو جلد از «آنتولوژی شعر شاعران معاصر، کلمات بیش ازآدمی رنج میبرند!»، و یک جلد آنتولوژی شعر شاعران خوزستان به نام بافتارهای منفرد! و هم چنین « آنتولوژی شعر شاعران اقلیمی، بافتار و ساختار ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است. البته در زمینهی پژوهش و تحقیقات مردم شناسی، سه گانههای «دانشنامه قوم بختیاری، موسیقی قوم بختیاری و ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است.