هوشنگ لطیفپور: این روزها برای دوبله هم دکان باز کردهاند
هوشنگ لطیفپور از مدیریت ضرغامی و سایر مدیرانی که باعث شدهاند حوزههای مختلف هنری به نوعی بیهماهنگی برسند، گله میکند و معتقد است نسل فعلی اگر چه به دوبله علاقمند است اما صبر و تلاش نسلهای قبلی را ندارد.
زمانی مشهور بود که دوبله ایران بعد از ایتالیا در جایگاه دوم جهان قرار دارد. دوران طلایی دوبله ایران در دهه ۴۰ و سالهای بعد از آن با همراهی هوشنگ لطیفپور و چند نفری دیگر مثل علی کسمایی، فهیمه راستکار، عزتالله مقبلی و … که خیلی از آنها امروز تنها صدایشان باقی مانده است، همراه شد. حالا از بین آن چند تن پیشگام در عرصه گوینگی و صداپیشگی هوشنگ لطیفپور باقی مانده است، پیشکسوت و مدیر دوبلاژ با سابقه ایران که شاید نامش را بیشتر از طریق شاگردانش شنیده باشیم.
از وی میتوان به عنوان پایهگذار دوبله ایران یادکرد. لطیفپور اگر چه با نقش راوی در سریال دایی جان ناپلئون تداعی گر ذهنها میشود اما بیشتر از آن سرپرست دوبلاژ بوده است و به گفته خودش این کار اگرچه مسئولیت دارد اما از انجام آن رضایت بیشتری داشته است و معتقد است با انتخاب گویندههای توانمند حق مطلب را ادا کرده است.
لطیف پور در قسمت اول این گفتگو به استثناهای دوبله ایران اشاره کرد و کاراکترهایی چون جان وین را مخلوق همین استثناها دانست که شاید نمیتوان به عنوان یک قاعده از آن پیروی و به قولی دست به ایرانیزه کردن بی پروای فیلمها زد. وی همچنین از این گفت که با ترک ایران حرفه خود را هم بوسیده و به کناری گذاشته هرچند وقتی از او درباره شغل فعلیاش در کانادا پرسیدم تمایلی برای بازگو کردنش نداشت. لطیف پور از فیلم “گذشته” فرهادی و امکانی که دوبله برای فیلمها فراهم میکند سخن گفت و با انتقاد از وضعیت دوبله خبر داد که این روزها دوبلههای ایران را نگاه نمیکند.
در قسمت دوم این مصاحبه استاد چند نسل دوبلورهای ایران از وضعیت آموزشی این حرفه انتقاد کرد و اینکه کلاسها و کارگاههایی که با این هدف برگزار میشوند دکانی بیش نیستند و توانایی خلق دوبلورهای کوچک را هم ندارند، چه برسد به صداهای ماندگار.
لطیفپور به خاطرههایی از چگونگی ورود هنرمندانی مثل منوچهر نوذری به این عرصه یاد کرد و اینکه چطور استعداد افراد را در لحظه شناسایی میکرده است. وی معتقد است صدای زیبا نداریم و مهمتر از آن استعداد در صداست و تمرکز در هماهنگی حرکتها. به عدم هماهنگی نه تنها در دوبله و هنر بلکه در تمام حوزهها انتقاد دارد و اعتراض میکند که ضرغامی و سایر مدیران کار خود را به خوبی انجام نمیدهند. از فرزندانش میگوید که هیچ علاقه و حتی دانشی از حرفه ای که پدر یک عمر با آن زندگی کرده است، ندارند.
در پایان گفتگو از استاد بزرگ دوبلاژ ۸۱ ساله ایران میپرسم چرا همسرش را با خود به ایران نیاورده است و دوباره کی میتوانیم او را به بنیم که پاسخ میدهد همسرش بیمار است و اگر بتواند بهار سال بعد به ایران خواهد آمد.
آقای لطیفپور شما نسلی از گویندگان موفق را با صداهایی ماندگار تربیت کردهاید. فکر میکنید این آموزشها به نسلهای بعدتر هم رسیده است؟ آیا از این نسلهای فعلی که بازار دوبله ایران را به دست گرفتهاند راضی هستید؟
– من وضعیت دوبله امروز را خوب نمیبینم اما از اینکه نسل جدید علاقمندند و برای این کار فداکاری میکنند به آنها تبریک میگویم با این حال نمیدانم که تا چه حد میتوانند موفق شوند.
کسانی مثل جلال مقامی، منوچهر اسماعیلی، ژاله کاظمی و بسیاری دیگر از بزرگان عرصه دوبله که در نسلهای دوم و سوم این حرفه قرار دارند خود را مدیون شما میدانند، فکر میکنید با وجود این همه کلاسها و کارگاههای آموزشی در حوزه گویندگی و دوبله و صداپیشگی میتوان باز هم به چنین صداهایی دست یافت؟
– این افراد کار دوبله را به یکباره شروع نکردند بلکه سالها در اتاق تاریک روی آن وقت گذاشتند. امروزه این کار به صورت گرفتن تست های غیر حرفه ای و فرمالیته انجام میشود. کلاسها و ورکشاپ هایی برگزار میکنند و از علاقه مندان به دوبله میخواهند تا در این کلاسها شرکت کنند یا درباره دوبلاژ مقاله مینویسند. هیچ کدام از اینها آن کارایی لازم را ندارد. جلال مقامی بین ۵۰ نفر به مقامی تبدیل شد و یا منوچهر اسماعیلی بین ۲ هزار نفر آدم به جایگاه کنونی خود رسیده است. اینها در اتاقهای تاریک یک سال منتظر مینشستند، چشم به دهان اساتید میدوختند و بعد منتظر میشدند تا جمله ای به آنها داده شود و دوبله کنند. در آن یکسال کار دیگری نداشتند جز اینکه فقط به لب و دهان و حرکت صورت گویندهها نگاه کنند.
پس در آن زمان برای انتخاب گوینده بیشتر سختگیری میشد.
– خیر. سخت نمیگرفتند اما چون ممکن بود یک سال زمان ببرد تا عبارتی را برای دوبله کردن به کسی بدهند خیلی از متقاضیان حوصلهشان سر میرفت و از این کار دست میکشیدند و بعضی هم پشتکار نشان میدادند. الان متقاضی زیاد است برای همین هم این کلاسها و ورک شاپ هایی که میگویید دکانی شده است تا از افراد علاقه مند پولی بگیرند در حالی که این کارگاهها دوبلور تربیت نمیکنند. هر کسی یک اتاقی را درست کرده و نام آن را استودیو گذاشته و بابت آن ممکن است یک تا چندین میلیون تومان پول بگیرد.
بنابراین شما با برگزاری کلاس مخالف هستید و فکر میکنید دوبله کاری است که باید از درون بجوشد و هنگام کار حاصل میشود؟
– بله، باید کار کرد. نمیشود یک جا بنشینید و بعد به یک دوبلور تبدیل شوید. به هر حال به نظر من عده ای با این کلاسها فقط میتوانند به نیمه دوبلور تبدیل شوند.
پس نمیتوان انتظار داشت که در این کلاسها صداهایی همچون منوچهر اسماعیلی متولد شود.
– اسماعیلی که استثناست حتی کوچکتر از او هم از این کلاسها در نمیآید. یک نسل میگذرد که امثال اسماعیلی، مرحوم مقبلی، نوربخش، حسن عباسی و بزرگان دوبله حال حاضر یا کسانی که فوت کردهاند، دوباره بتوانیم جایگزین کنیم.
شاید چندان اهمیتی هم داده نمیشود که این صداها جایگزین شود حتی دوبلهها هم از کیفیت بالایی برخوردار نیستند و گاهی دیده میشود چندین نفر به جای صدای یک کاراکتر صحبت میکنند.
– بله به خاطر همین سرعت بالای کار است به یکباره فیلمی را برای دوبله انتخاب میکنند و بعد هم میگویند تا فردا باید آماده شود … کاری که درباره هیچ کاراکتری نباید انجام بگیرد مثلا وقتی دو فیلم از داستین هافمن با دیالوگ های خسروشاهی انجام شد دیگر تماشاگران هافمن را با این صدا شناختند و نباید گوینده را و در واقع صدا را عوض کرد.
چه معیاری برای تشخیص اینکه صدای افراد برای دوبله مناسب است، وجود دارد؟ به طور مثال ما میشنویم که صدا باید زیبا یا خاص باشد یا خود شما بر روی استعداد در صدا تاکید میکنید.
– مهمترین عنصر استعداد است و البته اینکه صدا هم باید به کاراکتر مورد نظر بخورد. مهم این نیست که صدای فردی زیبا باشد اصلا ما صدای زیبا نداریم. حالت صدا مهم است. برای تشخیص صدا میتوان گفت این صدا لطیف، خشن یا باس است.
کسی که میخواهد وارد این کار شود چطور میخواهد بفهمد که صدایش این استعداد لازم را دارد یا خیر؟
– امروز همه فکر میکنند صدایشان برای دوبله یا حتی خوانندگی خوب است اما این کار استعداد میخواهد و این استعداد خدادادی است و آن همان حرکت کردن هماهنگ گوش، چشم و لبها با یکدیگر است.
یعنی به نظر شما این استعداد را نمیتوان اکتسابی بدست آورد؟
– چرا میشود اما زمان زیادی طول میکشد و راهش همانطور که گفتم این است که علاقه مندان ابتدا ماهها فقط نگاه کنند و ببینند دیگران چه میکنند.
منوچهر نوذری هم اعتقاد داشت که دوبله فن است نه هنر. نظر شما درباره صدای او چیست؟
– یک روز یکی از دوستان مرا به همایشی در یک مدرسه دعوت کرد. من از اجرا و بیان مجری این برنامه بسیار لذت بردم از دوستم پرسیدم این شخص کیست که گفت برادرش است و من خواستم که به برادرش بگوید از فردا سر کار دوبله و گویندگی بیاید این شخص همان منوچهر نوذری بود. منوچهر نوذری هم یکی از استثناهای گویندگی و اجرا در ایران بود اصلا او یک کاراکتر استثنایی داشت.
پس در صدا و دوبله هم بودهاند کسانی که به طور اتفاقی با صدای آنها آشنا شدهاید؟
بله از این موارد یافت میشود. خاطره ای هم از یکی از خوانندگان دارم که این شخص برای اینکه شوهرش به زندان رفته بود و میخواست پولی در بیاورد به استودیو آمد تا با کار دوبله درآمدی کسب کند اما من وقتی صدای او را شنیدم به او گفتم تو وقتت را اینجا تلف میکنی باید وارد عرصه موسیقی شوی و بعد او به یکی از خواننده مطرح در این حوزه تبدیل شد.
اگر بخواهید از چند تن از بهترین گویندگان زنی که سراغ دارید، نام ببرید از چه کسانی یاد میکنید؟
– مهین کسمایی، ژاله کاظمی و رفعت هاشمپور از گویندههایی هستند که نظیر ندارند.
رفعت هاشم پور همسر جلال مقامی فعلا کار را کنار گذاشته، درست است؟
– بله، او هم از این کار توبه کرده است.
در میان آقایان چطور؟ چه کسانی به نظر شما دوبلورهای خوب ایران هستند.
– اسماعیلی، مرحوم مقبلی، نوربخش، زند، نوذری و دوستدار و همچنین ناصر طهماسب از دوبلورهای خوب هستند اما من الان حضور ذهن ندارم و ممکن است نام بعضیها را نیاورم و موجب دلخوری شود.
در این میان نظرتان راجع به منوچهر اسماعیلی چیست؟
– اسماعیلی متخصص پیدا کردن کاراکتر است یعنی صدا را تقلید نمیکند بلکه صدا را به شکلی خلق میکند که با پرسوناژ مورد نظر تطبیق پیدا میکند. اسماعیلی نمیخواهد قشنگ حرف بزند اگر چه برای من قشنگ هم حرف زده است اما در دوبله صدا میسازد. برای کاراکتر خشن و زمخت متناسب خودش و برای آدم لطیف یا طناز هم به گونه ای دیگر لحن و صدایی خاص خلق میکند. البته منوچهر نوذری هم چنین صدا و لحنی داشت.
منوچهر اسماعیلی کار مدیریت دوبلاژی هم داشته است؟
– منوچهر اسماعیلی نمیخواست کار مدیریت دوبلاژ را انجام دهد چون این کار مسئولیت دارد و او حوصله این کار را نداشت او دوست دارد تمام قدرت خود را بر روی گویندگی و پرورش صدای کاراکتری که میخواهد، بگذارد. اصلا خواهان مدیر دوبلاژی نیست. این کار برایش ارزشی ندارد. گویندگی و کار خودش را بیشتر دوست دارد.
اگر به دوران کاری خود برگردید فکر میکنید چه کارهایی هست که دوست دارید انجام بدهید و در آن دوران نتوانسته بودید؟
– من هر کاری که دوست داشتهام کردهام. بهترین زندگیها را داشتهام و هیچ وقت برای کارم کم نگذاشتم. حق همه کارهایم را هم با استفاده از انتخاب گویندههای خوب ادا کردهام. بنابراین فکر میکنم هیچ طلبکاری ندارم اگر بدهکاری نداشته باشم.
*دیگران چطور؟ آیا فکر میکنید کسی هست که به شما بدهکار باشد.
– نه، فکر نمیکنم.
در حق دوبله چطور ؟ آیا این بدهکاری را احساس نمیکنید که کسی کاری را باید انجام بدهد و نداده باشد.
– تا آنجایی که من میبینم مسئولان فعلی کاری نمیکنند. از مدیر کل بالا یعنی ضرغامی و رئیس قسمت دوبلاژ هیچ کدام وظایف خود را به درستی انجام نمیدهد.
یعنی چه اتفاقی باید بیفتد تا وضعیت دوبله ایران بهتر شود؟
– باید همه چیز ما به یکدیگر بخورد. نمیشود دوبله و گویندگی را درست کرد و سایر بخشهای صداوسیما مشکل داشته باشد یا تئاتر و موسیقی وضعیت خوبی نداشته باشند. باید همه چیز در هماهنگی با یکدیگر باشد زیرا همه مسائل هنری به یکدیگر وابسته هستند. عکاسی، مجسمه سازی و حتی معماری ما باید با یکدیگر هماهنگ باشد.
نظر فرزندانتان راجع به این حرفه چیست؟ آیا پیش آمده که بخواهید آنها را به این کار تشویق و یا برعکس از آن منع کنید؟
– خیر، فرزندان من زندگی خودشان را دارند و اصلا نمیدانند دوبله چیست! آنها به دنبال کار و زندگی خود رفتهاند. فرزندان من وقتی شش سال داشتند از ایران خارج شدند و حتی کار من را ندیدهاند که بخواهند با آن آشنایی داشته باشند.
و شما هم هیج گاه نخواستید این هنر را به فرزندان خود عرضه کنید تا بعد از شما این حرفه را پیش گیرند.
– ]با خنده[، البته دوبله چیزی نیست که بخواهید آن را موروثی انتقال دهید و حرفه نسل اندر نسل باشد. امروزه هم که نسل اندر نسل پارتی بازی است.
شما سفرهای زیادی به خارج از ایران داشتهاید و مدت زیادی را هم در کانادا زندگی کردهاید. بین صنعت دوبله در ایران و این کشورها چه تفاوتی وجود دارد؟
– در آنجا دوبلههای بسیار موفقی انجام میشود. شرق کانادا فرانسوی زبان است و غرب کانادا انگلیسی زبان و در همه این مناطق دوبلهها به صورت حرفه ای انجام میشود.
بعد از انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم انجمن دیگری با نام انجمن گویندگان به وجود آمد که کارتنها و انیمیشن ها را دوبله میکرد اما عده ای از گویندگان باسابقه و پیشکسوت با این انجمن موافق نبودند و اعتراض میکردند که این افراد جوان هستند و یا به صورت حرفه ای عمل نمیکنند نظر شما چیست؟ آیا جوانی که میخواهد وارد دوبله شود میتواند از این گونه انجمنها و موقعیتها آغاز کند یا خیر؟
– انجمنهای صنفی برای دفاع از حقوق صنفی و اعضای خود تشکیل میشوند. درباره اینکه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم حق دارد چنین کاری انجام دهد یا خیر، من قضاوت نمیکنم اما این وظیفه انجمنهاست که از حقوق اعضای خود دفاع کنند. این اعضا هوز به اندازه کافی درآمد ندارند و حالا اگر ۲۰ یا ۳۰ نفر دیگر هم اضافه شوند درآمد اینها کمتر میشود.
به طور مثال اگر دولت تصمیم بگیرد ۲۰۰ دستگاه تاکسی دیگر به اتحادیه تاکسیرانان اضافه کند این اتحادیه مسلما مخالف میکند با این حال مردم همچنان هر روز به دنبال تاکسی ها میدوند. بنابراین در مورد این مسئله نمیتوان قضاوت کرد. خود من حدود ۷-۸ سال پیش کارتونی را دیدم که توسط انجمن گویندگان جوان دوبله شده بود و خیلی هم از آن خوشم آمد با این حال همانطور که گفتم انجمنها وظیفه خود میدانند که از حقوق اعضای خود دفاع کنند. ما یک وظیفه داریم و یک حق و این دو با هم فرق میکنند.
زمانی میگفتند که دوبله ایران بعد از ایتالیا در جهان در رتبه دوم قرار دارد یعنی دهه ۴۰ که دوران طلایی دوبله بود.
– بله، در آن زمان دوبله مثل امروز رواج زیادی نداشت و ایران و ایتالیا دوبلههای بسیار حرفهای داشتند اما اکثر مناطق به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی و … در حرفه دوبله و گویندگی پیشرفتهای زیادی داشتهاند.
فکر میکنید میتوان زمانی را تصور کرد که حرفه دوبله از میان برود؟ زیرا هم اکنون فیلمهای دارای زیرنویس بسیار زیاد شدهاند و شاید بسیاری یک فیلم را به زبان اصلی بیشتر بپسندند.
– من نمیدانم. زمانی که ما دوبله میکردیم تعداد باسوادها کم بود با این حال هنوز هم عامه مردم دوبله فیلم را به زیرنویس آن ترجیح میدهند اما خود من از اینکه فیلم فرهادی را با زیرنویس دیدم هیچ ناراحت نشدم.
کاش کمی بیشتر در ایران میماندید!
– من حدود چند هفته در ایران بودم و بلیت برگشتم را قبل از اینکه به ایران بیایم، مجبور شدم بگیرم.
فکر میکنید دفعه بعدی چه زمانی به ایران خواهید آمد؟
– اگر عمری باشد بهار سال آینده بازمیگردم.
———————–
گفتگو از عطیه موذن و صادق وفایی
[خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و هنر]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید