توهم توطئه
یادداشتی کوتاه، در خصوص تطبیق و صحت سنجی حوادث تاریخی با آثار هنری، به بهانه ی شیوع کرونا
معمولن در سیاست هیچ چیز اتفاقی نیست ، اما آیا این بدان معناست که هر اتفاقی سیاسی است؟ طبیعی ترین حوادث بالاخره با سیاست درگیر خواهند بود، چرا که سیاست قرار است علم مدیریت جامعه باشد، اما اینکه الزامن هر حادثه را پیامد دسیسه ای سیاسی بدانیم می تواند از علائم تیپیک و حتا بالینی بیماریهای روانجامعه شناختی باشد، سیاست (بیشتر از نوع بلوک شرقی) البته گاهی آنقدر کثیف هست که نه حوادث بلکه کشفیات علمی را به بازی بگیرد، مثل انکار #سفر_به_ماه توسط پروپاگاندای شوروى.
اما نقش هنر و رسانایی آن در میان مولفه های سیاست-جامعه-علم
اخیرن فرضیه دسیسه ی کرونا توسط آمریکا را به فیلم و کارتونهایی استناد می دهند که در دهه های گذشته ساخته شده و اشارات مشابهی به حوادث روز دارد ، مثل همان فیلمی که زنی شبیه هیلاری_کلینتون پرزیدنت آمریکا بود و کسی بنام حسن رییس جمهور ما ، علاقه مندان استخراج باد معده از شقیقه ، شیپور زدند که بر اساس این فیلم روحانی رئیس جمهور ما می شود و کلینتون در آمریکا و توافق هسته ای و همه چیز از پیش تعیین شده است.دیدیم که نه هیلاری برنده شد نه توافق هسته ای ، حقیقت این است که آن فیلم یک گمانه زنی بر اساس داده ها بود که دقیق هم نبود، در کل آنچه در آثار هنری پیش بینی می شود حاصل ذهن خلاق و شعور ناخودآگاه آرتیست است و با پیشگویی بسیار فاصله دارد، کما اینکه دهه نود هالیوود از پارک ژوراسیک تا روز استقلال تمامن فیلم هایی بود بر اساس احیای هیولایی باستانی یا بیگانه که بر تمدن می شورید، در پایان آن دوره دایناسور بن_لادن، از تخم اسلام درآمد و نیویورک را زد ، آیا این یعنی همه چیز کار خودشان بوده? قبول ، اما آیا وقتی #ژول_ورن در رمانهایش سفر به ماه و اعماق زمین را تخیل می کرد از #CIA دستور می گرفت یا حقوق بگیر#NASA بود? آیا وقتی بیدل_دهلوی نوشت :مرکز افتاد برون بسکه شد این دایره تنگ ، در تماس دائم با اینشتن بود و شخصن آزمایشات بور و هایزنبرگ را دنبال می کرد?خیر،شعور ناخودآگاه هنرمند بواسطه ی خلجانات اسکیزوفرنیک و روند داده های پیرامون حدس و تخیلاتی دارد که در آینده (ممکن است)رقم بخورد.
حکومت عوام از دیرباز وقتی به پدیدهای نوظهور، برخورد میکرد، به نفعش بود آنرا نعمت الهی یا نتیجه همت خیر خود می شمارد، و اگر به ضررش بود آن را از عذاب الهی، نفرین جادوگران، طلسم ساحران، و دسیسه بدخواهان مینامید.
این مسئله درباره پدیدههایی که قدرت حل معمای آن، بزرگتر از علم آن روز بوده، و معادلات زندگی روزمره را به هم میریخته، نمود بیشتری داشته، تا جایی که، حتی وقتی، در جنگها میزان ویرانگری دشمن باورنکردنی بود دشمن را مجهز به پدیدههای شوم شیطانی و فرا انسانی می پنداشت، چنان که رومیان، گاهی ایرانیان را مردمی با سر خرس و گرگ و ایرانیان، رومیان را، دارای سربازان غولپیکر تصور می کردند.
همان حکمت عوامی که دیروز طاعون، وبا و حصبه را خشم الهی و نفرین ساحران میدانستند، (چون از حل معمای حقیقی عاجز بودند) امروز هم نمی توانند عملکرد طبیعت، در جهش ویروسها و بههم خوردن نظم پس زندگی خود را تحمل کنند گروهی آن را آزمایش الهی، گروهی دسیسهی چین عدهای نقشه فراماسونی و برخی توطئههای آمریکا میدانند.
طاعون و مالاریا گاهی تا نیمی از جمعیت انسانی را کشته. طبیعت کار خودش را می کند تک یاخته های میکروسکوپی که به نوعی اجداد اقوام ما هستند و امروز برای ما عامل برخی بیماریها، مثل باقی با موجودات زنده در حال جهش و تطبیق با شرایطاند. و بنا نیست همیشه در همه جا همهی سنگر های زیستی در تصرف ما باشد.
برتری تاکنون با بشر بوده حداقل در حفظ بقا.البته نه به واسطهی تحلیلهای حکمت عوام و خود زیرک انگارههای رائفی پورانه بلکه به موجب تدقیق، مقاومت و مبارزه نستوه دانش و دانشمندانی که در طول تاریخ مورد تکفیر الهیون و معنیون و بدبینی عوام بودند
هیچ چیز البته غیر ممکن نیست و بیشک سلاح بیولوژیک هم ابزاری در دست بشر است لیکن به این دلیل که تاکنون علم ما را به آگاهی هستی و نجات از بلایا رهنمون کرده و با همه نواقصش کاملترین مسیر قابل اعتماد است ملزم هستیم هر فرضیه ای را به روش علمی بسنجیم و مادامی که تجربه و اثبات علمی آن اتفاق نیفتاده و آن را در سطح یک فرض صرف بشناسیم بگذارید علمی کارش را بکند و ناخواسته زیر بیرق جهل مدرن سینه نزنید
دقت کنیم حتی اگر فرضیه ای فردا اثبات علمی شد فقط از فردا به بعد است که ارزش رسمی دارد به این میگویند روش علمی که ممکن است خطاب کند و بسیار کرده اما مسیرش در نهایت مکمل خویش و قابل اعتماد تر از تحلیل های غیر علمی با سطح اطلاعات غیرکارشناختی است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید