به یاد گالیله سرزمین مان، حمید سمندریان
صبحگاه روز پنجشنبه ۲۲ تیر ماه سال ۹۱ استاد حمید سمندریان “پدر تئاتر ایران” در سن ۸۱ سالگی درگذشت. پدر تئاتر ایران زیبندهترین نامی است که میتوان به این بزرگمرد تاریخ فرهنگ و هنر ایران اطلاق کرد چه که بهترینهای سینما و تئاتر ایران از آقای بازیگر (عزت الله انتظامی)، رضا کیانیان، پرویز پور حسینی، احمد آقالو، سوسن تسلیمی و پرویز فنیزاده تا بسیاری از نسل جدید سینما و تئاتر نظیر پیام دهکردی، امیر کاوه آهنینجان، احمد ساعتچیان، امیرجعفری، وحید رهبانی، پانتهآ بهرام، محمد یعقوبی و حامد بهداد همگی از جمله هنر آموختگان مکتب سمندریان هستند. خصیصه مهم سمندریان را میتوان دانش وسیع تئاتریاش بیان نمود که در نهایتِ تواضع تا آخرینلحظه حیات در اختیار عاشقان این هنر قرار داده بود. دانشی که اگر اجازه داشت در کنار تدریس تئاتر بهمرحله اجرا هم درآید، یقیناً بهسرمایه و اندوختههای فرهنگ و هنر ایرانزمین افزوده میشد. ولی اسفا! که حمید سمندریان؛ استاد بلامنازع تئاتر ایران در طی سه دههی پایان عمر خویش تنها موفق به اجرای ۵ نمایش شد که آخرین آنها “ملاقات بانوی سالخورده” از فریدریش دورنمات بود که در سال ۱۳۸۶ در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه آورد. سایر نمایشها عبارت بودند از:
۱۳۵۸– “مردههای بیکفن و دفن” اثر ژان پل سارتر در تالار وحدت
۱۳۶۸– “ازدواج آقای می سی سی پی” اثر فریدریش دورنمات در سالن اصلی تئاترشهر
۱۳۷۷– “دایره گچی قفقازی” اثر برتولت برشت در سالن اصلی تئاتر شهر
۱۳۷۸– “بازی استریندبرگ” اثر فریدریش دورنمات در سالن چهارسو
یادآوری این نکته لازم است که سمندریان در سال ۱۳۳۹ که به دعوت وزارت فرهنگ وهنر وقت به ایران آمد و تا سال ۱۳۵۸ که حکومت اسلامی در ایران بنیان گذاشته شد، حداقل ۱۵** اجرای تئاتر – بدون محاسبه نمایشهای پررونق تلویزیونی و تئاترهایی که در انستیتو گوته اجرا کرد – داشته است. هر چند بهاحتمال قریب به یقین، استاد طرحها و اجرای نمایشنامههای بسیاری را در سر می پرورانده ولی نمیتوان اشتیاق وی را برای اجرای نمایشنامه “زندگی گالیله” اثر برتولت برشت آلمانی نادیده گرفت. سمندریان همواره در جمع هنرجویان نوید اجرای این نمایش را میداد؛ آرزویی که هیچگاه بهوقوع نپیوست. در طی این سالها دو بار تمرین این نمایش را آغاز کرد ولی هر دفعه پس از مدتها تمرین و صرف وقت و هزینه، متولیان تئاتر به بهانهای مانع از اجرای آن شدند.
اما چرا “زندگی گالیله”؟ در زندگی گالیله قرون وسطایی چه چیزی وجود داشت که استاد را راغب به اجرای آن در ایران می کرد؟ به نظر آنچه موجب تمایل و علاقه سمندریان به اجرای این نمایشنامه میشد، مشابهتی یا بهقول اهل تئاتر همذاتپنداری بود که بین خود و گالیله میدید. گالیله که بود؟ یک اندیشمند اروپایی که از بد حادثه در اروپا قرون وسطی میزیست. وی مدعی بود که هستی آنگونه نیست که به ما میگویند و میبینیم بلکه حقیقت چیز دیگری نیز میتواند باشد، پس باید آن را شناخت و با دانستن واقعیت (حقیقت) زندگی زیباتری برای مردمان رقم خواهدخورد ولی دستگاه حاکمهی آن زمان که تحت نام مسیحیت بر مردم زمانه حکم میراند و خود را تنها متولی حقیقت و حاکم اندیشه و جان انسانها میدانست هرگز اندیشه جدیدی را برنمیتافت. اربابان کلیسا این باور را تبلیغ میکردند که مردم فقط باید آنگونه که ایشان حکم میرانند، بیاندیشند و رفتار کنند و هر شکل اندیشه و رفتاری خارج از چهارچوب مشخص شده توسط کلیسا، محکوم به فنا و نابودیست چه که درک و بیان حقیقت فقط و فقط به عهده ارباب کلیسا و صاحبان مذهب است نه دانشمندان نظیر گالیله.
حمید سمندریان از جمله اندیشهورزان معاصر ایران بود که همواره میخواست با هنر تئاتر به زندگانی مردم سرزمینش نور و زیبایی بخشد ولی او نیز به مانند گالیله فراموش کردهبود که صاحبان مذهب در سرزمینش که قدرت نیز دراختیار دارند، هرگز بهعشق و زیبایی نمیاندیشند. اصلا آنان از تبلور زیبایی در زندگی درهراسند و عشق را مایه گمراهی میدانند… پس حقیقت را در پستوی خانه نهان باید کرد.
استاد حمید سمندریان گالیلهوار از بین ما رفت ولی نمرد درست به همان گونه که گالیله نمرد و اندیشهاش ماندگار شد -هر چند ارباب کلیسا به حسب ظاهر و خوشخیالی، او را مرده پنداشتند- اما آنی که در صبحگاه پنجشنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۹۱ خورشیدی مرد، نه حمید سمندریان بلکه آنانی بودند که از تنگنظری، خودمحوری، بیایران بودن یا هر دلیل دیگری نگذاشتند او گالیله اش را اجرا کند. تاریخ این سرزمین گواهی بر راستی این گفتار است که زندگان این آب و خاک، کیانند و مردگانِ آن، کجای!
__________________
پینوشت:
*نگارنده افتخار گذراندن دوره کلاسهای بازیگری و کارگردانی استاد حمید سمندریان را داشته است و از نزدیک شاهد اندیشه و هنر ایشان بوده است.
** از جمله این آثار میتوان به نمایشهای: طبیب اجباری (مولیر)- رومولوس کبیر (دورنمات)- پنچری (دورنمات)- نگاهی از پل (آرتور میلر)- اشباح (ایبسن)- مردههای بیکفن و دفن (ژان پل سارتر)- کرگدن (اوژن یونسکو) – مرغ دریایی (چخوف) و لئوکادیا (ژان آنوی) اشاره کرد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
کیان ثابتی؛ روزنامه نگار، ادیتور و فعال در عرصه هنر تئاتر است.
ثابتی هنرجوی آموزشگاه بازیگری و کارگردانی سمندریان و همچنین هنرآموز دو کارگاه خصوصی فیلمنامهنویسی و شناخت فیلم استاد بهرام بیضایی بوده است. او با نمایشهای یخبندان و صعود مقاومت پذیر آرتور اویی به عنوان بازیگر بر صحنه تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر ظاهر شده ولی به دلیل ممنوعیت و تمایل به تئاتر تجربی، به اجرای نمایشهایی در محیطهای غیرتئاتری مانند منازل، انبارها و گالریها پرداخت. از جمله نمایشهایی که او به عنوان کارگردان یا بازیگر حضور داشته میتوان به؛ تک گویی از هارولد پینتر، استاد از اوژن یونسکو، هنر از یاسمینا رضا، مضرات دخانیات از آنتوان چخوف، آخرین نوار کراپ از ساموئل بکت، خرس از انتوان چخوف، ارتباط از ابراهیم مکی، اژدهاک از بهرام بیضایی و تعدادی از آثار قلمی خودش اشاره کرد.
کیان ثابتی، هم اکنون در حال تحصیل در رشته تئاتر، تحقیق و مطالعه در زمینهی شیوههای جدید اجرای تئاتر و رقص و اجرای پرفورمنس آرت است.