تجربهی نمادین زبان: نگاهی به شهروند افتخاری جهان سرودهی مهرنوش قربانعلی
زبان همچون دیگر عوامل تحت تاثیر فرهنگ و شرایط یک جامعه قرار میگیرد، به این ترتیب که در بسیاری از موارد شرایط یک جامعه منجر به پیدایش کلام و زبان خاصی میشود که در نهایت بازتاب شرایط خاص آن جامعه است. به نظر میرسد هر چهقدر جامعه و عوامل تاثیرگذار در آن پیچیدهتر باشد، نهایتاً زبان درگیر تنوع متفاوتی میشود. این مسئله بهخصوص در جوامعی که شاعر یا نویسنده مجبور است علاوه بر شرایط خاص اجتماعی و سیاسی با سانسور دست و پنجه نرم کند، مصداق بیشتری دارد. در چند سال گذشته زبان بسیاری از شاعران از جمله شاعران زن در ایران دستخوش این تغییر بودهاست، به این معنی که اکثر شاعران زن با استفاده از کارکردهای زبانی ساختارشکن و عمدتاً زبان پیچیده به نوعی با فضای سانسور مبارزه کردهاند، در عین حال با استفادهی متفاوت از زبان از جمله استفاده چندگانه از کلمات، آشنازداییهای پی در پی، و ابداع فضای متفاوت با استفاده از کلمات غیر رایج توانستهاند بافت خاصی را در شعر خلق کنند که مختص خود شاعر است، استفادهی متفاوت در کلمات در بعضی از آثار شاعران بهخصوص شاعران زن دههی هفتاد گاهی مشترک است، اما در عین حال بسیاری از این کلمات جایگاه و کارکرد متفاوتی را در هر شعری یافتهاند.
شعرهای مهرنوش قربانعلی از شاعران معاصر نیز دارای چنین ویژگیهای است، مجموعهی اشعار شهروند افتخاری جهان که از سوی نشر نصیرا منتشر شده است، مجموعهای از گزیدههای دفترهای شعر شاعر در سالهای مختلف است. نگاهی کلی به این مجموعه اشعار نشان میدهد که خط سیر صعودی در کارهای شاعر در حوزهی تکنیک و کارکرد زبان وجود دارد، شاعر در هر مجموعه فضاهای زبانی را واسازی کرده و به نوعی ماهیت زبان را در هر مجموعه بنا به بافت آن مجموعه تغییر داده است، مثلاً در چند سطر زیر ارتباط ملکه با ششلول بند و در عین حسنات و پیشی گرفتن از این نمونه می باشند:
دیزاین شگفت آوری دارد
هفت میدانی که میل به شلیک دارد
از ملکه انتظار نمی رود
ششلول بند قابلی باشد
حلقهی بانکها که دورهام میکنند
حسناتم فکر میکنند
آیا از پس اندازم پیشی خواهند گرفت
و قرعهای تا نامم کش میآید (اینجا تهران است، صفحهی ۱۵)
ساختاری که در این مجموعه میبینیم به صورت ادغام مجموعهای از روایتهای تو در تو و مختلف است که هر کدام با وام گرفتن از یک زبان و یا اشعار متفاوت در لایههای زیرین متن نفوذ میکند و نتیجتاً مجموعهی همگونی را از یک روایت چندگانه به دست میدهد در این نوع روایت سازی، خط مشخصی رعایت نمیشود و زوایای شعر در سطوح مختلف با زبان مختلف در حرکت است، به این ترتیب شاعر یک مجموعهای از چند روایت و چند متنی را ارایه میکند یک نوع گفتمان زبانی و محتوایی میان دور کلمات جاری است به این ترتیب این فضای گفتمان جدید در خلال متن توسط شاعر باز سازی میشود.
نگران دستهایم که چائیدهاند، نباش
نارنجهای پرپر شدن را پشت سر گذاشتهاند
«بارون بارونه»
باور می کنم
لبهایت پر از آوازهای بهتری است (شعر بارون بارونه، صفحهی ۲۳)
در شعرهای مهرنوش قربانعلی کلمات چیدمان جدیدی پیدا می کنند و در واقع شاعر از تمامی فضای موجود در روایتهای شعر، برای بسط منظور خودش استفاده میکند شاعر تعاریف جدیدی را برای هر کلمه ارائه میدهد مثلاً زیرکی در بانک، تصمیم جا گذاشتن برای تعطیلی، گردگیری دفتر و سرخط نوشتن همسر هر کدام نوع و شیوهی جدیدی از تعاریف کلمات و نقشهای تعریف شده برای آنهاست، دامنهی این تعاریف بسته به تجربهی شاعر فرق میکند و در واقع بازتاب جهان خاص شاعر است.
از زیرکیام قدری در بانک میگذارم
حدسهایی را نمی زنم
تصمیمهایی را برای تعطیلی جا میگذارم
دفترم را گردگیری می کنم
همسرم را سر خط می نویسم (شعر بندبازی، صفحهی ۴۰)
در این مجموعه طیف وسیعی از جغرافیای متفاوت را میبنیم، شاعر کلمات را منحصراً محدود به یک جغرافیا نکردهاست، بلکه به تناوب از المانهای مکانی و روایی در شعر بهره برده است، آنچه که فضای شعر را متفاوت میسازد چرخش و در واقع وارد کردن زوایای مختلفی است که در طول شعر به مرور جریان می یابند. این زوایا بیشتر حالت روایی دارند ولی فضای شعر را محدود نمیکنند، بلکه باعث میشوند که شاعر از خلال آنها به طیف وسیعی از ارائهی فضای جغرافیای و فیزیکی دست بزند.
در توالی کوهها تکرار میشوم
دیوار میچینم، دیوار میچینم، دیوار
و چین در چین دامنم از خزر می گذرد (شعر به وقت البرز، صفحه ی ۴۸)
از سوی دیگر در مجموعههای مختلف، شاعر راههای مختلفی را برای تقویت گفتمانهای متفاوت اجتماعی انتخاب میکند، این انتخاب عموماً از طریق بر هم زدن معنی عادی یک کلمه است، مثلا در این شعر استفادهی متفاوت از کلماتی که عموماً بار ملیگرایی دارند، ایدهی ملی گرایی در این مجموعه را نیز تقویت کرده است؛ مثلا اقلیم، خورشید، شاهنامه، انوشیروان و سربداران و مرزبان که استفادهی همزمان از کلمات خاص به شاعر این قدرت را داده است تا از طریق فضای خاص در شعر به نوعی حس ملیگرایی را در شعرش گسترش دهد، به همین دلیل در اکثر موارد شاعر تمایل دارد که از نامها و اسامی خاص استفاده کند:
خورشید
با بزرگترین اقلیمت حرف میزند
در صدای قدمهای توس
آبادی شاهنامه تکثیر میشود
و دادگری
تولد انوشیروانی است که در تو اتفاق میافتد
سربداران
پرچم مرزبانیات را به اهتزاز در آورده است (به وقت البرز، صفحهی ۵۱)
تبدیل کارکرد عادی به کارکرد غیر معمول تنها در بافت اجتماعی اتفاق نمیافتد در بعضی از موارد شاعر با تغییر زاویهی یک روایت خاص و تبدیل آن به نفع جنسیت می توان تصویر متفاوتی را از آن ارائه دهد، مثلا کشتی نوح که اینجا از آن استفادهی زنانه شده است.
از هر نبات و حیوانی جفتی ببر!
فرزند خواندههایم
به تک چرخهای خیابان معتاد شدهاند
از بانکهای اعتباری حریص تر نبودند
نمیشود جفتم را به کشتی بیاورم؟
برای اقامت حق کوتاهی داریم (شعر پرسم، صفحهی ۵۵)
از دیگر تکنیکهای شاعر ادغام متون مذهبی و ارائهی متفاوتی از یک باور مذهبی است در عین حال شاعر از این عناصر یک جنسیت زنانه میسازد و برداشت میکند، مثلاً استفاده از کلمهی جفت گاهی، استفادهی خاص از یک کلمهی زنان در ارتباط با دیگر عناصر در شعر می شود، اما قادر است تا جنسیت مردانه را در آن روایت خاص برهم زند. استفادهی مکرر از عناصر زنانه در تمامی روایتها به وضوح مشهود است، مثلاً روسری، جفت، مو و هر کدام از این کلمات چیدمان متفاوتی را در یک روایت خاص مردانه ایجاد میکنند. از سوی دیگر ارائهی متفاوت عناصر مذهبی در این مجموعه قوی است، اما در عین حال روایت شاعر از عناصر مذهبی با وام گرفتن از المنتهای متفاوت بسیار متفاوت عمل میکند و این مسئله تا آنجایی پیش میرود که شاعر نگاه زنانهی خود را وارد میکند و از زاویهی متفاوت به روایت میپردازد.
«طا، سین، میم»
به طول کشید
بیش از وعدهای که سپردیم
جفتم را بر میدارم و تمام زمین ارض موعود است (شعر شهادت دوربین مدار بسته، صفحهی ۵۶)
مجموعهای از نشانه های حاضر در یک جامعه نهایتاً نویسنده را به سمتی پیش میبرد که بازتاب این نشانهها از طریق زبان باشد در اینجا شاعر از کلیه امکانات زبانی برای نشانه گذاری در متن استفاده کرده است در عین حال جابجایی کارکرد عادی کلمات در طول متن از مشخص ترین ویژگیها در اکثر مجموعه اشعار قربانعلی است؛ مثلا آسم نفسهایم را بازداشت کردهاست به نوعی ارجاع نمادین شاعر است به رویدادهای پیرامونش اما برای این منظور از کلیهی کارکردهای زبان استفاده کردهاست .
اوقاتی تلخ
دهانی تلخ
آسم نفسهایم را بازداشت کردهاست
این همه آیین نامه آمدهاند
تا نقش دستهای تو را پاک کنند؟ (صفحهی ۱۱۲)
یکی دیگر از ویژگیهای اشعار مهرنوش قربانعلی استفادهی همزمان معنایی و در عین حال ربط روایتهای مختلف بومی و غیربومی به یکدیگر است، به عبارت دیگر شاعر از بسیاری از کلمات خاص استفادهی غیرعادی میکند به این ترتیب حجمی از کلماتی ایجاد میشوند که در عین دلالت بر یک رویداد خاص دارای کارکردهای چندگانه در متن میشوند. استفادهی متفاوت از کلمات مثلاً ماشین رهگذر به این ترتیب جابجایی کلمات فرمی متفاوت میگیرد، شاعر از این طریق میتواند بسامدهای متفاوتی را از کارکردهای یک زبان نشان دهد، زبان در اکثر شعرها تحت سیرهی شاعر است و شاعر با فرم خاصی که زبان پیدا کردهاست الگوهای متفاوتی را از جابجایی متن و تصویر ارائه میدهد مثلا به جای آنکه بگوید تکراری شدهام میگوید تکراری که پایم را بستهاست تا کارکرد متفاوتی را از کلمهی خاص نشان دهد.
خواب دیدم:
واگنهایم باز شدهاند
از روی ریلها پریدهام
از تکراری که پاهایم را بسته است
جدا شدهام (شعر تو چه خواب میبینی، صفحهی ۱۴۳)
در پایان میتوان گفت، قربانعلی در اکثر مجموعهی اشعارش به تجربهی طیف متفاوتی از زبان پرداخته است که این زبان مختص خود شاعر است، در اکثر اشعار قربانعلی زبان قادر است تا فضای کلامی را واسازی و آن را به شکل دگرگونهای ارایه دهد، شکلی که مدام با شگردهای خاصی به نحوی به رویکردهای بیرونی خارج از متن ارجاع دارد و توانسته است الگو و مدل متفاوتی را از زبان شاعران زن نمایان سازد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia