تولید یک اثر امیدبخش و نشاطآفرین
رئیس جمهوردر جلسۀ مشترک خودش وهنرمندان گفت: “دولت، تداوم امید در میان مردم را میخواهد؛ از شما میخواهم آثار امیدبخش و نشاطآفرین تولید کنید، آثار یأسآور کافی است”.
مردم که میدانند نباید چیزی از دولت بخواهند، دولت هم میداند که بهتر است چیزی از مردم نخواهد. میماند همین جلسۀ مشترکِ هنرمندانِ منتخب با رئیس جمهور منتخبشان. در این جلسه هم او از هنرمندان چیز زیادی نخواسته است. در مملکت ما که هر روز خبر اعدام چند نفر منتشر میشود، تولید آثار امیدبخش و نشاطآفرین نه تنها برای سلامت جامعه بلکه برای سلامت خود هنرمند هم خوب است.
امروزه مسئولیت خطیری، روی دوش هنرمندان ماست. وقتی که از لحاظ اعتقادی، دنیا محل گذر است و انسان باید آخرت خود را آباد کند، دست و بال نظام ما برای تولید آثار امید بخش و نشاطآفرین بسته است. ما که نمیتوانیم از نظام خود توقع داشته باشیم که وفات یأس آور ائمه اطهار را عوض کند. آن حادث است و تغییر در حادث از دست جن و انس خارج است. امکان تعطیلی یک ماه سوگواری افسرده کننده سالار شهیدان هم نه تنها وجود ندارد، بلکه ما برای گسترش فرهنگ شهادت و رشادت و پی بردن به زوایای پنهان قیام آن راد مرد بزرگ خون و حریت لازم داریم که هر سال آن را افسردهتر و با حواشی بیشتر برگزار کنیم.
اندوه جانکاهِ ضربت خوردن جانگداز و شهادت تلخ مولایمان که عجین شده با سلولهای لای لایمان، بخشی است از ایمانمان، و هر نوع امید و نشاطی آن جا سر به سجده گذاشته و در مقابل تسلیم شدن شمشیر بر خون، های های گریۀ در ماندگی سر میدهد.
کنسل کردن تشییع جنازه نمادین شهدای جنگ و دفن کردن حزن آور آنها در اماکن عمومی شدنی هست اما چیزی تولید نمیکند. بر عکس جایگاه والای دفاع مقدس را در جامعۀ ما پایین میآورد که این برای روحیه رزمندگان ما خوب نیست.
میمانند همین هنرمندان عزیز که اینطوری امیدوارانه با پرزیدنتشان جلسه مشترک برگذار میکنند. البته همانطور که رئیس جمهور فرمودند دولت صلاحیت نظارت بر آثار هنرمندان را ندارد. تعیین وزیر ارشاد با نظام، تعیین ممیز با خود هنرمندانِ عزیز. که نه سیخ بسوزد و نه کباب. میزان ممیزی هم این است که آثار یأس آور نباشند. گذشت آن زمانی که از کوزه همان طراود که در اوست. ما باید محتویات کوزه را در راستای اعتقاداتمان دستکاری کنیم. اگر نشد کوزه را باید بشکنیم. کوزهای که برای ما نطراود، نباشد بهتر است. البته در تولید آثار نشاطآور و امید بخش توقع میرود که هنرمندان، مردمی عمل کنند و حساسیتها و اعتقادات مردم را در نظر بگیرند. هیچ عقل سلیمی در ایام قتل و شهادتها و ضربت خوردن و ارتحال و سوگواری ابا عبداللهالحسین چیز نشاطآور تولید نمیکند. بکند سانسور نمیشود اما اجازه انتشار نمیگیرد. صرفاً به خاطر رعایت نکردن حساسیتهای مردم.
قبل از آنکه هنرمندان گرامی شرکت کننده در این نشست حماسیِ هنر و قدرت به دعوت رئیس جمهور هنر پرورِ خود لبیک گفته خلق آثار امیدبخش و نشاطآور را شروع کنند توجه به این نکته ضروری است که زن بی حجاب سنبل رضا شاه و غرب است و در آثار خود از آن دوری کنند. دنبال کردن زن و مرد به روش ویجنتی مالا و شیشی کاپور ممکن است نشاطآور باشد اما امید کاذب میبخشد و امید کاذب از نا امیدی هم بدتر است. آنجا هم سانسور در کار نیست چرا که اصولاً این دولت متفاوت است و اگر نبود که هنرمندان با رئیس جمهور جلسه مشترک برقرار نمیکردند. فقط به خاطر پیش گیری از بخشیدنِ امید کاذب، ممکن است اینگونه آثار و هنرمندانشان در محاق بعضی چیزها قرار بگیرند.
عزیزان خواننده مرد که جایگاه ویژهای در مملکت اسلامی ما دارند در این واویلای خشکسالی جهانی که دیگر ربطی به نظام ما هم ندارد این همه فریاد نزنند که دلها به زیر درختی بروند که گلهای تر دارد. گل تری کجا بوده پدرجان؟ وقتی شما دلهای مردم را سراغ چیزهایی میفرستید که وجود ندارد در واقع آنها را دنبال نخود سیاه فرستادهاید و این را هیچکس تحمل نخواهد کرد.
خوانندگان محترم زن هم کما فیالسابق میتوانند در مجالس بستۀ زنانه وسیعاً آثار امیدبخش و نشاط آور تولید کنند که در آن حرمت حضرت بی بی فاطمه زهرا به عنوان سنبل زنان امید بخش و نشاطآفرین مد نظرشان باشد، تا با اقبال عمومی مواجه شوند. البته نمیتوانند این نظر مثبت ریاست محترم جمهوری را بهانه قرار دهند و مثل آقایان شروع کنند به خواندن: ” دلم پی دلته. کجا منزلته”. برخورد با انتشار و گسترش فحشاء دیگر سانسور تلقی نمیشود و امروزه آلمان هم با آن برخورد میکند چه رسد به ارشاد اسلامی. یک نکته را هم نویسندگان همراه و هم گام با رئیس جمهور هنر پرور و دولت امید و تغییر باید عنایت داشته باشند، خیلی سر بسته عرض میکنم، وقتی خواننده بعد از خواندن کتاب، شش روز برای مرگ گل محمد گریه بکند دیگر گریه برای امام حسین کمرنگ میشود و این یک نوع تضاد و مخالفت و عناد هست. موازی کاری هم حساب میشود و نشاط آفرین هم نیست. به جای پریدن به سانسور، از این کار اجتناب بکنید. یأس آور ننویسد. یک کاسه اسید بدهید دست گلمحمد که بپاشد به صورت یک زیبا رو. بعد گل محمد را بسپارید به دست قصاص تا دل مردم خنک بشود و به نشاط بیایند و امید در میان آنها تداوم داشته باشد.
در خاتمه بدیهی است که اثری امید بخش تلقی میشود که منطبق بر اصول اعتقادی جامعه باشد و الا کفار بسیار بهتر از هر کسی نشاطآفرینی میکنند و اصلاً هم لازم نیست مقام معظم ریاست جمهور وقت گرانبهای خود را تلف کرده با آنها جلسه مشترک بگذارد.
پژوهشکدۀ شورای نگهبان، خوابگاه سالمندان
آیتالله جنتی که در دوران نخست وزیری مرحوم مستوفیالممالک، به دنیا آمده و همچنان دبیر شورای نگهبان است طی سخنانی فرمودند: ” شورای نگهبان مانند همه دستگاههای دیگر به پژوهشکده نیاز دارد و بدون این مرکز، کارش ناقص است.”
اگر ایشان فقط همین فرمایش را میفرمودند جای بحثی باقی نمیماند. چرا که علیرغم بی معنا بودن این فرمایش، منطقی در آن وجود دارد که آدم را مجاب میکند. وقتی حضرت امام و حضرت رهبر و حضرت معصومه و بسیاری دیگر از امامان و امامزادهها در مملکت ما پژوهشکده دارند خاک بر سر این شورا که برای خودش پژوهشکده ندارد. جای تعجب هم هست که این عزیزان چرا تا حالا به فکرشان نرسیده بود از این طریق مبالغی از بودجه کل کشور را ملاخور کنند. اما آنچه که این آیتالله تاریخی در دنبالۀ فرمایشِ منطقی اما خندهدار خود فرمودند جای غور و بررسی دارد و باید کالبد شکافی بشود تا اهمیتش از دید پنهان نماند. ایشان با بیان این که هیچ دستگاه با عظمت دیگری را نمیشود با شورای نگهبان مقایسه کرد فرمودند:” شورای نگهبان با این وسعت اختیارات و اهمیت، نه تنها در ایران بلکه در خارج کشور نیز مشابه ندارد.”
در ایران که اصلاً نباید دنبال مشابه بگردیم. نه در حالای تاریخ، بلکه در دیروز و پریروز آن هم مشابه چنین شورایی در ایران وجود نداشته است. جهان اما جای بزرگی است و برای آنکه مطمئن بشویم مشابه آن وجود ندارد باید از هموطنانی که بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی به تمام نقاط جهان پناهنده شدند در خواست کمک کرد. به همین خاطر من این شورا را برایتان شرح میدهم شما هر کجا که پناهنده تشریف دارید آن را با شوراهای آنجا مقایسه کرده، مشابه پیدا کنید و جایزه بگیرید.
شش عضو این شورای دوازده نفره را حضرت رهبر انتخاب میکنند و شش عضو دیگر را رئیس قوۀ قضاییه، که حضرت رهبر او را انتخاب میکند، انتخاب میفرماید. این تا اینجای قضیه و اما صلاحیت نامزدهای تمامی انتخابات سراسری کشور را این شورا باید تأیید کند. سپس قوانینی را که مجلس شورای اسلامی تصویب کرد هم باید این شورا تأیید کند.
خوب حالا شما بفرمایید آیا این شورا، پژوهشکده لازم ندارد؟ در ثانی شبیه آن در جهان وجود دارد؟
گرچه مطمئنم هیچ کدام از شما عزیزان قادر نخواهید بود مشابهی برای چنین شورایی بیابید اما جهان جای عجق وجقی است و ما هم در عصر عجیب و غریبی زندگی میکنیم، اگر یافتید لطفاً برای دریافت جایزه به خود آیتالله مراجعه فرمایید.