انسان زن متولد نمی شود بلکه تبدیل به زن می شود
وقتی که نیمی از بشر از چرخهی بردگیِ نیمی دیگر رها شد و همراه با آن سیستم دروغ و ستم نیز از بین رفت همه پی خواهند برد که مفهوم حقیقی رابطهی زن و مرد چه مزیتی نسبت به تفاوت نابرابر زنان و مردان در وضعیت کنونی دارد…
«سیمین دوبوار»
کل تحقیقاتی که سیمین دوبوار در کتاب جنس دوم جمعآوری کرده، اکثراً مربوط به جامعهی فرانسه میباشد که فرایند “زن شدگی” را نشان میدهد. انسان برای حضور در دنیا و حتی تعیین جنسیت خود دخالتی نداشته و تصمیمی درین مورد نمیتوانسته بگیرد ولی شرایط عمومی و اختصاصی درجوامع مختلف این فرایند “زن شدگی” را با نسبتهای متفاوتی به زنان تحمیل میکند.
در کتاب جنس دوم انگار معضلات تمام زنان دنیا به تصویر کشیده شده است و علیرغم پیشرفتهای اقتصادی، فرهنگی، و آموزشی کماکان مراتب مختلفی از ظلم برعلیه زنان جاریاست و شدت و ضعف این قضیه جنبههای تاریخی مسالهی زنان را نشان میدهد.
چنانکه در جوامع غربی به دلیل رشد سرمایهداری و حتی در مواقعی به دلیل نیازهای مبرم جامعه برای کار زنان باعث آزادیهای اجتماعی و حقوق برابر برای زنان شده است. در نتیجه به دلیل هم زمان شدن مبارزات زنان، به این خواستهها شتاب بیشتری داده شده است .
در مقاطعی مثل حق رای زنان انگلیسی در جنگ جهانی اول به دلیل اعزام مردان به جبهههای جنگ و نیاز اقتصادی انگلستان برای پشتیبانی اقتصادی و تولیدی باعث رشد حقوق زنان و قانونی شدن حق رای آنها شد، یا مبارزات زنان چپ اروپایی عملا حقوق متساوی را در جامعهی شوروی سابق از نظر قانونی به وجود آورد .
در کشورهای جهان سوم و عقب افتادهی اقتصادی و فرهنگی هنوز معضل زنان پابرجاست، و به حقوق اولیهی خود نیز نائل نشدهاند. حضور در عرصهی کار برایشان تنگ شده و مذموم شناخته میشود و شغلهایی یا تحصیلاتی صرفاً مردانه محسوب میشوند که ناشی از دیدگاه سنتی و دینی این جوامع میباشد.
عدم امکان انتخاب برای رهبری، ریاست جمهوری، و مدیریتهای کلان در این جوامع به تحقیر موقعیت زن اذعان دارد و در مورد حقوق اولیه یی مثل ارث مساوی با پسر، یا دیه نصف مرد و تعلق حضانت و نگهداری فرزندان برای مرد، که فشار مضاعف روانی و روحی برای زنان محسوب میشود و نبود حقوقی برای کارِ خانه به مفهوم استفادهی مساوی از انباشت سرمایه در مدت ازدواج و و و. . . همگی ظلمی غیر انسانی و مضاعف بر زن است.
در شرایطی اینچنین تولید و باز تولید “زن شدگی”به مفهوم ادامهی متقابل قدرت مردانگی و مردسالاری تاریخی است، چه به صورت تسلط بر خانواده و مالکیت و حتی مالکیت زن که بصورت قانونی هم در آمده است و عامل ابراز میشود …
متاسفانه در چنین اجتماعی تفسیر و توجیه جای حقوق برابر را گرفته و از طریق خود زنانِ “جنس دوم” شده استفاده میشود، به طوری که این توجیهات جنبههای عمومی، اخلاقی، عرفی و قانونی را پر کرده است و عامل بسیاری از عقب نگهداشته شدن زنان همین جنبههای تفسیر و توجیهات روشنفکرانه است، وقتی انسان حتی در زبان مترادف “مرد” گرفته شده است زنان انگار از حوزهی انسانیت هم خارج شده است، در زبان انگلیسی” human ” مترادف انسان شده است و “huwoman” نداریم و در عربی واژه “الانسان” به طائفهی نسوان اطلاق نمیشود .
جملهی فریبندهی معروف اکثر مردان که می گویند: “هرچه داریم برای زن و فرزندانمان است “در عمل پشتوانه قانونی لازم را ندارد و موقع اختلاف و استقلال و ثبت قانونی حتی مقداری از مالکیت مشترک زندگی مردان “درد زایمانی” شدیدتر از زایمان زنان میگیرند و هزاران توجیه برایش آورده میشود، و زن را در همان مقدار مهریهی معهود و از ارزش افتاده نگه میدارند.
زمانی که “جنس دوم” با مهریه انگار قیمت اجتماعیش متعادل میشود، یا حتی زن فروخته میشود – رسمی که هنوز جریان دارد – کالاشدگی زن آشکار میشود .
در ایران علاوه بر آگاهی زنان، مبارزات عمومی فراوانی در سطحی گسترده برای احقاق حق مساوی در عرصههای اقتصادی، آموزشی، ورزشی و مخصوصاً حقوقی در جریان است. حضور زنان معروفی در عرصهی علم و حقوق و مبارزات مدنی موید این موضوع است که با بازداشت و تحمل زندانهای بلند مدت راهی سخت را برای آیندگان میگشایند و الگوی مناسبی برای نسل جدید زنان ایرانی و حتی منطقه شدهاند.
اینک بشریت به سمت تساوی عملی وحقوقی برای زن و مرد پیش می رود، سنجش عدالت و آزادی و برابری حقوق بشری با مسالهی حقوق زنان گرهخورده است. آنجا که توجیهاتی برای لغو این حقوق جریان پیدا کند در اصل حقوق بشر را نشانه گرفته است و زن را می خواهد از “انسان” به “جنس دوم” تنزل دهد و مطمئنا این فرایند تا گسسته نشود مردان نیز به “انسان”ی آزاد تبدیل نمیشوند تا یک رابطهی انسانی بین زن و مرد ایجاد شود…