بستن تنگه هرمز؛ یاوه گویی یا تهدیدی جدی!
پیشگفتار:
با افزایش میزان فشار جهان غرب به رژیم اسلامی، دامنه تهدیدهای رژیم ایران نیز ابعاد گسترده تری به خود گرفته است. انسداد تنگه هرمز یکی از این تهدیدها بشمار میرود که بارها و بارها در مقاطع مختلف از طرف سران رژیم اسلامی تکرار شده است. در همین رابطه اخیرا، تعداد ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی (تا عصر روز یکشنبه گذشته) با امضای طرحی خواهان مسدود کردن تنگه هرمز شدهاند. همزمان با این نکته، ارسلان فتحی پور، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی طی مصاحبه ایی با شبکه خبری العالم در روز یکشنبه رسما اعلام کرده است که «امنیت تنگه هرمز در دست ما قرار دارد و اگر قرار باشد کاملا در تحریمها قرار بگیریم، ما هم اجازه عبور یک قطره نفت را از تنگه هرمز نخواهیم داد». تهدید رژیم ایران در مسدود کردن تنگه هرمز، عکسالعملها و تحلیلهای بسیاری را در بین کارشناسان خارجی و ایرانیان مخالف رژیم اسلامی بدنبال داشته است. صرفنظر از اینکه این تحلیلها از طرف کارشناسان خارجی یا ایرانی مطرح شده باشند، همه این اظهار نظرها در یک نکته با یکدیگر متفق القول هستند، و آن اینکه شاید رژیم ایران با اتکا به مینهای دریأیی که در این منطقه قرار داده است و با استفاده از سیستم موشکهای دور و میان برد خود بتواند تا اندازه ایی عبور و مرور نفتکشها در این منطقه حساس جهان را به صورت مقطعی کند و یا مختل نماید، اما دولت آمریکا با اتکا به برتری تسلیحاتی و همچنین پایگاههای متعدد نظامی خود در این منطقه جغرافیایی، هرگز اجازه نخواهد داد که تنگه استراتژیک هرمز توسط رژیم ایران به صورت کامل مسدود گردد. با در نظر گرفتن این نکته، با سوال بسیار مهمی روبرو میشویم. آیا رژیم ایران قادر به مسدود کردن کامل تنگه هرمز میباشد یا خیر؟ و اگر جواب این سوال مثبت باشد، عملی شدن یک چنین تهدیدی در دراز مدت چه عواقبی میتواند برای ما ایرانیان بهمراه داشته باشد؟
مسدود کردن تنگه هرمز:
پیش از ادامه این مقاله بهتر است که توضیح مختصری در مورد تنگه هرمز داده باشیم. تنگه هرمز تنها راه خروجی حمل و نقل دریایی کشورهای حوزه خلیج فارس به آبهای آزاد دریای عمان و سپس اقیانوس هند میباشد. با توجه به اینکه کلیه کشورهای حوزه خلیج فارس، حدوداً ۲۰% سوخت مصرفی جهان را تامین میکنند، حفظ امنیت این منطقه جغرافیایی از دیر باز از اهمیت بسیار ویژه ایی در عرصه جهانی برخوردار بوده است. طول تنگه هرمز ۹۵ کیلومتر و عرض آن در نزدیکترین فاصله حدوداً ۳۳ کیلومتر تخمین زده شده است. با در نظر گرفتن این توضیح مختصر، به سوال اصلی این مقاله «آیا رژیم ایران قادر به مسدود کردن تنگه هرمز میباشد؟» میپردازیم. با شنیدن این جمله تصاویر گوناگونی در ذهن ما نقش میبندند. بسیاری از ما تصور میکنیم که در صورت وقوع جنگ، رژیم ایران با استفاده از مینهای دریایی، قایقهای تند رو، هواپیماهای جنگی یا با شلیک گلولههای توپ، خمپاره و یا موشکهای میان برد یا دور برد خود از نواحی جنوبی و حتی مرکزی کشور ایران، تنگه هرمز را مورد هدف قرار داده و از این طریق راه عبور نفتکشها و ناوهای جنگی جهان غرب را در این منطقه حساس مختل خواهد کرد. از طرف دیگر تک تک ما به این نکته مهم هم واقف هستیم که در صورت اقدام به یک چنین عملی (اگر رژیم ایران تا این لحظه به بمب اتمی دست نیافته باشد)، رژیم ایران تحت هیچ شرایطی نمیتواند در دراز مدت در مقابل برتری نظامی – تسلیحاتی جهان غرب دوام آورده و در نهایت شکست سختی را متحمل خواهد شد. بر مبنای دو پیش زمینه فوق، (یعنی نحوه حمله رژیم ایران به تنگه هرمز و برتری نظامی – تسلیحاتی جهان غرب) نه تنها اکثر ما ایرانیان، بلکه کارشناسان برجسته نظامی جهان، به این نتیجه میرسیم که در صورت بروز یک چنین اتفاقی، رژیم ایران شاید بتواند به صورت مقطعی و موقت عبور و مرور نفتکشها در این نقطه از جهان را مختل کند، اما هرگز قادر به مسدود کردن تنگه هرمز نخواهد شد و و نتیجتا شکست وحشتناکی را متحمل خواهد شد. بهمین خاطر اکثر قریب به اتفاق ما، یکچنین تهدیدی را جدی تلقی نکرده و این گفته سران رژیم ایران را در حد یک یاوه گویی ارزیابی میکنیم. در اینکه در طول ۳۳ سال گذشته تا این لحظه، سران رژیم اسلامی بارها و بارها یاوه گوییهای بسیاری انجام دادهاند و به آن عمل نکرده اند یا توانایی انجام آن را نداشتهاند، هیچگونه جای شک و تردیدی نیست؛ اما با در نظر گرفتن جوانب دیگر این قضیه، به اعتقاد من این گفته سران رژیم اسلامی نه تنها یاوه گویی نیست، بلکه رژیم ایران قادر خواهد بود که تنگه هرمز را به مدت هفتهها و حتی شاید ماهها کاملا مسدود کند و در این راستا هیچ ارتشی حتی مجهز به پیشرفتهترین تسلیحات نظامی قادر به جلوگیری این عمل نخواهد شد. این نکته بسیار مهمی است که متأسفانه تا این لحظه از دید بخش عظیمی از کارشناسانی که در این مورد اظهار نظر کردهاند، پنهان مانده است. کلید این معما در کجا نهفته است؟ اگر رژیم ایران از نظر تسلیحات- نظامی مغلوب برتری جهان غرب خواهد شد، چگونه قادر خواهد بود که تنگه هرمز را مسدود کند؟ جواب سوالات فوق و علت برتری رژیم ایران در مسدود کردن تنگه هرمز در شناورهای ذخیره نفت و نفتکشهای ایرانی است که در طول چند ماه گذشته، میلیونها بشکه نفت را در خود ذخیره کردهاند و هم اکنون در آبهای این منطقه استراتژیک جهان شناور میباشند. طبق آمارهای بینالمللی، ایران روزنه حدوداً ۵/۴ میلیون بشکه نفت استخراج میکند. تا قبل از اجرای تحریمها، ایران روزانه ۵/۲ میلیون بشکه نفت خود را به کشورهای دیگر صادر میکرده است. پس از اجرای تحریمها میزان صادرات نفت ایران به میزان بسیار زیادی و به حدود ۵/۱ میلیون بشکه نفت در روز کاهش پیدا کرده است. اما روند استخراج نفت ایران همچنان ادامه دارد و رژیم ایران میلیونها بشکه نفت استخراج شده خود را در ذخائر ثابت و شناور گوناگون ذخیره میکند. طبق آمارهای سازمان دیده به ان انرژی جهان فقط تا ماه می ۲۰۱۲، میزان نفت ذخیره شده ایران عبارت بودهاند از: ذخیره نفت در تانکر ثابت جزیره خارک (۲۳ میلیون بشکه)، ۱۴ تانکر هر یک به ظرفیتی در حد ۲ میلیون بشکه (جمعا ۲۸ میلیون بشکه)، ۵ تانکر سوئز ماکس هر یک به ظرفیت ۱ میلیون بشکه (جمعاً ۵ میلیون بشکه). با توجه به اینکه با اجرای تحریمها، میزان نفت صادراتی ایران از ۵/۲ میلیون بشکه به ۵/۱ میلیون بشکه در روز تقلیل پیدا کرده است و رژیم ایران تا این لحظه میزان استخراج نفت خود را کاهش نداده است، میتوان گفت که روزنه ۱ میلیون بشکه به این مقدار نفت ذخیره شده اضافه میشود. اگر به مقادیر فوق، خرید عظیمترین نفتکش جهان از کره جنوبی (بنام اف، سی، یوو) را با ظرفیت ۲/۲ میلیون بشکه نفت که به تازگی به خلیج فارس وارد شده است، را اضافه کنیم، به خوبی میبینیم که نه تنها تنگه هرمز بلکه بخش عظیمی از خلیج فارس بر روی کوه عظیمی از باروت قرار گرفته است. کوه باروت عظیمی که با یک جرقه کوچک میتواند، بوجود آورنده یکی از مهیبترین فجایع تاریخ بشر در این منطقه جغرافیایی باشد. با در نظر گرفتن این نکته مهم، به خوبی در میابیم که در صورت گسترش جنگ از مرزهای جغرافیای کشور سوریه به منطقه جغرافیایی ایران (تاکید میکنم در صورت گسترش جنگ از مرزهای جغرافیای کشور سوریه به منطقه جغرافیایی ایران)، رژیم ایران از تمام توانایی نظامی خود در جهت دفاع و مقابله استفاده خواهد کرد و سعی خواهد کرد از هر طریق ممکن اهداف گوناگونی را نه تنها در جهان غرب، بلکه کشورهای حوزه خلیج فارس و اسراییل مورد حمله قرار دهد. در صورت تداوم یک چنین جنگی، رژیم ایران به راحتی قادر خواهد بود از طریق انفجار و جاری ساختن میلیونها بشکه نفت ذخیره شده در شناورها و نفتکشهای خود درسطح آبهای تنگه هرمز و خلیج فارس و سپس آتش زدن آنها، نه تنها تمامی تنگه هرمز، بلکه بخش وسیعی از خلیج فارس را به آتش کشانده و این منطقه جغرافیای را به صورت کامل غیر قابل عبور و مسدود کند. یک چنین عملی به دو صورت میتواند برای رژیم ایران سود بخش باشد. ۱- با آتش گرفتن نفت موجود در سطح آب در سواحل جنوبی ایران و تنگه هرمز، هم عبور و مرور نفتکشها و ناوهای جنگی مختل خواهد شد، و هم از پیشروی احتمالی نیروهای جهان غرب به مرزهای جنوبی ایران جلوگیری خواهد شد؛ و به عبارتی «یک قطره نفت از تنگه هرمز خارج نخواهد شد». ۲- دود ناشی از سوخت نفت در این منطقه، بمیزان بسیار زیادی دامنه دید هواپیماهای جنگی، جنگندههای بدون سرنشین و ماهوارههای جاسوسی جهان غرب را کاهش خواهد داد.
دلایل دیگری که تا اندازه ایی میتوانند احتمال وقوع یک چنین سناریویی را تقویت کنند، عبارتند از:
۱- عدم کاهش روند استخراج نفت: با وجود اجرای تحریمهای همه جانبه و کاهش میزان صادرات نفت ایران از ۵/۲ میلیون بشکه به ۵/۱ میلیون بشکه نفت در روز، رژیم ایران همچنان به استخراج نفت خود ادامه میدهد و حداقل بخشی از پروسه تولید نفت خود را مطابق با روند تحریمها کاهش نداده است. اگرچه که تقریبا ۸۰% درامد رژیم ایران به صادرات نفت و گاز بستگی دارد، اما با توجه به روند رو به رشد تحریمها و بحران اقتصادی که در شرایط کنونی گریبانگیر این رژیم شده است، رژیم ایران میتوانست، به خاطر تقلیل هزینههای خود حداقل بخشی از پروسه تولید نفت خود را کاهش دهد، که رژیم ایران یکچنین عملی را انجام نداده است. در مورد این نکته ممکن است برخی از خوانندگان ادعا کنند که رژیم ایران به خاطر هراس از اعتراضات کارگران شرکت نفت دست به یکچنین عملی نزده است. در جواب این بخش از خوانندگان میتوان گفت: اولا در طول ۳۳ سال گذشته، مخصوصا سالهای اخیر، بارها و بارها ما شاهد تعطیلی واحدهای صنعتی گوناگون و بیکاری بخشهای مختلفی از کارگران ایران منجمله در صنعت نفت (به عنوان مثال عسلویه) بودهایم که طی آنها رژیم ایران با تهدید آنچنانی روبرو نشده است. دومأ، نبود تشکلات و اتحادیههای کارگری – صنفی مستقل در صحنه سیاسی ایران، این توانایی را به رژیم اسلامی داده است که هر گونه اعتراض به حق کارگران ایران را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب نموده و از یک چنین بحرانهایی به آسانی عبور کند. پس یک چنین ادعایی نمیتواند دلیل قانع کننده ایی برای عدم کاهش روند استخراج نفت باشد.
۲- ذخیره سازی علنی نفت در سواحل جنوبی کشور: هر کشوری در جهان، در شرایط وقوع جنگ با تمام قوا سعی میکند که حداقل منابع اقتصادی و نظامی خود را به هر طریق ممکن از تیر راس و دید دشمن مخفی کرده و این نقاط مهم را به بهترین شکل ممکن مورد حفاظت قرار دهد. در این مورد، رژیم ایران دقیقا در جهت عکس عمل کرده است. رژیم اسلامی با وجود حضور گسترده ناوهای جنگی جهان غرب در خلیج فارس و با وجود خطر وقوع جنگ در این منطقه، نه تنها هیچگونه حرکت امنیتی و حفاظتی انجام نداده است، بلکه تمامی منابع اقتصادی خود یعنی نفت را استخراج کرده و با ذخیره کردن میلیونها بشکه نفت در حوزه خلیج فارس، عملا منابع اقتصادی خود را در تیر راس دشمنان خود (جهان غرب) قرار داده است.
۳- خصلت ایدئولوژیک رژیم ایران: ویژگی ایدئولوژیک رژیم اسلامی به این رژیم جنایتکار این امکان را میدهد که در راه رسیدن به اهداف پلید خود از هر اقدام و عمل وحشیانه و غیر بشری استفاده نماید. به آتش کشیدن تنگه هرمز هم مثل عملکردهای دیگر رژیم اسلامی مانند شکنجه و اعدام دهها هزار نفر، تجاوز به زندانیان سیاسی در زندانها، ترور مخالفین در خارج از مرزهای ایران و … به راحتی میتواند در قالب یک فتوای مذهبی مورد تائید قرار گرفته و به مرحله اجرا گذاشته شود.
با توجه به توضیحات فوق، میبینیم که انجام یک چنین سناریویی از طرف رژیم ایران تقریبا ممکن به نظر میرسد و رژیم ایران قادر خواهد بود از این طریق تنگه هرمز را کاملا مسدود کند. در این مورد رژیم ایران تلاش کرده است که با عوض کردن نام و یا پرچم برخی از نفتکشهای خود به نوعی افکار عمومی را از این نکته مهم به سمت تلاش ایران برای دور زدن تحریمها منحرف کند. بهمین خاطر اخیرا رژیم ایران، چند نفتکش خود را با نام و پرچم دیگر کشورها به سمت آبهای آزاد جهان روانه کرده و در بعضی مواقع حتی سیستم جی.پی.اس این نفتکشها را به صورت موقّتی نیز خاموش کرده است. اما تک تک ما به خوبی به این نکته واقفیم که اولا، ما در عصر کاپیتان جک اسپارو یا در قرن ۱۶ یا ۱۷ میلادی زندگی نمیکنیم که کشتیهای دزدان دریایی بتوانند با تعویض نام یا پرچم خود به راحتی در آبهای آزاد جهان حرکت کرده و در هر بندری توقف کنند. دومأ تکنولوژی پیشرفته امروزی با استفاده از جی.پی.اس و ماهوارههای جاسوسی به راحتی هر حرکت نفتکش های عظیم ایرانی را زیر نظر گرفته و امکان اینکه رژیم ایران به راحتی بتواند محموله نفتی خود را در آبهای آزاد جهان به دیگر کشورها بفروشد را به میزان بسیار زیادی کاهش میدهند.
عواقب بسیار وخیم یک چنین سناریویی:
در صورت وقوع یک چنین سناریویی، ما شاهد یکی از فاجعه بارترین حوادث تاریخ بشر خواهیم بود. فاجعه ایی که عواقب مخرب ناشی از آن در تمامی عرصه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی گریبانگیر تمامی کشورهای این منطقه مخصوصا کشورمان ایران خواهد بود. فاجعه ایی که در صورت وقوع آن و به خاطر حماقت سران رژیم اسلامی، صرفنظر از خسارات جبران ناپذیر محیط زیستی این اتفاق در تمامی نواحی جنوبی کشورمان، چندین نسل آینده کشور ایران ملزم و مجبور به پرداخت غرامت به تمامی کشورهای حوزه خلیج فارس شده و تاوان آنرا باید پس بدهند. در اینجا لازم میدانم با ارائه توضیح مختصری از حادثه نفتکش اکسون والدز، تا اندازه ایی عواقب وخیم یک چنین حادثه ایی را برای خوانندگان این مقاله بیشتر تشریح کنم. در ماه مارث ۱۹۸۹، نفتکش اکسون والدز پس از برخورد با یک صخره مرجانی دچار حادثه شده و نتیجتا مقدار زیادی نفت با تخمین ۲۶۰،۰۰۰ تا ۷۵۰،۰۰۰ بشکه نفت وارد آبهای آزاد این بخش از کشور آلاسکا میشود. این مقدار نفت محدوده جغرافیایی در حد ۲۱۰۰ کیلومتر نواحی ساحلی و ۲۸،۰۰۰ کیلومتر مربع از سطح آبهای این منطقه را در بر گرفته و خسارت جبران ناپذیر بسیاری را در عرصههای مختلف محیط زیستی و اقتصادی به ساکنین این منطقه تحمیل میکند. خساراتی که امروز پس از گذشت ۲۳ سال از تاریخ این حادثه، تاثیرات مخرب آن همچنان در این منطقه کاملا هویدا و مشهود میباشد. حادثه اکسون والدز باعث نشط فقط ۲۶۰ تا ۷۵۰،۰۰۰ بشکه نفت شد و یک چنین محدوده ایی را در بر گرفت. اگر میزان نفت ذخیره شده ایران را به صورت سر انگشتی محاسبه کنیم، به رقمی در حدود ۵۶ میلیون بشکه نفت میرسیم و این مقدار روزنه ۱ میلیون بشکه افزایش خواهد داشت. با یک مقایسه کوتاه به خوبی میبینیم که در صورت وقوع یک چنین اتفاقی، دامنه خسارت در محدوده تنگه هرمز و خلیج فارس تا چه اندازه میتواند به مراتب گسترده تر و زیان بارتر باشد.
دستاورد:
شاید با نوشتن این مقاله و یا مقاله قبلی خودم تحت عنوان «به ملتی که پس از هفتهها هنوز آغاز جنگ را درک نکرده است» این ذهنیت در ذهن برخی از هموطنان ایجاد شود که شاید نگارنده این مقاله خواهان جنگ و سرنگونی رژیم اسلامی از طریق حمله نظامی جهان غرب باشد. در پاسخ به یک چنین ذهنیتهای احتمالی باید بگویم که اگر چه که من خواهان سرنگونی رژیم اسلامی در تمامیتش میباشم، اما بر این نکته مهم و اصولی هم از نظر علمی، هم تفکری و هم احساسی پایبندم که سرنگونی کامل این رژیم تنها و تنها در طی یک انقلاب انجام پذیر خواهد بود و این امر مهم فقط از طریق اتحاد و مبارزه مردم ایران امکان پذیر خواهد بود. با اتکا به یک چنین تفکری، طبیتا من هم مثل اکثریت قریب به اتفاق شما خواهان حمله نظامی هیچ کشور خارجی به ایران نیستم، چرا که به خوبی به نتایج تاسف بار آن برای ملت تحت ستم ایران آگاه هستم. هدف اصلی من در این مقاله و یا مقاله قبلی، برجسته کردن و به وضوح نشان دادن موقعیت بسیار وخیم و خطرات احتمالی است که به علت حماقت و سهل انگاریهای سران رژیم اسلامی در کمین ملت و کشور ایران نشسته است. با امید اینکه این مقاله و مقالاتی از این دست بتوانند تا اندازه ایی نیروی محرکه ایی در بین جامعه ایرانیان با هر نگرش فکری ایجاد کرده و عزم ما در جهت اتحاد عمل و سرنگونی هر چه سریعتر این رژیم فاشیستی اسلامی را راسختر نمایند.
۰۳.۰۷.۲۰۱۲
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید