«تقابل ضمایر»
یکی از راههای رسیدن به زبان شعری مختص به خود، استفاده از تکنیکهایی است که میتوانیم در نحو و جملهبندیها بکار ببریم برای مثال یکی از این تکنیکها که به زیبا کردن بیت به ویژه در شعرهای عاشقانه، به پر رنگ کردن بُعد احساس میانجامد؛ تقابل ضمایر است؛ به اینگونه که شاعر در یک مصرع برای خود توصیفاتی بیاورد و در مصرع بعدی توصیفاتی برای ضمیری دیگر ( تو یا او)، حال این «او» یا «تو» میتواند معشوق باشد یا هر چیز دیگری برای مثال به این بیت مهدی شکری دقت کنید: «من ژاکتی شکافته و مندرس ولی /پیراهنی بلند از ابریشم است او» شاعر با توصیفی از خود و بلافاصله توصیفی از معشوق تقابلی بین «من» و«او» ایجاد میکند که بر زیبایی و تاثیرگذاری کلام به ویژه توصیفهایش میافزاید؛ خاصه که در چند بیت پشت سر هم این اتفاق رخ دهد.
همانطور که اشاره شد این موضوع در عین زیبایی میتواند به یک ویژگی زبانی خاصِ یک شاعر بدل شود تا کلامش از سایرین متمایز گردد، البته در صورت درست و آگاهانه ادا شدن آن. باید در نظر داشت که تنها استفاده از یک تکنیک نمیتواند به شاعری تشخص ببخشد کما اینکه این دست آویزها از بدو پیدایش شعر پارسی تا کنون بوده و به کار گرفته میشوند، بلکه مجموعهای از این تکنیک و فنونهای نحوی، شاعری را در اصطلاح صاحب امضا خواهد کرد. به بیت مزبور دقت کنید واژه «ژاکت» که به بیانی یک واژه امروزی است، هنرمندانه و خلاقانه سر و شکل ادبی به خود گرفته و در کنار واژهی به اصطلاح کهنهی «مندرس» قرار میگیرد، به طوری که هر دو، اثر همپوشانی بر یکدیگر دارند و در اصطلاح عامیانه از بیت بیرون نمیزنند. انتخاب درست یعنی شاعر نامستعملترین واژهها (چه کهنه و چه امروزی) را بستهبندی ادبی کند و در کنار یکدیگر بنشاند. استفاده از این ویژگی هم میتواند به تشخص کلام بیفزاید.
تشخص در شاعری مبحثی ژرف و وسیعی است که در یکی دو مثال نمیگنجد و مجال دیگری را میطلبد تنها به این یکی دو مثال بسنده میکنیم. در باب موضوع نخست که مطرح شد میتوان چند بیت دیگر را هم مثال زد «پای مرا برای دویدن به سوی تو /پای تو را برای سفر آفریده است » غلامرضا طریقی باز هم تقابل شاعر و معشوق را در ضمیرها میبینیم با این تفاوت که ضمیر معشوق در این بیت، دوم شخص است و در اینجا به جای صفت بخشی به ضمایر، برای آنها کنش ارائه میدهد؛ به عبارتی ضمایر مفعول میشوند. گاهی هم ممکن است شاعر برای ایجاد تقابل این دو ضمیر، آنها را در موقعیت و شرایطی متفاوت از هم قرار دهد یعنی بر خلاف دو مثال قبل که اولی ارائه توصیف و دومی انجام کار بود، در اینجا شرایطی را در نظر بگیرد. به عنوان مثال این بیت حسین منزوی: «مقصد بعید و توشه کم، آه از رحیل من کوتا و پر مخاطره، وای از مجال تو» میبینیم برای خود و معشوق شرایط وضع شده.
در کجای بیت قرار گرفتنِ ضمایر نقش مهمی در برجسته کردن تقابل آنها دارد مثلا اگر هر دو در ابتدا یا انتهای هر مصرع بیایند بیشتر جلو میکنند. مثلا: تویی که بر من بیچاره ات نباشد مهر منم که بی تو ندارم به هیچ گونه قرار جهان ملک خاتون میبینیم که علاوه بر آمدنشان در ابتدای جمله ضمایر متصل هم به آنها کمک کرده، تاکید بیشتری بر آن دو میگذارد و نقششان را پر رنگتر میکند. همانطور که در ابتدای مبحث بیان شد ضمیر «او» میتواند غیر از معشوق باشد مانند این بیت حضرت حافظ: «من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت» اینبار هر دو ضمیر بر معشوق واقع شدهاند و هر دو در یک مصرع آمدهاند تا حضورشان بیشتر جلو کند. یا بیتی دیگر از منزوی «با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم» گاهی این تقابل با آرایهی عکس درآمیخته میشود و بر زیباییاش افزون مثال دیگری از منزوی: «فرق است میان من، وین زاهدک پر فن : پیشانی او بر سنگ ، من سنگ به پیشانی»
یا این بیت نرگس کاظمزاده «هر روز با یک زخم کاری تر هر روز با یک درد میآیی/ دق میکنی از غم اگر یک روز من جای تو، تو جای من باشی» گاهی ممکن است تقابل در ضمیرهای متصل اتفاق بیفتد همانند این بیت سمیرا قدیمی «عبور کردی و رفتی ترانهخوان و غزلگو/ هبوط کردم و ماندم میان این شب بیسو» رویارویی ضمایر در چهارپارهها از آنجایی که دو بیت در کنار هم قرار میگیرند میتواند همراه با توصیف و توضیح بیشتری باشد؛ یعنی به اصطلاح تقابلشان کش دارتر است هم توصیفی از ضمیر ارائه میدهد و هم آن را در موقعیتی قرار میدهد. به این پاره از محمد پاکدل توجه کنید «او ارتشی از دشمن فرضی در یک نبرد تن به تن با من / من یک حقیقت، تلخ و سرگردان در خاک ریز دامن یک زن» در هر صورت تقابل بین ضمیرها زیباست و میتواند به پویایی شعر کمک کند.