به آراستگی وایجاز در زبان شعر معتقدم
گفتگو با علی صالحی بافقی به بهانهٔ انتشار کتاب من یک دوزیستم
مجموعهٔ شعر “من یک دوزیستم” سرودهٔ علی صالحی بافقی بهتازگی توسط انتشارات سرزمین اهورایی منتشرشده است. این مجموعه شعر، چهارمین مجموعهٔ شعر علی صالحی بافقی است. پیشازاین مجموعه شعرهای «گاهی من را به نام کوچکم بخوان» نشر نگیما- تهران سال ۱۳۸۴، مجموعهٔ شعر «زیستن در دامنهٔ کوه آتشفشان» نشر ناکجا -پاریس سال ۲۰۱۲و نسخهٔ انگلیسی آن در سال ۲۰۱۲در استرالیا و آمریکا بانام “Living on the slopes of volcano mountain” منتشرشده است. علی صالحی متولد سال ۱۳۵۴و مهندس پتروشیمی است.
اشعار این مجموعه، مخلوطی از زمینههای عاشقانه و اجتماعی است که با نگاه حساس شاعر به پیرامونش گرهخورده است. از دیگر ویژگیهای این مجموعه، بیان کامل معنای زیرساختی در عین ایجاز است که ارتباط خوبی میتواند با مخاطب برقرار کند. گفتگوی زیر در خصوص انتشار تازهٔ این کتاب با علی صالحی بافقی است.
آقای صالحی، این مجموعه درواقع مجموعهٔ شعر چهارم از کارهای شما هست که بهتازگی منتشرشده است، آیا در این مجموعه ازلحاظ زبان و فضا، ساختار متفاوتی را نسبت به مجموعههای گذشتهتان تجربه کردهاید؟
اگر از شعرهای کتاب «گاهی مرا به نام کوچکم بخوان» که حاصل تجربیات سالهای جوانی بود و ازلحاظ ساختار و زبان، به پختگی نرسیده بود، بگذریم، میشود گفت که دو مجموعه شعر «زیستن در دامنهٔ کوه آتشفشان» و «من یک دوزیستم» دارای زبان و ساختار مشابهی هستند که بافاصلهٔ کمی از هم و البته بافاصله طولانیتری از کتاب «گاهی مرا به نام کوچکم بخوان» منتشر شدند. پس از انتشار کتاب اولم که علیرغم گذر خودم از شعرهای آن مجموعه، نامزد جایزه «گام اول» (منتخب کتاب اولیها) در سال ۸۵ شده بود، هفت هشت سال تأمل و تجربههای جدید برای رسیدن به ساختار و زبانی جدید و مقبولتر، منجر به شعرهای منتشرشده در دو کتاب «زیستن در دامنهٔ کوه آتشفشان» و «من یک دوزیستم» شد؛ و با توجه به پویایی و تغییری که در تجربههای نو به نو برای خودم قائلم، مسلماً شعرهای مجموعه «من یک دوزیستم»، دارای زبان، ساختار و فضای متفاوتی نسبت به کارهای قبلی هستند.
در اکثر اشعار این مجموعه، نوعی ایجاز تکنیکی دیده میشود که این ایجاز از ارزش زبانی شعر کم نکرده است، بلکه بهنوعی دریافت متفاوتی را از زبان و ساختار شعر نشان داده است، خود شما کاربرد این ایجاز را در چه میدانید و چه قدر فکر میکنید ایجاز در زبان شما توانسته است، به پیرایش ساختار اشعار کمک کند؟
استفادهٔ چندلایه و چندوجهی و درعینحال ساده از کلمات و عبارات و مضامین، ضمن منجر شدن به خلق شعرهای کوتاه، مفاهیم متعدد را بهراحتی به مخاطب انتقال میدهد و از تطویل شعر به قیمت خارج شدن از ایدهٔ اولیه و اصلی و بازی با کلمات و عباراتی که ارتباطی با هستهٔ شعر ندارند، جلوگیری میکند. و معمولاً در اینگونه اشعار، تلاش میشود که با زبان و ساختاری ساده و منظم و منسجم، جوهر شعر ارائه شود.
در اکثر اشعار این مجموعه نوعی فضای روایتی عاشقانه دیده میشود که از کلیشههای رمانتیکی در شعر تبعیت نمیکند، بلکه بهنوعی با ساختار اجتماعی و دریافتهای شما از مسائل اجتماعی گرهخورده است. خود شما رابطهٔ این دو را چگونه میبینید و آیا اصلاً دغدغهٔ پرداختن به مسائل اجتماعی در شعر را داشتهاید؟
دغدغه و قصد مشخصی برای رسیدن به اینگونه اشعار مسلماً وجود نداشته و اگر چنین کلیتی از مجموعه برداشت میشود، حقیقتی است که درونیات هر یک از ما، تحت تأثیر مسائل اجتماعی قرارگرفته و گریزی از آنها نیست. ما در اتاقی خالی ننشستهایم تا مسائل شخصی خود را به شعر درآوریم. در جهانی زندگی میکنیم که بیشک در کوچکترین و خصوصیترین لایههای درونی ذهن و زندگی ما نفوذ میکند و این دو در هم میآمیزند و در بسیاری از موارد بهصورت ناخودآگاه در شعر نمود پیدا میکنند.
زبان شما در این مجموعه درعینحال که ساده است اما بهنوعی در بعضی از جاها پیچیدگی خاصی پیدا میکند، یعنی میتوان گفت یکی از ویژگیهای بارز این مجموعه پیچیدگی زبان در عین ساختار سادهٔ آن است، زبان خود را در این مجموعهٔ اشعار چگونه میبینید؟ به نظر شما چه ارتباطی میان سادهنویسی و بیان استراتژیکی موقعیتهای پیچیده در زبان وجود دارد؟
خلق شعر با تکیه بر زبان ساده و بهموازات آن تلاش جهت انتقال معانی ویژه ذهنی، یکی از روشهای معمول شاعران است. ضمن آنکه انتقال مفاهیم درونی و پیچیدهتر و همچنین یافتن عناصر و نشانههایی که بهآسانی قابلارائه و انتقال باشد، به شاعر در ایجاد توازن میان زبان و چیدمان پیچیدگیهای متن، کمک میکند. علیرغم اینکه استفاده از زبان پیچیده و روشهای مختلف زبانی و مفهومی، میتواند اثر خوبی خلق کند، ولی آراستگی زبان شعر و برقراری ارتباط بین نشانهها و شناسههای متفاوت زبان میتواند به شعر یاری رسانده و مخاطب را به تفسیر عمیق، چندوجهی و چندلایه برساند. در اینگونه شعرها، ایجاز، نقش اصلی را بازی میکند و با کاربری چندوجهی کلمات، تصویر ویژه و دگرگونشدهای از شعرهای عموماً کوتاه و متفاوت به مخاطب ارائه میکند. در اکثر اشعار دارای خصوصیات ایجاز در کلام، فضاهای ایجادشده، معنای اولیهای که به ذهن مخاطب متبادر میشود، ممکن است حسی و عاطفی باشد، اما مخاطب میتواند طی چرخشهای متناوب در متن، علاوه بر درک مضامین عاطفی، دیگر مفاهیم را نیز در لایههای درونیتر معنایی در شعر که شاعر با استفاده از نشانهها و عناصر مرتبط در متن گنجانده است، کشف کند. برای این کار ممکن است بعضی کلمات در جای خودشان به کار نروند یا در معنا و نشانهای دیگر که نیاز به اکتشاف مخاطب دارند، استفاده شوند. و البته تعابیر و تفاسیر و ادراک هر مخاطب از نشانههای بکار رفته، یکسان نیست و لزوماً با آنچه در ذهن شاعر بوده، مطابقت ندارد و این از خاصیت شعر، بهخصوص شعر کوتاه است. از دیگر خصوصیات شعر کوتاه، ایجاد تضاد عمدی میان مضامین و کلمات است. شاعر از این تضاد، برای ارائه شکل متفاوتی از این مضامین به مخاطب استفاده میکند. شکلگیری و بیان مضامین از فرم کلیشهای خارج میشود و در عوض فضا و الگوی متفاوتی با تصاویری که کلمات، معناهای ظاهری و پنهانی و تضادها، ایجاد میکنند، شکل میگیرد. بااینکه ممکن است که یک مضمون، کلیشه باشد، اما این مضمون وقتیکه در ارتباط با نشانههای متفاوت شعری قرار میگیرد، دیگر حالت تکرار ندارند بلکه میتوانند الگوی جدیدی را ارائه دهند.
ایجاز در کلام و تضاد و چندلایه بودن معناها، نباید خللی در زیباسازی سطرها و همینطور زبان تکنیکی شعر ایجاد کند. برای نشان دادن معانی عمیق نیازی به استفاده از زیادهگویی و یا زیاد نوشتن نیست ولی مشروط به اینکه ساختار و اصول زیباییشناسی شعر به دلیل ایجاز مفرط یا پیچیدگی بینهایت کلام و معنا، از دست نرود.
استفاده از کلمات خاص و اسامی ذاتِ زمان و مکان و محدود نکردن آنها به طیفهای کلی و اسامی معنایی و بخصوص کلماتی که میتوانند در ایجاد معانی و تعابیر مختلف مؤثر باشند، و همچنین بازی با کلمات، به خیالانگیزی و امکان ادامهٔ شعر از ذهن شاعر در ذهن مخاطب، کمک میکنند.
خدشهدار نکردن شعر در بیان ساده و صریح کلمات در عین رویارویی با تضادها از الزامات شعر کوتاه است.
تضاد و تقابل میان عناصر و بازسازی روایتها، شاعر را قادر میسازد تا زبان شعر را برای بیان مضمونی با یاری از تضاد بهکار برد. بهعبارتدیگر بسیاری از کلمات در شعرهای کوتاه درعینحال که درگیر این تضادها هستند، اما از ورای همین تضادها به بازسازی واقعیت میپردازند. واقعیت شکلگرفته در اکثر اشعار کوتاه دارای این خصوصیات، از این طریق به مخاطب منتقل میشود.
شکستن واقعیتها، رؤیاها، اتفاقات و احساسات، و بازسازی آنها، با موفقیت در ایجاز و درعینحال حفظ ماهیت کلمات، استفاده پیدرپی و چندگانه از هر کلمه، به هم زدن معانی عادی کلمات و کار بردن چندگانه آنها در متن و همینطور برقراری تناسب میان تضاد میان کلمات و معنای ضمنی آنها با یکدیگر و در مواردی آمیختن عناصر معماگونه یا طنز تلخ، از بارزترین خصوصیات شعرهای کوتاه موفق میتوانند باشند.
بهطورکلی بهعنوان یک شاعر دغدغهٔ شاعر و زبان را چگونه ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید چه قدر زبان شعر میتواند بهعنوان پلی برای بیان معضلات اجتماعی و سیاسی میان مخاطب و شاعر منجر شود؟
مخاطب امروز در مواجهه با آثار هنری، بسیار هوشمندانهتر از گذشته برخورد میکند و واکنش نشان میدهد. مخاطب هر اثر هنری، آنچه را که بتواند آیینهٔ بازتابدهندهٔ روح و ذهن و فکر او باشد، انتخاب میکند. مخاطب شعر، این روزها کمتر به دنبال کلیشهها و تکرار مکرراتی است که در شعرهای فاخر گذشته و معاصر به بهترین شکل بیانشدهاند. علاقهمند شعر، اکثر آثار بزرگان را خوانده و شنیده و در کتابخانهٔ خود دارد و اگر بین شعرهای دهههای اخیر، در جستجوی چیزی باشد، بیشک چیزی جز طراوت و تازگی در مفاهیم و زبان و ساختار جدید نیست. کمتر مضمونی است که کسی به آن نپرداخته باشد ولی نوع نگاه خاص و نوین و عاری از گلایهها و زاریها و غصههای تکراری، آمیختن جهانبینی با مسائل روز و ایجاد حس هم ذات پنداری در مخاطب با تبدیل تجربههای تلخ و شیرین مشترک فردی و اجتماعی به شعر، در ذهن و دل مخاطب، نقش میبندد. جاری ساختن رودی در ذهن مخاطب که چشمهٔ آن در ذهن شاعر میجوشد، بهشرط از دست نرفتن مشترکات و مفاهیم (حتا اگر با برداشتهای متفاوت همراه باشد) همواره، علاقهمندان شعر را درراههای پیش روی شعر، نگه خواهد داشت. ولی چیزی که در سالهای متمادی، منجر به دوری مخاطب شعر از فضای شعر امروز ایران شد، تجربههای متفاوت ساختاری در شعر بود که آنهایی که به از دست رفتن مفاهیم به قیمت پایبندی به تجربهٔ ساختارهای نوین منجر شدند، سهم بیشتری در ایجاد فاصلهٔ عمیق بین شعر و مخاطب داشتند.
در پایان وضعیت شعر امروز ایران را چگونه توصیف میکنید؟
تکیه و اعتماد به هوش و درک ارتقا یافتهٔ عمومی، در شعرهای سالهای اخیر رشد داشته و با اقبال مخاطبین مواجه شده است. شعرهای شاعران تازهنفس و جوان با دیدگاههای بکر و نو، به ابزاری برای ارتباطهای معنایی، فردی و اجتماعی تبدیلشدهاند و شاعران در سالهای اخیر، فارغ از بحثهای ساختاری، رویکردی بیشتر مفهومی همراه با سادگی را برای بیان درونیات خود، پیشگرفتهاند. سادگی نه به معنای سادهنویسی و ساده انگاشتن مخاطب. سادگی در انتخاب مضامین، کلمات و نشانههای امروزی برای بیان پیچیدهترین ذهنیات به شکلی باورپذیر و قابلدرک برای مخاطبین حرفهای و معمولی شعر. و در این میان فراگیر شدن کوتاه سرودن، در بین شاعران جوانتر، بیشتر نمود دارد. شاعر امروز در شعرهای خود، اگر به هوش و درک بالای مخاطب، توجهی نداشته باشد، جایگاهی نزد آنها نخواهد یافت. مخاطب امروزی دوست ندارد ساده انگاشته شود و با هر نوشتهای به نام شعر، راضی نمیشود.
پس از قلههای شعر معاصر (نیما و شاملو و اخوان و …) که هنوز مخاطبین بیشتری نسبت به نسل جدید شاعران دارند، و پس از تجربههای ساختاری دهههای اخیر و دستهبندیها و خطکشیهایی که برای مخاطب، هیچ اهمیتی ندارد، به نظر میرسد، شاعران و مخاطبان، به نزدیکترین فاصلهٔ ممکن و درک متقابل از یکدیگر رسیدهاند. اگرچه جایگاه شعر نو، هنوز تا رسیدن به قلههای پرافتخار شعر کهن و دهههای ۴۰ و ۵۰در کنار دغدغههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه، راه زیادی دارد ولی شعرهای سالهای اخیر و تجربههای موفق شاعران تازهنفس، افقهای روشنی را در شعر ایران، نشان میدهد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia