جدول مُقطّع
امیر حاجی شاهوردی
ما که راه خود را می رویم به جایی
مینشینیم، درد خود را میکشیم
ما که پیالههامان را در
شبنشینیهای خاموش با آه پر میکنیم
با اشکهامان تلخیِ جرعهها را میزداییم
چرا ستاره را درخوابهای ترِ ما خاموش میکنید؟
خاطره را برای ما باقی گذارید
یاد، ما را بس…
اندکی شب چَرهی اشک با طعم درد، حق است
ای تابانتر از ماهروی هاتان
ظلمت را برای ما بگذارید
ما در بستر تاریکیها با عجوزههای ذهن در معاشقهایم
ما که حور و غلمان و نور را پیش کشیدیم
سرزمین جنوب با خاکِ مرده، سرایِ ما
مشک و عبیر و آوازِ خنیاگر، برایِ شما
تن سرد و بوی درد و لفظِ مرگ
تنها کلماتِ جدول مُقطع ما
جدولهایی پر از خانههای مشکی
و مربعهای سفید بینیاز از قلم!
ما که راه خود را میرویم به جایی
مینشینیم، درد خود را میکشیم…