Advertisement

Select Page

آنکارا و ریاض با آتش بازی می کنند

آنکارا و ریاض با آتش بازی می کنند

با پیشروی ارتش سوریه به کمک حملات هوایی روسیه و حمایت متحدین ایرانی – حزب الله لبنان به سمت شمال شهر تاریخی “حلب” بار دیگر امواج خبری و عکس العمل رهبران سیاسی منطقه و قدرت های بین المللی سراسیمه در یک حالت تهاجمی و هشدارگونه قرار گرفت. این رویه در طول تمام سال های جنگ داخلی سوریه به یک روند معمول و قابل پیش بینی تبدیل شده است و در حوادث جاری نیز واکنش به پیروزی های دولت دمشق نشان می دهد که بر هم خوردن تعادل بازی و توازن قوا به نفع رژیم “بشار اسد” به دلیل نقض منافع راهبردی محور گروه های مسلح مخالف و متحدین منطقه یی – بین المللی آنان موجب آشفتگی سیاسی – نظامی در بین این گروهبندی شده است. در حالی که پنج سال از بحران سوریه می گذرد و همه روزه جنگ و نبرد در میدان های عملیاتی ادامه داشته است به تجربه اثبات گردیده که هر بار معادلات میدانی به نفع دولت سوریه سمت می گیرد یک وضعیت آنارشی و “رانشی” در طیف مقابل به وقوع می پیوندد که ناشی از خواست ادامه وضعیت موجود به هر بهایی در میان مخالفان و متحدین خارجی آنان بوده است. این وضعیت نشان می دهد که تداوم میدان جنگی در سوریه برای مخالفان مسلح، تروریست های جهادی، حامیان منطقه یی و ائتلاف ضدتروریستی به رهبری آمریکا، نه تنها وضعیت نامطلوب قلمداد نمی شود که حتی تغییر در معادلات نظامی – سیاسی نیز یک “تهدید ژئوپلتیک” محسوب می شود. به همین دلیل پاسخ به این سوال کلیدی که چرا هم اکنون با پیشروی ارتش سوریه به سوی حلب و تصرف مواضع نظامی در حوزه سرزمینی یک دولت مستقل باید این چنین همه ی مخالفان داخلی و خارجی دمشق را برآشفته و دستپاچه کند، همان “جعبه پاندورایی” است که باز کردن آن می تواند بسیاری از معماهای موجود را حل کند.

از آنجا که در بحران سوریه معادلات موجود از قالب نبرد بین دولت مرکزی و مخالفان نظام حاکم به عرصه یک “جنگ نیابتی” در بین قدرت های منطقه یی و رقابت ژئوپلتیک در حوزه نظم جهانی بین غرب و روسیه ارتقا یافته است، هرگونه تغییر معادلات در میدان عملیاتی لاجرم منافع کلان و چینش های ژئوپلتیک در منطقه و جهان را تحت تاثیر قرار می دهد. ظاهرا تاریخ به مرحله یی از دوران گذار خود وارد شده است که در این بزنگاه آنارشیک، میدان های جنگ در سوریه تبدیل به ورق های این کتاب گردیده و هر بازیگری برای کسب منافع و تعیین جایگاه خود در این برهه تاریخی “سیاه مشق های” خود را باید در سرزمین سوخته سوریه و در شلتاقی از خون بنویسد. آنانی که امروز از پیشروی ارتش سوریه به سمت شمال حلب سخت برآشفته شده اند دقیقا همان کسانی می باشند که قبل از دخالت روسیه به صراحت و روشنی بر نقش دخالت گرایانه خود در موفقیت های مخالفان مسلح اسد برای تسخیر شهرها و رویای رسیدن به پشت دروازه های دمشق، هر روز از پیروزی نهایی سخن گفته و حتی خبر از سوخت گیری هواپیمای اسد برای فرار از کشور خبر می دادند. زمانی که بسیاری از این متحدین در محور غربی بی خیال گروه های تروریست بودند و حتی ظهور هیولای “داعش” را به این بهانه که اسد و متحدین وی برای فرافکنی و انحراف در مبارزه مخالفان، این داستان ها را ساخته است اولین تلنگر با بریدن سر “جیمز فولی” خبرنگار آمریکایی، افکار عمومی و بسیاری از رهبران غربی را از خواب خوش بیدار کرد و سریال سرهای بریده بعدی “کابوس” تروریسم بنیادگرا در سوریه و سپس عراق را ظاهرا به اولویت اول بروکسل – واشینگتن تبدیل کرد. هم زمان مقاومت تحسین برانگیز دختران و پسران جوان کرد در کانتون “کوبانی” علیه داعش و هم رزمانشان در کانتون های “جزیره” و “افرین” علیه این گروه و دیگر گروه های تروریستی چون “جبهه النصره” و “لوای التوحید” که ارتباط سازمانی نزدیکی با ائتلاف های بزرگتری چون “جبهه اسلامی”، “جیش الاسلام” و “احرار الشام” داشتند، موجب شد تا نگاه جدیدی به جایگاه تروریسم بنیادگرای سنی در بحران سوریه شکل بگیرد. در حالی که دولت ها و رهبران ترکیه، عربستان و قطر به صورت مستقیم و غیرمستقیم از این گروه های تروریست حمایت کرده و حتی به عنوان متحد و طرف معامله آنان در جنگ و قاچاق نفت، اسلحه، ترانزیت جهادگرایان و ساپورت مالی نقش داشتند، در این مقطع کنونی به نظر می رسید که طرف غربی به عمق جنایتی که به نام مخالفت با دیکتاتور جا زده شده بود بیشتر واقف شده و تا حدودی در سیاست قبلی خود دست به بازنگری زده است.

عکس العمل های شتاب زده رهبران ترکیه و عربستان نسبت به پیشروی ارتش سوریه به سوی حلب به خوبی نشان می دهد که منطقه در آستانه یک ماجراجویی خطرناک قرار گرفته که اگر واشینگتن و بروکسل نقش بازدارنده خود را به خوبی ایفاء نکنند، می تواند به یک جنگ منطقه یی تبدیل شود. آمادگی نظامی ارتش ترکیه در پشت مرزهای سوریه و اعلان رسمی رهبران عربستان و بحرین برای اعزام نیروی نظامی به این کشور به بهانه مبارزه با داعش در شرایطی که منطقه بیش از هر زمانی بر لبه تیغ یک جنگ بزرگ فرقه یی قرار گرفته است، بسیار هشدار دهنده است. این خطر از این جهت قابل اهمیت است که این کشورها در زمان قدر قدرتی داعش و زمانی که یک روزه “موصل”، “رقه”، “تکریت”، “فلوجه” و “رمادی” در سوریه و عراق را اشغال می کرد، هرگز هیچ تمایلی برای جنگ با این گروه تروریست را بروز نداده و این بار تنها به دلیل پیروزی های ارتش سوریه علیه مخالفان مسلح و شکست های پی در پی داعش و دیگر گروه های تروریست جهادی در این دو کشور به زبان آورده می شود. از یک طرف برای ترکیه مبارزه با کردهای “روژاوا”، دولت اسد و تسویه حساب با روسیه در اولویت قرار دارد و برای عربستان نیز دغدغه اصلی مبارزه با موقعیت جدید ایران، دولت اسد و حذف مخالفان سیاسی سکولار سوری در اولویت قرار دارد و برای هر دو کشور داعش نه تنها خطر محسوب نمی شود که بنا بر شواهد و اسناد معتبر حتی در تصویر یک متحد و کارت بازی به کار گرفته می شود. متاسفانه با اینکه در طول چند ماه گذشته سیاست واشینگتن و اروپا تا حدود زیادی نسبت به بحران سوریه تغییر کرده است و در بین بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران غربی این ذهنیت درست شکل گرفته که آنکارا – ریاض متحدین پشت پرده تروریسم جهادی می باشند، اما به دلایل سیاسی، اقتصادی و ژئوپلتیک هنوز به نظر نمی رسد که زمان شفافیت در سیاست و تمکین به منطق سیاسی جهت سرکوب بنیادگرایی تروریستی فرا رسیده باشد. با توجه به واکنش قاطع روسیه و دیگر متحدین دمشق در برخورد با تهاجم خارجی و دخالت نظامی محور ترکیه – عربستان در معادلات سوریه و رصد اقدامات آنان در به شکست کشاندن نشست “صلح ژنو” هم اینک زمان آن فرا رسیده است که واشینگتن و اتحادیه اروپایی به واسطه نفوذ خود بر این کشورها افسار اسب و شتر رمیده را بکشند و مانع از بروز یک فاجعه شوند.      ۱۷/۱۱/۹۴                                                    اردشیر زارعی قنواتی

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights