تغییر رفتار بدنی خیزش سراسری معترضان
زبان بدن اعتراضی
بیش از یکماه از خیزش سراسری و اعتراضی نوین ایران می گذرد، با درنظرگرفتن طیف وسیعی از گروهها و طیفهای اجتماعی و نیز گستردگی مطالبات مردمی از (هنرمندان و نخبگان، دانشگاهیان، دانش آموزان، کارگران و …) و نیز نارضایتی عمومی و عدم پاسخگویی نظام حاکم و واکنش عمومی در این اعتراضات، این موضوع از نظر بدنی و جنسیتی از تنوع خاصی برخوردار شده است. رفتار/ زبان بدنی و اعتراضی با همسویی استعارههای مفهومی و اتصال متنوع آن با ابزارهای میانجی میتواند گستردگی و مشترکات استعاره مفهومی و تبدیل شدن به یک استعاره برتر را بازنمود دهد. این تغییر رفتار بدنی و زبانی در حوزه نشانهشناسی شناختی و زبانشناسی شناختی میباید مورد مطالعه پژوهشی قرار گیرد. چنانکه در این راستا با رویکرد شناختگرا به حوزه بدنمندی و زبانشناختی و نشانهشناختی رفتارها و ابزارهای میانجی و گفتمانهای فضایی و مکانی و خودمختاری بدنی و زبانی خواهیم پرداخت. در مطالعات زبانشناسی و شناختی یکی از مکاتب نوین در مورد مطالعات شناختگرا استعاره مفهومی، استعاره برتر و بینالاذهانی است. در این دیدگاه، از نقطه نظر لیکاف و جانسون و اخیراً کووچش استعاره یک فرآیند زبانی/ ذهنی است. آنها استعاره را به صورت یک موضوع معنایی در حافظه تحلیل میکنند. اصطلاحات استعاری، بر اساس دادههای موجود در حافظه، در حافظه بلندمدت بازیابی میشوند. این سیستم هرگونه درک مفاهیم انتزاعی را بر مفهومی عینیتر و کاربردیتر از مفاهیم استعاری میداند، در دیدگاه تازهتر کووچش که این استعارهها به تبدیل شدن به استعاره برتر بینالاذهانی در زمان و مکان و فضا از قصد و نیت مشترک به سمت یک فضای عمومی و جامعیت در مقصد میرسد. ابتدا لازم است بگویم که تنوع زبان و رفتار بدنی معترضان این خیزش در حال رسیدن به یک فضا، مکان تجمیعی اشتراکیست و رفتار بدنی و زبان بدنمند این طیف متنوع با ابزارهای میانجی و نوع شعارها و زبان اعتراضی میان گفتمانی و گفتمان میانجی بازنمود برجستهای دارد. ابتدا میباید درباره مفهوم استعارهای “بدن سیاسی” مختصری توضیح دهیم. بدن سیاسی به چه مفهومی است و کارکردش در این حوزه زبانشناسی شناختی و نشانه شناختی چیست ؟ و ارتباط آن با بدنمندی رفتاری و زبان بدنی چیست؟
- تعریف مختصر از بدن سیاسی
بدن سیاسی، سوژه و استعارهای سیاسی است. همچون یک شهر، قلمرو، یا دولت که به طور استعاری به عنوان یک بدن فیزیکی در نظر گرفته میشود. از لحاظ تاریخی، حاکم به طور معمول به عنوان سر بدن به تصویر کشیده میشود، و این قیاس ممکن است به سایر بخشهای تشریحی و اندامهای بدنی نیز تعمیم یابد، مانند خوانشهای سیاسی از افسانه ازوپ از “شکم و اعضا”. این تصویر در فلسفه یونان باستان، از قرن ششم قبل از میلاد آغاز شد، و بعدها در فلسفه روم گسترش یافت. به دنبال احیای دوران مرموز و اواخر قرون وسطی بیزانس در اروپای لاتین، «بدن سیاسی» با شناسایی و گسترشش با نظریه حقوقی شرکت، اهمیتی فقهی به خود گرفت و از قرن سیزدهم به بعد در اندیشه سیاسی برجسته شد. در حقوق انگلیس، تصویر بدنه سیاسی به نظریه دو بدن پادشاه و تاج به عنوان تنها شرکت تبدیل شد. نوشتههای قرن هفدهم توماس هابز تصویر بدنهی سیاسی را به نظریهای مدرن از دولت بهعنوان یک فرد مصنوعی تبدیل کرد. در بسیاری متون باستانی و حتا مدرن نیز این استعاره سیاسی از بدن و بدنمندی سیاسی خودش را باز نمود داده از مونتسکیو تا نظریات هابز و دیگران. به صورت کلی بدن سیاسی، سر حاکم، دستها یکی سلحشوران و سمت دیگر دیوانسالاران و پاها هرکدام کشاورزان و مردم و در بخشهای تشریحی و شکمی نیز دیگر گروههای اجتماعی مد نظر بودهاست. حال چه ارتباطی میتوان از این استعاره و امر سیاسی بودنش با موضوع این مقاله تحت عنوان “نشانه شناسی رفتار بدنی و زبانی اعتراضات مدنی” در جنبش انقلابی نوین ایران در گروهها و طیفهای جنسی و جنسیت متنوع آنرا با “ابزارهای میانجی” با رویکرد مطالعات شناخت گرا در حوزه زبانشناسی شناختی و نشانه شناختی بررسی نمود. باید در نظر داشت هر اعتراض و تجمع اعتراضی به لحاظ بدنی و فیزیکی فضایی را اشغال میکند و نیز از نظر زبانی و بیانی ماهیتی نمادین، استعارهای و نشانهشناختی در ذهن، زبان و بدن نمایی دارد. هر اعتراضی بستگی به تعداد مشارکتکنندگان چه متمرکز و چه متکثر دارد که از حدود قلمرو، محدوده و موقعیت فراتر میرود خصوصا در این عصر دیجیتال و پسا اینترنت و شبکههای مجازی که مرزها با هم تلفیق و پیوند مییابد. و همچنان ماهیت مفهومی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مییابد. با در نظر گرفتن این سطوح میباید ماهیت هر اعتراض و تجمع اعتراضی را نسبت به سه سطح دیگر آن در حوزه نشانهشناسی و میان گفتمانی و همراهی آنها با ابزارهای میانجی، گفتمان میانجی بررسی کرد.
- شروط چهارگانه
چهار شرط وجود دارد که تحت آنها اعتراضات را بررسی می کنیم.
اول؛ اعتراضات را می توان به عنوان اشغال لحظهای فضای فیزیکی باز (جستجوی قلمرو در مواجهه با کانالهای دموکراتیک و فضاهای عمومی و حتا خصوصی که توسط رژیم سیاسی مسدود شده است) مورد مطالعه قرار داد.
دوم؛ به عنوان ماهیت بیانی اعتراض که بدون شک هماهنگی نمادین و نشانهشناختی در آن اهمیت دارد.
سوم؛ تعداد شرکت کنندگانی که در یک حوزه قابل توجه و به صورت متمرکز یا غیر متمرکز با هم تعامل دارند.
چهارم؛ ماهیت سیاسی تظاهرات است. علیرغم اینکه نشانهشناسی عموماً به عنوان بخشی از شرط سوم مورد بررسی قرار میگیرد، هم از نظر توجه به تولید معنا و نیز تهی کردن معنا از زبان و هم از نظر اهمیت اعتراض به عنوان عمل و گفتمان، رشتهای جهانی است.
ما به نشانهشناسی اعتراض از سه سطح به هم پیوسته نزدیک میشویم: پلاستیک، گفتمانی و عملی.
سطح اول: پلاستیکی
در سطح اول اعتراضات دارای رپرتوار وسیعی از نشانهها و حرکات پر جنب و جوش مانند عکاسی (عکس اعتراض)، پلاکاردهای اتحادیه کارگری، تابلوهای پوستر با مطالبات مکتوب، آوازخوانی شعارها، تصاویر در شبکههای اجتماعی و هشتگها (در مورد اعتراض سایبری). همه این حرکات در پویایی افزایش و کاهش شدتی که به خود میگیرند دخیل هستند. بسیاری از آنها به خاطره تاریخی زنده تبدیل میشوند که امکان اتحاد مردم را فراهم میکند. با درنظرگرفتن معنای (“نماد” در یونانی “symbolon” که معنای آن “پیوستن، ارتباط دادن” است)، میتواند این ابزارهای میانجی را فراخوانی کند. آنچه نتیجه این ارتباط و پیوستن دارد، آگاهی، شناخت هوشیاری و عضویت مردمی در تحولات اجتماعی است و تشدید آشکار شده این عضویت در اشکال گرافیتی و بدنی در فضاهای دیوارهها، خیابانها و صفحات رسانهای و مجازی که قدرت بسیار با نفوذی در کاهش و شکاف قدرت سرکوب و کاهش ترس از نظام را در پی خواهند داشت.
سطح دوم : گفتمانی
در سطح دوم، در سطح گفتمانی، نشانهشناسی اعتراض بهعنوان فقدان تجسم در عمل تثبیت میشود که بهعنوان معنایی آن مطالبات بیانشده و تجسم نارضایتی عمومی را با قصد استعاره مفهومی و برتر تنظیم میکند. تحلیل گفتمان میتواند خودمختاری گفتمان در اعتراضات سیاسی، تثبیت آن در پارلمان یا وجود آن در چارچوبی آسیبشناسانه را مورد مطالعه قرار دهد. نشانهشناسان با توجه به علایق خود در گفتمان، سطوح معنایی، ساختارهای روایی مذاکرات و خلاصه بیانیه گفتمان اعتراض را بررسی میکنند.
سطح سوم: عملی یا کنشمندی
با این حال، این سطح سوم، یعنی تحلیل عملی و کنشمندیاش است که با توجه به پیچیدگی در تولید معنا، توجه بیشتری را برای نشانه شناسان میطلبد. در اینجا، معناسازی را بهعنوان زنجیرهای روایی میفهمیم که در یک فرآیند اعلامی جمعی (زمان-مکان) قرار دارد که در آن سبکهای زندگی مختلف با هم رودررو میشوند. تجارب روزمره با گفتمان تعامل دارند و آن را حفظ میکنند، اما گسست بین گفتمان و این واقعیت، نوآوری اجتماعی را ضروری میکند که از طریق تعامل فزاینده در اعتراض پدیدار میشود. قواعد قراردادی رویهای را حفظ میکنند که مشخص میشود با توجه به هنجارهایی که اعتراض را تعیین میکنند، به اعمالی که در خیابانها یا در رسانههای اجتماعی روی میدهند، بستگی دارد. تمرین آیینی و باوری انتظار، روایت زنده اعتراض را میسازد. به عبارت دیگر، احساس محاصره شدن، درحالی که این تحقیق را در بدنه رو به رشد پژوهشهای مرتبط با چشمانداز زبانی اعتراض قرار میدهیم، یک شکل متمایز از تحلیل را نشان میدهیم. ما به جای ارائه یک توصیف کلی، گسترده یا کمی، بر تحلیل کیفی و عمیق ابزارهای میانجی و زبان مشترک اعتراضی در رابطه با کنشهای اعتراضی و فضاسازی تمرکز میکنیم. با تکیه بر مفهوم «ابزار میانجی» از تحلیل گفتمان میانجی، کارکردها و تأثیرات زبانی و نشانهشناختی sonp’aenmal. (پلاکارد دستی) و دیگر ابزارها و پروفونسهای اعتراضی و تغییر رفتار بدنی و زبانی تجمعات در طیفهای متنوع را تحلیل میکنیم. ابزار میانجی اعتراضی که به طور یکنواخت و به طور گسترده در طول اعتراضات شمع ۲۰۱۶-۲۰۱۷ کره جنوبی به کار گرفته شد. یکی از نمونههای بارز آن هست و یا میتوان از جنبش چیپکو زنان هندوستان که در مزارع و جنگلها برای مبارزه از چوببری و جنگلخواری شرکتهای انگلیسی، با به آغوشگرفتن درختها و نیز در دستداشتن چوبدستها منجر به یک همگرایی بین زنان و مردان و نیروی مقاومتی شد، توجه نشان داد. و یا گرهزدن مو زنان در برخی قبایل، چسبزدن روی لب، چشم بند زدن زنان فمنیست، و.. از دیگر جلوههای تجسمی و بدنی اعتراضات در جهان زنان را روایت میکند بر اساس مجموعهای از تصاویر اعتراضی و روایتهای خودمردمنگارانه از مشارکت مستقیم و میدانی به بررسی چرایی ظهور این علامتها و نشانهها و استعارههای مفهومی و برتر به عنوان ابزاری مهم در فضای اعتراض، نحوه استفاده آیینی و خلاقانه از آن و تأثیرات استفاده از آن بر تجربیات، و حساسیت نشاندادن معترضان نسبت به آن به طور مختصر میپردازیم. و هویت اثرات گفتمانی رقابتی ناشی از طراحی یکنواخت و استفاده گسترده آن را ذکر مینماییم.
در ایران و خیزش نوین سراسری «زن، زندگی، آزادی» با طیف متنوعی از تغییر رفتار بدنی و زبانی و ابزارهای میانجی را میتوان چه در پلاکاردها و چه در سطح گرافیت و دیوارنگارهها، ابزارهای میانجی مبتکرانهای که به نمایش گذاشتهشده بررسی کرد. این ابزارها و همپوشانی بدنی و زبانی، طیف وسیعی از زبان نشانهپرداز و بیان نمادین و نشانهشناسانه را در برگرفته است، مثلا از بالنها رنگارنگی به رنگ پرچم تا رنگهای قرمز به نشانه خون و سفید به صلح و سبز به زندگی همراه با شعار زن، زندگی، آزادی (شعار نوشته شده) در حال پرواز به فراز آسمان شهرها و کشور، و بسیار رفتارهای بدنی و زبانی که به سطح استعارههای برتر خیز برداشته، رفتار بدنهای سیاسی و اجتماعی معترضین تغییرات محسوسی داشته، از مشتهای گرهشده در اعتراضات انقلابی اوایل انقلاب اسلامی و تجمعات حکومتی به سمت دستها و پنجههای باز، کف زدنها و پایکوبی و رقصیدن و در آغوش کشیدنهای به سبک (آغوش رایگان برای مردم ایران) از حجابگیری یکدست به رنگ مشکی و لباسهای به رنگ تیره تا گیسو برآن و روسری سوزان و برداشتن حجاب اجباری تا تنوع جنس و تنوع رنگی لباسها و پوشاک و … تا پرفورمنسها و هنر محیطی و اعتراضی تجمعات زبانی و بدنی دانشجویان هنر تهران، (دستهای خونین، رنگهای خون بر سطح در و دیوار و کلاسها، حوضهای خون و…) و زبانی و بیان بدنی (شعار بدنی خون، زن، زندگی، آزادی) که در حیات دانشگاه با تجمع بدنی این شعارها را به صورت استعارههای مفهومی و استعاره برتر با بدن و بیکلام به نمایش کشیدند. این سطح از بدنمندی و بدننمایی در زبان، بیان و رفتار عملی اعتراضی با همخوانی شعارهای متمرکز و مشترک این خیزش، تنوع بسیار خاصی دارد، مثلا روسری گردانی در هوا، آتش زدن روسری، پاره کردن تصاویر و بنرهای تبلیغی نظام حاکم، و تهی کردن مفاهیم ایدئولوژیکی، سرودها و شعارهای دولت و نظام در چهل و چند سال که در بسیاری از تجمعات به استعارههای مرده مبدل شده بود و خالی کردن آنها از گفتمان و مبدل کردن آنها با تغییرات محسوس و بروز شده مطالبات و نارضایتی عمومی به میان گفتمانی و استعارههای پویا و زندهتر، نشان از تغییرات عمدهای از تنوع چرخش نمادین از ایدولوژی زبانی داشته که حاکمیت در چهل و چند سال سعی داشته آنرا ترویج دهد. تنوع گروهای سنی از دانش آموزان و دانشجویان، کارگران و… در هر سطح مورد نظر دارای ابعاد شناختی متکثر اما در نهایت به سمت نوعی مشترکات نمادین و استعاره برتر میرود. شکستن تابو و کلیشههای نظام و همخوانی آن با شعارها و ابتکارات استفاده از ابزارهای میانجی زبان اعتراضی در سطح جهان تا کنون با این تنوع کمتر دیده شدهاست. باید در نظر داشت که ما در دورهای قرار گرفتهایم که تغییر پارادایمی محسوسی در جامعه ایران در حال وقوع است. این پارادیم گفتمانها و میان گفتمانهای خاص خود را درست از چنین مطالبات و تجمعها و اعتراضات سراسری بازنمود میدهد و شکل و کنش بدنی و زبانی و تغییر رفتار اعتراضی را نسبت به زمان، مکان و فضای عمومی تجسم عینی میبخشد. ابزارهای میانجی همچون استعاره مفهومی و معنایی شهید، ایثار، چفیه، عبا، عمامه تا ساندیس، جیره و … هر کدام در چنین فضایی از بار ایدئولوژیکی خودش خالی میشود و استعارههای مفهومی و برتر در حوزه میان گفتمانی به یک مشترکات بینالاذهانی در میان فضای عمومی و در بین معترضان به یک تجمیع ذهنی، زبانی و بدنی مبدل میشود و همچنان قابل تکثیر به تمام زبانها و فرهنگهای متنوع جهانی خواهد شد. چنانکه حمایت گسترده جهانی با خیزش «زن، زندگی، آزادی»، همچون «آزادی، برادری، برابری» که در پس زمینه فکری و حافظه جمعی جهانیان نقش بسته، نسخه بهروزتر و مترقی ایرانی این استعارههای مفهومی و برتر را با استقبال جهانی روبرو کردهاست.
سعید جهانپولاد – ۱۴۰۱
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سعید جهانپولاد؛ متولد ۱۳۴۷ – تهران، کارشناس ارشد زبان و ادبیات تطبیقی ملل، شاعر، مترجم و پژوهشگر. او فعالیتهای ادبیاش را از اواسط دهۀ ۱۳۶۰ با نشریات و روزنامههای اطلاعات (صفحۀ بشنو از نی)، سلام، ادبستان فرهنگ و ادب، آدینه، گردون، دنیای سخن، کارنامه، کلک و… و فصلنامههای فلسفه و هنر در زمینه نقد ادبی آثار ادبیات داستانی ایران و جهان آغاز کرده.
جهانپولاد در دهه ۱۳۷۰ با همکاری دفتر ماهنامۀ معیار و اعضای تحریریه، کارگاه شعر و نقد شعر دهه هفتاد را، با گروهی از فعالان عرصۀ شعر و ادبیات آن زمان کلید زد که منجر به شکلگیری جریان شعر دهۀ هفتاد شد.
گزیدۀ آثار منتشر شده:
در کوچههای اول حرکت؛ (مجموعه شعر- ۱۳۷۷)
آوای جنینی؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۵)
گزینه شاهکارهای هایکو معاصر جهان؛ (ترجمه و بازسرایی- ۱۳۹۶)
منظومۀ چهار کوارتت؛ (تی اس الیوت، ترجمه همراه نقد و تفسیر- ۱۳۹۶)
شاهکارهای شعر جهان؛ (ترجمه با فیروزه محمدزاده- ۱۳۹۸)
شعر به وقت گرینویچ؛ مجموعه برگزیده شعر و شاعران معاصر جهان (۱۳۹۷)
زره کرگدن به تن دارم؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۷)
فصل گلهای سفید داوودی؛ (ناتسومه سوسه کی- ترجمۀ هایکو، ۱۳۹۸)