با یاد لیلا اسفندیاری در کنار دریاچه فیروزهای گاریبالدی – کانادا
روز یکشنبه ۱۴ آگوست، ۳ اتوبوس در پارکینگ رابل کریک در جنوب ویسلر، متوقف شدند تا ایرانی تباران بسیاری را برای سفر یک روزه به دریاچه گاریبالدی در سمت منتهی الیه پارک، کنار پلههای چوبی، پیاده کنند.
عشقورزان به طبیعت در اولینگامهای خود، صدای پرخروش و گوشنواز رودخانهای را که از شیارها و نهرهای کوه «بلاک تاسک» سرچشمه میگیرد، میشنیدند و در حاشیه آن از سربالائی که آرام آرام بر شیب آن افزوده میشد، مسیر صعود را به سمت دریاچه گاریبالدی پی میگرفتند. رودخانه پرخروشی که گامهای بسیارانی برایش آشنا بود و صدای پای آنها را، بار دیگر در ذهناش مرور میکرد. افرادی که برای اولین بار این مسیر را طی میکردند، گاه در خلوت خود با طبیعت، به یاد خاطرهای میافتادند و گاه بهنظرشان میآمد که نه! این سربالایی را، پایانی نیست. پس از پیمودن ۶ کیلومتر همراه با هوای آفتابی ولی خنک و طبیعت وحشی – که در یک آن چهره عوض میکرد و مه تا چند قدمیات به پیشواز میآمد و سپس راه بر تو میگشود تا آسمان آبی همراه با تیکههایی ابر را از لابلای درختان سرو نظاره کنی – به دو راههای می رسی.
مسیر سمت راست را که ادامه بدهی و از میان درختان سرو عبور کنی، گام به گام، از لابلای شاخههای خسته از کشیدن بار برف زمستانی پار، که به تازگی با گرمای آفتاب ماه جولای از سنگینیاش رهایی یافتهاند، جلوههای فیروزهای-رنگ دریاچه، به درون چشمان منتطرت مینشینند. برفابی که از شیار کوهها با شتاب خود را به مصب دریاچه میرساند از زیر پلی چوبی میگذرد تا در رنگ فیروزهای دریاچه گاریبالدی آرام گیرد. پلی به سوی زیبایی ترا به سمت دریاچه گاریبالدی میکشاند تا در حین گذر از آن، شاهد جولانگاه ماهیانی باشی که بیپروا، از لابلای درختان آرام غنوده در عمق دریاچهی شفاف، خود را مینمایاندند. درختان سرو سخاوتمندتر میشوند و از سر راهت کنار میروند تا مسیر را برای دیدگانت بگشایند و دریاچهای که از فیروزه رنگ به عاریه گرفتهاست، کامل و کاملتر پذیرای چشمهای مشتاقات باشند.
به دریاچه گاریبالدی که میرسی به راستی تمام خستگی راه ۹ کیلومتر، از تنت زدوده می شود و چنان محو زیبایی میشوی که بیش از آنکه به فکر هر خوراکیای باشی، اول به سراغ خوراک دادن چشمهایت میروی و لحظهای از این زیبایی چشم بر نمیگیری.
باری. همنوردانی که زودتر و جلوتر رسیدهاند، در هر گوشهای از این طبیعت زیبا، در حاشیه دریاچه، سفرهای پهن کردهاند تا ساعاتی را بیاسایند و با آب و غذاهای آمادهی درون کولهپشتی، گرسنگی و تشنگیشان را فرو نشانند. در کنار این سفرهها، زیستمندان اصلی این دریاچه یعنی پرندگان سیاه شاه بلوطی Chestnut-capped Blackbirds همراه با موش خرماهای زمینی Chipmunks حضور دارند و سهمی میطلبند. پرندگان شاه بلوطی که زمستان را پشت سر گذاشتهاند و بهار کوتاه را با تابستان پیوند دادهاند، بیدغدغه و هراس بر سرانگشتان تو فرود میآیند تا نانی و یا دانه و بادام و آجیلی را، بی تعارف به منقار کشند. و موش خرماهایی که با حرص و ولع، لپهایشان را از گردو و بادامهای درختی و زمینی پر میکنند تا به آشیانه خود ببرند و زمستان را با آن سر کنند.
تعدادی که دوست دارند خنکای دریاچه را حس کنند، پا تا زانو در آب سرد و یخچالی فرو بردهاند و دل خنک داشتهاند و آنهایی که جسورتر و تشنهتر بودهاند، در زیبایی آب فیروزهای تن و جان به خنکای زمهریریاش سپرده و لحظاتی را در خلوت خود و زیبایی دریاچه، غوطهور شدند و خاطرهای جاودانی در ذهن خود بهجا گذاشتهاند.
برای عدهای زمان بازگشت به پارک خودروها و اتوبوسها فرارسیده و در تدارک ترک دریاچه و خداحافظی با زیباییهای آن هستند. در این میان یک کارِ ناتمام، باقی ماندهاست. و آن تقدیر و احترام به زن کوهنورد جسور و بی باک ایرانی – لیلا اسفندیاری – است که چند وقت پیش پس از صعود قله دوم هیمالیا بلندترین بام دنیا، در بازگشت سقوط کرد و به ابدیت پیوست. در میان گروه، حضور همنوردان زن ایرانی بسیار چشمگیر است و برای پاسداشت از لیلا اسفندیاری همراه با دیگر همنوردان مرد، دایره زدهاند تا با یاد لیلا اسفندیاری، دقیقهای را همراه با آرامش دریاچه فیروزهای و نسیم و خنکای طبیعت محصور، سکوت کنند.
باری، ما همه برای تماشا و ستایش زیبایی، این همه راه به گاریبالدی آمدهبودیم ولی لیلا اسفندیاری به جستجوی زیبایی و دادخواهی و توانمندی زنان در تمامی عرصههای زندگی رفتهبود. او سرانجام پس از صعودهای متهورانه و جسورانه، زیبایش را مییابد و در بستر یخیاش میآرامد. کالبد لیلا اسفندیاری جسارت، آزادگی و برابری خواهی زنان ماست که پس از سقوط از ارتفاع بالای ۸۰۰۰ متر، در شیارهای یخی هیمالیا در سطح۷۰۰۰ متری آن غنودهاست تا پرچم افتخار زنان ایران زمین را برای همیشه در اهتزاز نگهدارد. یادش گرامی.
* * *
در تدارک و برنامه ریزی این سفر در مقام نخست، باید از همه کسانی که همت کردند و به این سفر یک روزه آمدند، تقدیر بهعمل آورد و سپاس گفت.
از نهادهای اجتماعی و افراد مستقل قدردانی کرد و به همه آنها به ویژه حسن کشه با پیگیریهایش خسته نباشید گفت. برای قدردانی از تمامی دست اندرکاران این برنامه، بار دیگر نام و یا نشان نهادهایشان را در پایان این گزارش یادآور میشویم و توجه خوانندگان عزیز را به گزارش تصویری این سفر یک روزه در صفحات ۲۴ و ۲۵ همین شماره هفته نامه شهروند بی. سی جلب میکنیم:
ـ کانون فارغالتحصیلان فنی تهران در بی. سی
FANNIBC [email protected]
ـ کانون فارغالتحصیلان شریف در بی. سی
SUTA [email protected]
ـ کانون فارغالتحصیلان پلیتکنیک در بی. سی
Polytechnic/ [email protected]
ـ انجمن مهندسین ایرانی بی. سی
IEBCA/ [email protected]
ـ انجمن متخصصین ایرانی بی. سی
SICAP/ [email protected]
ـ گروه کوهنوردی Lions
Vancouverlifestyle.org
ـ گروه کوهنوردی BC Hiking
Bchiking.ca
و با همکاری شهروند بی. سی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه