توافقنامه صلح راه حل بحران داغ کره
[clear]
بحران در شبه جزیره کره در طی ماه های اخیر و به خصوص بعد از پیروزی “دونالد ترامپ” در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از شدت بی سابقه یی برخوردار گردیده است. از آنجا که ترامپ تمرکز سیاست مرکانتلیستی خود را بر محور مبارزه با تثبیت قدرت نوظهور چین قرار داده بود از همان ابتدا و پس از اینکه درک کرد که قدرت چین به مرحله یی از رشد شتابنده در حوزه ژئوپلتیک و ژئواکونومیک رسیده است که نمی توان به طور مستقیم با آن سر شاخ شد، سیاست خود را بر اساس برخورد ایزائی و از حاشیه به متن قرار داد. تجربه دو دهه اخیر به خوبی نشان داده است که نظام سیاسی کره شمالی با توجه به حضور در منطقه “شیشه یی” شرق آسیا که هرگونه بحران جدی و بروز جنگ می تواند متحدین درجه یک آمریکا (ژاپن و کره جنوبی) را در معرض آسیب اساسی قرار دهد و اقتصاد جهانی را به شدت مختل کند، در مقابل اعمال فشار از سیاست مقابله به مثل استفاده می کند. وضعیت در شرق آسیا به طور بنیادین با وضعیت در خاورمیانه ی درگیر آشوب متفاوت است و رهبران پیونگ یانگ این نکته را به خوبی می دانند اما ظاهرا رهبران واشینگتن یا شرایط ویژه این منطقه را به خوبی درک نکرده اند یا اینکه به بهانه کره شمالی اهداف بزرگتری را در مقابله با چین دنبال می کنند. بحران شبه جزیره کره هم چنان از مکانیزم بحران های دوران جنگ سرد پیروی می کند و به هیچ وجه تشابهی با بحران های جدید جهانی و به خصوص بحران در خاورمیانه ندارد. به همین دلیل راه حل و خاتمه بخشیدن به آن نیز تنها از طریق فرمول تنش زدایی همان دوران جنگ سرد باید دنبال شود. در دوران “بیل کلینتون” با درک همین ویژگی برای حل و فصل بحران گروه شش جانبه با شراکت (آمریکا، ژاپن و کره جنوبی در یک طرف میز و چین، روسیه و کره شمالی در طرف دیگر میز) موافقت شد و تا حدود زیادی توانست با معکوس کردن سیکل بحران حتی تا مرحله تفاهم و رسیدن به راه حل (از جمله تخریب کوره های گداخت هسته یی نیروگاه یونگ بیونگ) هم پیش برود که متاسفانه در ادامه به دلیل نقض تعهدات دوطرفه، این موافقتنامه در میانه راه با شکست مواجه گردید.
در طی ماه های اخیر تنش در روابط واشینگتن – پیونگ یانگ به دلایل متفاوت از جمله آزمایشات سریالی موشکی کره شمالی و در مقابل صدور قطعنامه های تنبیهی شورای امنیت سازمان ملل متحد و مانورهای مداوم و ماهانه نظامی آمریکا و ارتش کره جنوبی و ژاپن در سواحل شبه جزیره کره ابعاد وسیعی به خود گرفته است. متاسفانه موج پروپاگاندای سیاسی و تبلیغات یکسویه مدیای جهانی علیه کره شمالی در افکار عمومی جهانی ذهنیتی را ایجاد کرده است که گویا واشینگتن با یک کشور کوچک و ضعیف روبه رو می باشد که تنها به دلیل حمایت پکن و مسکو موجودیت خود را حفظ کرده و توان نظامی آن هم در اولین حمله برق آسای ارتش های ائتلافی متحد آمریکا، در هم فرو می پاشد. این در حالی است که واقعیت فرسنگ ها با این برداشت متفاوت می باشد و توان نظامی کره شمالی هر چند که برای پیروزی بر آمریکا هیچ درصدی از شانس موفقیت نهایی را ندارد اما به اندازه یی خواهد بود که بخش های بزرگی از مناطق و تاسیسات حساس همسایگان شیشه یی خود (ژاپن و کره جنوبی) را به نابودی بکشاند. کره شمالی یک دهه است که تبدیل به یک قدرت هسته یی با دارا بودن بمب اتمی و صنایع موشکی تقریبا پیشرفته شده است و با توجه به حجم گسترده نیروهای نظامی و تسلیحات موشکی آن از توان تخریبی بالایی برخوردار است که حداقل برای همسایگان خود می تواند یک کابوس تلقی شود. از طرف دیگر نوع برخورد قدرت های غربی و حتی شورای امنیت با موضوع بحران کره تحت تاثیر فشار واشینگتن فاقد عقلانیت لازم بوده است و صدور مکرر قطعنامه و حربه تحریم برای رژیمی که در انزوای کامل قرار داشته و تقریبا هیچ سویه ادغام در اقتصاد جهانی ندارد، آن کارآیی لازم را که مثلا در مورد دیگر کشورها دارد، نخواهد داشت و تنها منجر به عکس العمل متقابل آن می شود که دایره بسته بحران را بسته تر می کند. از طرف دیگر بخشی از موازنه موجود در شرق آسیا ترجمان خود را در موجودیت پیونگ یانگ مفهوم می بخشد و تصور اینکه پکن و مسکو فقط نظاره گر بر هم خوردن ثبات در این منطقه باشند نیز فاقد هرگونه عقلانیت سیاسی و درک ژئوپلتیک خواهد بود.
جنگ بزرگ کره در سال ۱۹۵۰ که آمریکا و متحدین غربی آن در حمایت از بخش جنوبی و محور چین – مسکو در حمایت از بخش شمالی به شدت با هم درگیر شده و به زعم بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی یک جنگ جهانی کوچک بود، میلیون ها کشته بر جای گذاشت و همین پیونگ یانگ فعلی را تقریبا با خاک یکسان کرد. ماحصل این جنگ به غیر از ویرانی و کشتار هیچ دستاوردی را نداشت و طرفین بعد از سه سال جنگ در سال ۱۹۵۳ متقاعد به پذیرش آتش بس شدند اما فضای جنگی به دلیل عدم امضای توافقنامه صلح هنوز ادامه دارد. اینکه کره شمالی را یک کشور منزوی، بسته با ساختاری توتالیتر به حساب آورد تنها یک رویه از وضعیت عینی و شرایط واقعی موجود است اما شاید بسیاری هنوز ندانند که از همان سال ۱۹۵۳ تا همین امروز درخواست پیونگ یانگ امضای موافقتنامه صلح بین دو کره، تعهدات دوطرفه حقوقی و الزام آور برای عدم حمله به خاک دیگری، پایان بخشیدن به شرایط جنگی و برچیدن پایگاه های نظامی خارجی، ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته یی در شبه جزیره کره و پایان دادن به تحریم های فلج کننده بوده است. پیونگ یانگ حتی پیشنهاد برچیدن تاسیسات هسته یی خود را در ازای کمک های اقتصادی و امضای موافقتنامه صلح بارها به طور رسمی اعلان کرده است. متاسفانه از آنجا که طرف آمریکایی از این بحران و منطقه شبه جزیره کره برای مهار چین و تا حدودی روسیه به عنوان سکوی پرش استفاده می کند تاکنون به این درخواست ها جواب مثبت داده نشده است و شرایط جنگی در منطقه حاکم و هر از چند گاه به نقطه جوش می رسد.
آزمایش های موشکی کره شمالی که آخرین مورد آن آزمایش یک موشک بالستیک قاره پیما در روز جمعه ۲۸ ژوئیه بود به زعم رهبران پیونگ یانگ تنها حربه برای عکس العمل در مقابل دشمنان خود تلقی می شود. تمرکز آمریکا بر در هم شکستن کره شمالی که در دوره “دونالد ترامپ” ابعاد بیشتری به خود گرفته است حتی در بین مردم کره جنوبی که در صورت بروز یک جنگ بزرگ بیشترین آسیب را خواهند دید، طبق نظرسنجی های تازه مورد حمایت قرار ندارد. کره شمالی امروز همان حکایت گربه یی را دارد که در یک اتاق در بسته قرار گرفته و با چماق بر سر آن می کوبند و همین وضعیت، این رژیم را در شرایط تهاجمی و سیاست پرخاشگری قرار داده است. به همین دلیل بحران در شبه جزیره کره با تشدید تنش و تهدید موجودیت پیونگ یانگ (جنگی و تحریمی) راه به جایی نخواهد برد و تنها راه حل همان ادامه میانجیگری گروه شش با الزام رسیدن به مصالحه حول توافقنامه صلح دائم خواهد بود.
۸/۵/۹۶
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.