ایران و چالشهای منطقهای پیشرو اقتصاد
از زمان فروپاشی عثمانی و استقلال شیخنشینها و امیرنشینهای منطقه خلیجفارس که مدتها کارگزار حکومت ایران در منطقه بهشمار میرفتند، اعراب بهطور کلی و بهویژه حکام مناطق عربنشین «ایرانعجم» را همچون خاری در چشم میپنداشتند و بنابراین چه حکام سرسپرده عرب و چه بهاصطلاح رهبران ملیگرای عرب که پرچم «پان عربیسم» را بهدوش میکشیدند با دولتهای وقت ایران دلخوشی نداشتهاند.
سیاستهایشاه نیز که عمدتا بر حفظ منافع غرب در منطقه بود این خصومت دیرینه را دامن میزد اما بههرحال یک واقعیت انکارناپذیر رقیب یا دشمن بالقوهای بهنام «اعراب بادیهنشین امیرنشین» در حولوحوش کشور قرار داشت. از طرف دیگر دولت عثمانی سابق و ترکیه بعدی یکی از علل فروپاشی خود را همداستانی ایرانیها با جبهه غرب در دو جنگ اول و دوم میدانستند و به همین علت زمامداران ترکیه نیز دلخوشی از قدرتمندی ایران نداشتهاند. کشور پاکستان که تاریخ آن حداکثر به یکصد سال اخیر بازمیگردد و خود بخشی از خاک پهناور هندوستان محسوب میشده در راستای حفظ منافع ملی و مرزی خود از مدتها پیش چشم طمع به افغانستان و بخشهایی از شرق خاک ایران داشته که وجود یک دولت مقتدر و قدرتمند در ایران این چشم حریص را کور کرده بود. نگاهی واقعبینانه به تاریخ کشور بهویژه از اواخر دوران نکبتبار قاجار (که متاسفانه اخیرا گروهیدرصدد آرایش چهره کریه ذات اقدس همایونی ناصرالدینشاه برآمدهاند) تاخت و تاز به سرحدات مرزی کشور شدت یافت بهطوری که بخشهای زرین شمالی آن به علت بیعرضگی، زنبارگی و برقراری نظام شبانی عشیری به زیر سلطه تزارها رفت و گوشهای از بخش جنوبی (بحرین و…) و تکهای از بخش شمال شرقی (افغانستان) نیز به یغما رفت اما با همه این اوصاف آنچه در سالهای ۱۹۷۰ به بعد در منطقه روی داد چه در اشتراک با منافع سرمایهداری جهانی و چه در بلند پروازیهای رژیم گذشته، حکایت از حضور قدرتمند ایران در مراودات سیاسی خلیجفارس و حتی اقیانوس هند دارد. نگاهی به بعضی از کتابهای خاطرات صاحبمنصبان رژیم گذشته حاکی از نکاتی است که داعیه برتری ایران در منطقه را به اثبات میرساند.
در این میان دولت فخیمه انگلستان که همه سرزمینهای امیرنشین عربی استقلال خود را مدیون کرامت او میدانستند با همداستانی آناندرصدد بوده و هستند که شأن و منزلت ایران به یک جایگاه منطقهای بینالمللی افزایش نیابد که بیشک همسایگی روسها نیز در این میان مزید بر علت بوده است. بررسی وقایع نیم قرن اخیر نشان میدهد که اختلافات درونی کشورها و امیرنشینهای عربی منطقه (که جز سرمایهگذاریهای کلان هیچوجه تشابهی با دولتهای مدرن ندارند)، بیشمار بوده بهطوری که حکام کشورهای خلیجفارس، شاه را به عنوان «عموی بزرگ» یاد میکردهاند و جهت رفع اختلافات به وی مراجعه میکردند (نگاه کنید به کتاب خاطرات امیر اسدالله اعلم). شاه نیز براساس منافع ویژه منطقهای خود کوشش داشته تا از این بازی استفاده کامل کند. حمله عراق به ایران که در واقع «سناریوی همگانی اعراب خلیج همیشه فارس» علیه ایرانیها بود پس از هشت سال مقاومت درهم شکست و اسطوره قهرمانان عربی نیز سالها بعد در سردابهای جنگی آمریکا به مرگ محکوم یا بهدست تکفیریهای خودساخته کشته شدند. حضور روسیه در مجاورت آبهای خلیجفارس و دسترسی آنها به اقیانوس هند از طریق ایران، آمریکا را در یک پلاتفرم نانوشته با ایران دارای منافع مشترک کرده بهطوری که سرانجام پس از دو دهه کشمکش دولت آمریکا برای درهم کوبیدن حکومت یاغی طالبان و حکومت فاشیست صدام عملا حمایت لفظی و عملی ایران را در قالب بیطرفی محض به دست آورد و توانست دو دشمن دیرینه منافع ملی کشور ایران را از صحنه روزگار محو کند. امری که بیشک ایرانیها از آن بهخوبی استقبال کردند. اما اینک در سال ۲۰۱۳ موضوع انرژی هستهای در ایران که بهشدت از طرف ایادی مخالف روابط ایران و آمریکا بهویژه کشورهای عربی منطقه دامن زده میشود به یک معضل ناپایدار در روابط ایران و آمریکا تبدیل شده که هرگونه بیتوجهی به آن ما را در دامان گرگ رها خواهد ساخت. بهطوریکه آثار تحریم ناشی از این امر و سیاستهای بهغایت نادرست اقتصادی دولت آقای احمدینژاد عملا اقتصاد کشور را در سراشیبی قرار داده است که انتظار میرود دولت جدید با اعمال خردورزی سیاسی- اقتصادی بتواند اوضاع را سامان داده و از سقوط برهاند.
در اینکه ایران کشوری است که با امیرنشینها و حکام عرب خلیجفارس تفاوتهای ماهوی و بنیادین دارد جای هیچگونه شکی وجود ندارد زیرا ایران هجدهمین کشور جهان از نظر تولید ناخالص داخلی (۴۸۴میلیارد دلار به قیمت رسمی و ۹۹۷میلیارد دلار به قیمت جایگزینی، در پایان سال ۲۰۱۲)، ۲۷میلیون نیروی کار فعال شاغل، چهارمین صادرکننده نفت جهان (دومیلیون و ۲۰۰هزاربشکه در روز) و پنجمین تولیدکننده نفت جهان (۴/۲ میلیون بشکه در روز)، دارای پنجمین ذخایر نفت جهان (۱۵۱میلیارد بشکه) و دارای سومین ذخایر گاز طبیعی جهان (۳۳/۷ میلیارد متر مکعب) و هجدهمین کشور جهان از نظر جمعیت (۷۹میلیون نفر) و قدرت برتر نظامی منطقه هستیم که این خصوصیت در بین هیچیک از کشورهای منطقه بهویژه شیخنشینهای عربی منطقه وجود ندارد.
جالب آنکه براساس آمار ذیل که از پایگاههای اطلاعاتی وابسته به بانک جهانی استخراج شده تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۲ که معادل ۹۹۷میلیارد دلار به قیمت جایگزینی بوده از مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای (امارات- کویت- عراق- عمان- لیبی- اردن- قطر- یمن) حدود ۹۰میلیارد دلار بیشتر بوده که این خود حکایت از تواناییهای بالقوه ایران در قیاس با همسایگان جنوبی است که البته این توانایی باید به منصهظهور عملی و توسعه اقتصادی (و نه فقط رشد عددی) بینجامد. نکته حائز اهمیت آنکه براساس گزارش فوق تولید ناخالص داخلی ایران براساس قدرت خرید (برابری قدرت خرید) در سال ۲۰۱۲ معادل ۹۹۷میلیارد دلار بوده که بعد از ترکیه که معادل ۱۱۲۵میلیارد دلار بوده از کلیه کشورهای منطقه و عربی بیشتر است. بررسی اجمالی توانمندی بالقوه ایران نشان میدهد بخشهایی از این قابلیت صرفا در هندوستان وجود دارد که به لحاظ نظری هندوستان (و نه پاکستان) متحد استراتژیک ایران در منطقه خواهد بود.
بنابراین آمریکاییها بهخوبی آگاهند که کشوری با چنین خصوصیات ویژه بالقوه که میتواند به فعل درآید با توجه به راستای منافع مشترک ایران و آمریکا چه در قبال حوزه امنیتی خلیجفارس و چه در مقابل کشورهای آسیای میانه و حضور یک کشور یکپارچه قدرتمند میتواند راهگشای حل معضلات منطقهای در قالب مشارکت سیاسی دوجانبه با حفظ منافع طرفین باشد. از طرف دیگر نقش و نگاه ویژه ایران در عراق فعلی، لبنان و افغانستان، همه و همه نشان میدهد که دولتمردان ایران باید با سیاست «نگاهی به آمریکا» و «زیرچشم به اروپا» در مذاکرات آتی شرکت کنند، زیرا اگر قرار باشد خود اروپا نیز آمریکایی شود (به نتایج انتخابات و پیروزی راستها در آلمان، لهستان، دانمارک، هلند و… بنگرید) ایران چه الزامی به برقراری روابط با آمریکا از طریق واسطههای اروپایی دارد که خود در حل مساله اروپای واحد ناتوان ماندهاند؟!
بدیهی است همانطوریکه دکتر روحانی رییسجمهوری تاکید دارند روابط هر دو کشوری در جهان میتواند تحتتاثیر مناسبات عدیدهای قرار گیرد که در چارچوب منافع ملی هر یک از طرفین و با قاعده بازی برد-برد قابل پیشبرد است و تاکید مجدد بر آن که تمامی کشورهای عربی از یکپارچگی و توانمندی و استقلال ایران بیزار بوده و میلیاردها دلار خرج میکنند تا مناسبات ایران و آمریکا لاینحل باقی بماند زیرا چنانچه ایران بتواند به جایگاه اصلی خود در منطقه دست یابد آنگاه هنگام ورود حکام خلیجفارس به ایران بهجای رییسجمهوری یا وزیر امور خارجه همچون سابق ممکن است رییس پاسگاه مرزی مناطق جنوبی کشور به استقبال
آنان رود!
جدول زیر گویای وضعیت کشورهای خاورمیانه در این ارتباط است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید